فاطمه شعبانی :  «  فریده سپاه منصور» بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون  متولد 15 فروردین 1326 در تهران است و دیپلم نقاشی از مدرسه هنرهای زیبا دارد و فعالیت هنری خود را با بازی در تئاترهای دانشجویی آغاز کرده است. این بازیگر از سال 1349 تا 1361 در تئاتر فعالیت داشت و پس از آن به  سینما و تلویزیون روی آورد. از مهم ترین فیلمهای سینمایی او  می توان به« مهمان مامان»، «کتاب قانون»، « مارمولک»، « قاعده بازی»... و سریالهای« عقیق»،« دوران سرکشی»، « داستان یک شهر» ، « روزگار جوانی»، « مسافری ری»، « معصومیت از دست رفته»،« امام علی (ع)»....نام برد.« سپاه منصور»که همسر« هوشنگ توکلی» از بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون است نوروز سال گذشته در سریال« نون.خ » به کارگردانی« سعید آقاخانی» با ایفای نقش مادربزرگ خاطره یادماندنی از خود به یادگار گذاشت. گفتگوی ما را این بازیگر بخوانید.

سال گذشته شما را در سریال نوروزی « نون. خ » به کارگردانی سعید آقا خانی در نقش مادربزرگ دیدیم، کمی از نقشتان بگویید؟

مادر بزرگی بود که با کمک پدر بچه ها خانه را  اداره می کرد. وقتی این نقش به من پیشنهاد شد گفتم: اول اینکه من شهرستان نمی روم و دوم من کرد نیستم! یک وقت فکر نکنید من کُرد هستم و رو دست بخورید!! در فیلم سینمایی مهمان مامان یک مدت روی لهجه کُردی کار کردم چون آقای مهرجویی خیلی اصرار داشت نقش مش مریم را با لهجه کُردی بازی کنم. مدتی کار کردم تا توانستم لهجه را مال خودم کنم. همیشه گفتم: کُردی باشم که تهرانی حرف می زند نه تهرانی که کُردی حرف می زند! نقشم در فیلم مهمان مامان مورد قبول آقای مهرجویی و مورد پسند و استقبال مردم قرار گرفت. در آن فیلم بین کُلی فارس، من کُرد بودم و این خیلی به چشم می آمد ولی در سریال نون. خ باید در جمعی می رفتم که 99 درصدشان کُرد بودند و این خیلی خطرناک بود!! یعنی من بین یک عده کرد واقعی، کُرد تقلبی محسوب می شدم! تمام تلاشم را کردم تا امانت دار باشم و از بازیگر نقش شیرین خیلی کمک گرفتم. خانم نداقاسمی خیلی به من کمک کرد که بتوانم کردی را خوب صحبت کنم. خیلی تلاش کردم اما وقتی امسال کار می خواهد بین کردها برود طبیعتا من جایی ندارم. وقتی به کردستان، کرمانشاه و اُرامان می روند من جایی ندارم،آنها صد درصد کرد هستند و منِ کُرد تقلبی بینشان جایی ندارم بخصوص که دیگر شهرستان هم کار نمی­کنم طبیعی است که در قسمت دوم سریال نباشم.

اما لهجه کردی تان خیلی قشنگ بود و به دل می نشست!

 بله، خود کردها هم می گفتند که ما خوشحالیم که یک بازیگر از ما رفته است!! و من رویم نمی شد بگویم که من کرد نیستم! آدم وقتی زحمت می کشد و نتیجه اش را می بیند خوشحال می شود خوشم می آید زحمتم هدر نرفته است.

مادر بزرگ سریال خیلی شبیه مادر بزرگ های قدیمی بود که همه کار بلد بودند و قابله بودند؛ شما خودتان از این مادر بزرگها داشتید؟

مادربزرگهای ما احتمالا این کارها را بلد بودند اما نه در این حد نداشتم! این مادربزرگ همه هنرها را بلد بود. شیرین به آن حاج آقا می گفت: مادربزرگ من حتی دوقولوهای به هم چسبیده را از هم جدا کرده است! حاج آقا هم می گفت: واقعا؟!!شیرین می گفت: اما تا حالا موردش پیش نیامده است!! در قدیم خصوصا در شهرستانها و روستاها در یک شرایطی طرف همه کار را یاد می گرفت اما در تهران چون کارها تقسیم شده است کمتر از این اتفاقها می افتد.

یکی از نقش های ماندگار شما سریال عقیق بود که در زمان خودش خیلی خوب گل کرد، از این سریال تعریف کنید؟

سریال عقیق خیلی قشنگ بود و بعداز اینکه پخش شد خیلی برکات داشت. خانم هایی که این ور و آن ور من را می دیدند برایم می گفتند که این سریال چقدر روی آنها تاثیر مثبت گذاشته و ایجاد انگیزه کرده است. خانم خبرنگاری به من گفت من در خانه نشسته بودم و هرچی پدر و مادرم می گفتند یک تکانی به خودت بده هیچ کاری نمی کردم اما وقتی سریال را دیدم کنکور دادم و دانشگاه رشته خبرنگاری قبول شدم یا  خانمهایی بودندکه به وزارت کشاورزی مراجعه می کردند که به ما زمین بدهید ما می خواهیم مرغداری بزنیم یا زمین آباد کنیم.!!به نماینده وزرات کشاورزی در تلویزیون گفتم شما به آنها زمین دادید؟ گفت: نه گفتیم: شما تحت تاثیر سریال هستید بگذارید پخش سریال تمام شود اگر دوباره آمدید و زمین خواستید تا آباد کنید زمین می دهیم. من خیلی از اطرافیان می شنیدم که این سریال باعث حرکت شد قبلا سریالها جریان ایجاد می کرد.

شما تجربه بازی در سریال های تاریخی: معصویت ازدست رفته، مسافر ری و امام علی(ع)را دارید ، بازی در سریال تاریخی چگونه است؟

خیلی سخت!! در سرمای وحشتناک شهرک غزالی کار کردن خیلی سخت است. در سریال معصومیت ازدست رفته با وجودی که بخاری پلار بزرگ گذاشته بودند بازهم از سرما می لرزیدیم. به جز این در سریالهای تاریخی لباسها خیلی سنگین است و یک موقع هایی لباس زمستانی پوشیدی اما کار به تابستان می افتد- البته در فیلمهای عادی هم این اتفاق می افتد- اما نمی دانم چرا در فیلمهای تاریخی سخت تر است. خیلی تلاش کردم این نقش ها را در بیاورم. خصوصا جمله های آقای میرباقری ادبی و در دهان ثقیل بود. داود میرباقری کارگردانی است که فرصت و انرژی می دهد تا آدم نقش را در بیاورد.

از نقش مش مریم در فیلم مهمان مامان بگویید؟

 آقای داریوش مهرجویی استاد همه ما هستند، وقتی فیلمنامه را می خواندم- من اشک ندارم- اما همان اشک نداشته ام از چشمم می آمد و با آن می­خندیدم و با آن گریه می کردم. فکر می کردم اگر من این را خوب بازی کنم تماشاگر همین احساس بهش دست می دهد با مش مریم می خندد و با مش مریم گریه می کند؟ شکر خدا این اتفاق افتاد. در موفقیت و اثرگذاری یک فیلم کارگردان خیلی تاثیر دارد اما به بازیگرها هم مربوط است.

شما در سریال طنز دردسرهای عظیم هم بازی کردید، کار طنز چطور است؟

 البته در این سریال نقش من خیلی جدی بود و من اصلا طناز نبودم!

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

یک سریال را 2 ماه پیش تمام کردم به نام شاهرگ که  از قرار معلوم ماه رمضان سال بعد از شبکه 2 پخش می شود و کارگردانش آقای سید جلال اشکذری است.