به گزارش دیباچه ، اگر اهل سینما باشید، صدای مارلون براندو را در فیلمهای متفاوت و با دوبله ایرانی به خاطر میآورید، صدای گرمی که آواز کلام براندو را به قدری دلنشین میکند که انگار این هنرمند با زبان پارسی صحبت میکند و به قدری همه چیز با یکدیگر هماهنگ است که تنها باید نشست و به شنیدن آن صدا گوش سپرد. قدرت این صدا به قدری بالا است که گاهی اوقات با دیدن چهره محمدعلی فردین، صدایِ سعیدِ «سلطان قلبها»، با دیدن چهره جمشید مشایخی، صدایِ حبیبِ «سوته دلان » و با دیدن سعید راد، صدای کولی «سفر سنگ» چنان در ذهن ما میپیچد که انگار کنارمان نشستهاند و با ما صحبت میکنند، حتی بازیگران خارجی چون پل نیومن، کلینت ایستوود، هیو جکمن، بن افلک و دین مارتین نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
اگر اهل دیدن فیلم و سریال نباشید، قطعا در کودکی پای «لوک خوش شانس» و«رابین هود» و چندین کارتون دیگر نشستهاید، صاحب تمام این صداها چنگیز جلیلوند است، کسی که قابلیت صدای او چنان بود که میتوانست در فیلمها به جای نقشهای متفاوت، صدا و لحن متناسب با آنها را ایفا کند. این موضوع، جایگاه ویژهای در فن صداپیشگی به او داده بود تا جایی که در سال ۱۳۵۷ به عنوان یک دوبلور نمونه جهانی از او نام برده شد، جلیلوند نیز در مصاحبهای گفته بود هر کدام از بازیگرانی که به جای آنها صحبت کرده بود، جایگاه بهخصوصی در حنجرهاش دارد.
هرچند که هنر جلیلوند تنها گویندگی و دوبله نبود و حتی اگر نتوان او را با صدایش به خاطر آورد، قطعا با نگاهی به سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی از جمله سریال«معمای شاه» میتوان تصاویری از هنرنمایی او را به یادآورد.
با مرگ چنگیز جلیلوند، صاحب صدا و نفس گرمی که جلوه زندگی قهرمانان را در ذهن بسیاری ایرانیان جا انداخت، در خاک شد و خاطرههایش باقی و بیتکرار خواهد ماند. چنگیز جلیلوند علاقه زیادی به جوانها و کشف استعداد آنها داشت تاکنون گویندگان زیادی را تربیت کرده است، یکی از این افراد سعید شیخزاده است که چنگیز جلیلوند را استاد مسلم دوبله میداند.
استاد مُسَلَّم و جواهر دوبله
علاقه به جوانها و کمک به آنها برای موفقیت در کارشان تنها ویژگی افراد هنردوستی است که تمایل دارند به هنر کشور خدمت کنند و چنگیز جلیلوند نیز این کار را انجام داد. یکی از همین افراد جوان که شاگرد مرحوم جلیلوند بوده و او را استاد مسلم خودم میداند، سعید شیخزاده است. زمانی که شیخزاده کار خود را آغاز کرد، مرحوم جلیلوند ساکن ایران نبود، اما همچنان استاد این هنرمند بود، شیخزاده درباره تجربه شاگردی خود گفت: «آقای جلیلوند مدتی ساکن ایران نبودند، من و بسیاری از جوانانی که به این عرصه علاقه داشتیم، یکی از آرزوهایمان این بود که ایشان به ایران بازگردند، چرا که زندهیاد یکی از بهترینها در این عرصه بودند و نبود ایشان یک حسرت در دل ما گذاشته بود زمانی که من هجده ساله بودم، تمام فیلمهایی که آقای جلیلوند دوبله کرده بودند را پیدا میکردم و آن دیالوگها را تمرین میکردم، ایشان حضور نداشتند، اما ما همچنان برای تمرین از صدای ایشان کمک میگرفتیم، زمانی که بازگشتند به ایشان گفتم تمام مدت شما معلم من بودید، شما حضور نداشتید اما در اصل من از شما کار دوبله را یاد گرفتم.»
این دوبلور جوان درباره اخلاق جلیلوند گفت: «درباره اخلاق ایشان باید بگویم، که نمونه کامل سرزندگی و امید بودند حتی قبل از اینکه این اتفاق تلخ رخ دهد، هر زمان که آقای جلیلوند را میدیدم مثل همیشه سرحال و سرزنده بودند، چون ایشان چه از نظر تغذیه و چه از نظر سبک زندگی بسیار به خودشان توجه داشتند و انسان بسیار سالمی بودند که در آن سن کماکان در بهترین جایگاه قرارداشتند و کاش میشد یک درسی را از روی زندگی آقای جلیلوند و سبک زندگی ایشان نوشت.»
او ادامه داد: «ایشان همیشه روی خوش و روابط اجتماعی دوستانهای داشتند که باعث میشد ما با ایشان دوست باشیم، آقای جلیلوند برای ما هم استاد بودند و هم دوست، هر زمان که کنار ایشان بودیم انرژی میگرفتیم و اصلا آدمی نبودند که در تعریف کردن خسیس باشند و اگر کاری را میدیدند و از آن لذت میبردند آن را بیان میکردند و این تعریف از جانب ایشان بسیار برای من لذت بخش بود، چرا که استاد من بودند.»
شیخزاده درباره اولین تجربه کاری خود با مرحوم جلیلوند گفت: «اولین همکاری من با ایشان به فیلم «ایندیانا جونز» باز میگردد که ایشان مدیر دوبلاژ کار بودند.»
این هنرمند درآخر درباره ویژگی کار کردن با این پیشکسوت گفت:«من همیشه نام جواهر را روی استاد چنگیز جلیلوند میگذارم ایشان کسی بود که با وجود ایشان این شغل مزین شده بود و یک افتخار خیلی بزرگ برای تک تک ما بود، که کنارشان کار میکردیم و از ایشان مطالب زیادی میآموختیم. به کار اهمیت زیادی میدادند. من تا کنون کسی را ندیدم که مانند ایشان در انجام کار صبر و وسواس داشته باشد. بارها و بارها تمرین میکردند تا بتوانند بهترین کار را ارائه دهند و خداوند یک صدای متفاوت، شیرین و زیبا به ایشان عطا کرده بود. اگر بخواهم ایشان را در یک کلمه توصیف کنم میگویم بیشک ایشان صدای جاودانه ایران بودند.ایشان در هرکاری که حضور پیدا میکردند به آن جمع و گویندگان جوان آنجا اعتبار میبخشیدند و با صبر و بردباری تمام نکات را به ما آموزش میدادند. ایشان استاد مسلم ما بودند.»
شصت سال رفاقت در قاب صدا
ساخت تیپهای مختلف برای شخصیتی مانند مارلون براندو که یکی از علائقش بازی در سبکهای مختلف سینمایی است، کار آسانی به نظر نمیآید، منوچهر والیزاده که یکی از پیشکسوتان عرصه دوبله است و دوستی شصت ساله با این هنرمند دارد این موضوع را تایید میکند و باور دارد که عرصه دوبله دیگر صدایی مانند صدای چنگیز جلیلوند را نخواهد داشت. چرا که خلاقیت او با نوعی باور به خود ترکیب شده بود و جلیلوند را به قهرمانان سینمایی سرکشی همانند میکرد که صدای آنها را خودش ساخته بود؛ از پل نیومن و مارلون براندو که عصیان بسیاری نقشهایشان عمیق بود گرفته تا سیلوستر استالون و بروس ویلیس که ادعاهایشان با قدرت بدنی همراه میشد.
والیزاده درباره اولین آشنایی و کار خود با چنگیز جلیلوند گفت: «اولین برخورد من با چنگیز جلیلوند به شصت سال پیش باز میگردد، زمانی که برای اولین بار برای دوبله فیلم «در بار انداز» به استودیوی شاهین فیلم رفتم. آنجا ایشان به جای مارلون براندو صحبت میکرد. آقای جلیلوند برای این شخصیت یک تیپ صدایی ساخته بودند که بینظیر بود و به درستی روی شخصیت مینشست و انجام دادن این کار در توان هرکسی نبود.
اولین تجربه همکاری من با او در آن فیلم بود و آخرین همکاری من با زنده یاد جلیلوند هم به حدود دو سال پیش و دوبله فیلم «کتاب سبز» برمی گردد.»
او در اینباره ادامه داد: «زمانی که من وارد عرصه دوبله شدم، او دو سال زودتر از من وارد عرصه دوبله شده بود و اولین بار جای شخصیت جان بلیک صحبت کرده بودند و آقای کسمایی هم با دیدن چنین استعدادی گفتند، من آن چیزی را که میخواستم کشف کردم و از همان زمان همکاری گسترده آنها با یکدیگر ادامه دار شد و جلیلوند به قدری عاشق این کار بود و به آن عشق میورزید که همیشه سختترین نقشها را به عهده میگرفت.»
والیزاده درباره مهارت گویندگی و صدای بینظیر این هنرمند فقید گفت: «جلیلوند یک گوینده بینظیر بود که صدای طلایی داشت، ما دیگر صدایی مانند او نخواهیم داشت.علاوه بر هنر بی نظیری که داشت، یک انسان والا، با شخصیت، مردمدار و خوشرو بود که هرچه از خوبی او بگویم کم گفتهام. عرصه دوبله یک صدای دلنشین و لعبت طلایی را از دست داد بسیار حیف که چنین هنرمند و انسان والایی از دستمان رفت.»
این دوبلور درباره تعداد آثار دوبله شده توسط این هنرمند گفت: «میگویند ۴۰۰۰ اثر را دوبله کرده است، تعداد دقیق آن را نمیدانم شاید کمتر از این تعداد باشد و شاید هم بیشتر ولی از آمریکا و اروپا گرفته تا آفریقا و آسیا، تمام نقشهایی که گفته یکی از دیگری بهتر بود به قدری که من باور دارم حتی اگر جلیلوند در یک فیلم میگفت سلام، باید آن فیلم را طلا میگرفتند. صدای طلاییای داشت و از این صدا به نحو احسن استفاده میکرد. همیشه مراقب صدایش بود، دوبله را دوست داشت و به آن عشق میورزید و یک انگیزه زیادی داشت. بسیار به جوانان بها میداد و دوست داشت که آنها در این عرصه اوج بگیرند، امیدوارم جوانان با علاقه و عشقی که به این کار دارند بتوانند دوبله را حفظ کنند مخصوصا کسانی که شاگرد او بودند.»
والیزاده همچنین درباره اوضاع فعلی دوبله گفت: «اوضاع حال حاضر دوبله بسیار خراب است و با افزایش امکانات، رفت و برگشت صدا و بازی بازیگرها بین دوبلورها برقرار نمیشود، یک نفر از یک دستگاه استفاده میکند و جای تمام شخصیتها صحبت میکند و این موضوع نسبت به چندین سال گذشته آنچنان جالب توجه نیست، هنگام بازی اگر بین بازیگرها رفت و برگشت بازی وجود نداشته باشد، نقش به خوبی ایفا نمیشود این موضوع در دوبله هم وجود دارد.
او از تئاتر وارد این عرصه شد و معمولا کسانی که از تئاتر کارشان را آغاز کردند و از تئاتر وارد این عرصه شدند موفق بودند، تئاتر مادر تمام هنرهای نمایشی است، در تئاتر میتوان حس و حال را یاد گرفت و چنگیز جلیلوند هم این موضوع را به خوبی یاد گرفته بود.»
این هنرمند درباره علاقه این دوبلور به عرصه دوبله ادامه داد: «من خودم هم کارم را از تئاتر آغاز کردم، در آن زمان کما بیش با دوبله آشنا بودم، دیگر فیلمها را نگاه میکردیم و اگر کسی درک میکرد که این توانایی را دارد کم کم وارد این کار میشد هرچند که این کار نیز به صبر و پشتکار دارد و بسیاری هم وارد این عرصه شدند که زود رفتند چون از همان ابتدا دنبال صحبت کردن جای نقش اول و نقش دوم بودند، اما جلیلوند یکی از انسانهایی بود که بسیار بردبار و صبور بود و عاشقانه تا آخرین لحظه در این کار ماند. آن زمان که ما وارد این کار شدیم به قدری به حرفه دوبله علاقه داشتیم که اصلا به پول آن فکر نمیکردیم و این علاقه در وجود ما ماند و چیزی که تا کنون دوبله را سرپا نگه داشته، همین عشق و علاقه است.»
این پیشکسوت عرصه دوبله در پایان گفت: «هرچند که کارمان را از بازی در تئاتر آغاز کردیم اما وارد شدن به مسیر دوبله راهی بود که هیچگاه از ورود به آن پشیمان نشدیم جلیلوند آن قدری که به دوبله عشق میورزید به بازیگری عشق نمیورزید و من باور دارم دیگر نظیر چنگیز جلیلوند نخواهد آمد و همانند او آدمی پیدا نخواهد شد که به جای بزرگترین هنرپیشههای دنیا و ایران حرف بزند.»
جلیلوند یک جنتلمن در هر عرصهای بود
در حالی که کمتر از یک ماه از ۸۰ ساله شدن او میگذشت، ابتلا به بیماری ناشی از ویروس کرونا، بیش از ۸۰ درصد ریه این دوبلور باسابقه را درگیر کرد و در دوم آذر، جان او را گرفت؛ جان و وجودی که سرشار از شوق سیریناپذیر کار و زندگی و سرزندگی بود و هرگز به کمکاری کهنسالانه نرسید.
اکبر منانی دوست و همکار چنگیز جلیلوند درباره خصوصیات اخلاقی این دوبلور گفت: «او انسان خوشرو، خوش خنده، با ادب، باشعور و به معنای واقعی کلمه جنتلمن بود. یک اسطوره بود و صدای خاص و فوقالعادهای هم داشت بسیار شریف، بینظیر و از اسطورههای گویندگی و دوبله بود. من از جوانی بسیار به او علاقه داشتم و با صدای او نیز خاطرههای فراوانی دارم. جلیلوند رفتار پسندیدهای داشت که در سایر افراد کمتر دیدهام. او جنتلمن، با ادب و با شعور بود و به همه احترام میگذاشت.»
او ادامه داد: «این اواخر تنها شنیده بودم که در بیمارستان بستری هستند و دورا دور جویای احوال ایشان بودم، مرگ او ضایعه بسیار بزرگی برای حرفه دوبله بود و تنها میتوانم بگویم دیگر مانند او را نخواهیم داشت.»
این دوبلور پیشکسوت درباره لقب زنده یاد جلیلوند گفت: «به او لقب حنجره طلایی داده بودند، که معمولا به دوبلورهایی که کار خوب انجام میدهند این لقب را میدهند، کسی که مانند ایشان کار بی عیب و نقص انجام میدهدو صدای آهنگین و همه پسندی دارد. در گذشته هم دوبلورهای بزرگی داشتیم که واقعا حنجره طلایی بودند اما اکنون دیگر در میان ما نیستند.»
منانی درباره اولین تجربه کاری با چنگیز جلیلوند گفت: «اولین کاری که با او انجام دادم را به خاطر ندارم، کار مربوط به قبل از انقلاب میشود، اما اخلاق خوب ایشان در برخورد اول را هیچگاه فراموش نمیکنم.»
منانی درباره خاطراتش با مرحوم جلیلوند گفت: «من از ۵۵ سال پیش با صدایش در نقشهایی که میگفت خاطرات خوبی دارم و از آنها لذت میبرم. برای نقش هایش تمرین میکرد و بسیار عاشق کارش بود.»
چنگیز جلیلوند و گنجینه ارزشمند هنر
ناصر ممدوح که یکی از دوستان و همکاران قدیمی چنگیز جلیلوند است، درباره ویژگی اخلاقی و هنر این هنرمند گفت: «او یکی از شاخصین و بزرگان هنر دوبله بود و فقدان ایشان برای جامعه هنر مخصوصا جامعه دوبله فقدان بسیار بزرگی است، به خصوص اینکه توانایی غیر قابل کتمانی در زمینه گویندگی داشتند. نه تنها ایشان در امر گویندگی بسیار موفق بودند، بلکه فکر میکنم خلاقیت و مهارتی که در این امر داشت، او را نسبت به دیگران متمایز میکرد. آقای جلیلوند نه تنها هنرمند قابلی بود، بلکه از لحاظ اخلاقی هم شخصیت مثال نزدنی داشت، بسیار آدم با شخصیت، خوش اخلاق، خوش برخورد و مهربانی بودند هرچند که کار دوبله بسیار حساس و جدی است، اما ایشان سرکار نیز درکنار جدیتشان اخلاق خوش را همراه خود داشتند.»
او ادامه داد: «اگر نگاهی به کارنامه کاری او بیندازیم، کارهای درخشان زیادی میبینیم، آقای جلیلوند نه تنها در گویندگی و دوبله مهارت داشتند، بلکه اگر نگاهی به سابقه هنری این هنرمند بیندازیم، بازی در چندین اثر سینمایی و تلویزیونی را نیز در کارنامه فعالیتهای او میبینیم و حالا نبود او را فقط با یک کلمه میتوان توصیف کرد، هنرمندِ بینظیر، حیف شد که رفت.»
این دوبلور پیشکسوت درباره اولین و آخرین تجربه همکاری خود با مرحوم چنگیز جلیلوند گفت: «اولین تجربه همکاری من با ایشان که اولین تجربه گویندگی من هم بود، به سال ۱۳۴۰ و در کار «زاپاتا» اثر زنده یاد عطاالله کاملی باز میگردد، من آنجا برای اولین بار وارد این عرصه شدم و در آن فیلم یک جمله گویندگی کردم و آقای جلیلوند نیز در نقش مارلون براندو صحبت میکردند.آخرین تجربه کاریمان هم برای سریال «خانه کاغذی» بود، هیچگاه دلم نمیخواست درباره آخرین تجربه همکاریمان صحبت کنم، ایشان خیلی هنرمند بزرگی بود و حالا که از پیش ما رفتند جای خالیشان حس میشود.»
ممدوح در آخر گفت: «از شنیدن خبر درگذشت چنگیز جلیلوند بسیار شوکه هستم به هیچ عنوان انتظار رخ دادن چنین اتفاق تلخی را نداشتم. منتظر بودم ایشان هرچه سریعتر از بستر بیماری بلند شوند و به کار بازگردند. بزرگان عرصه دوبله یکی یکی از دست میروند و فکر میکنم اینگونه، گنجینه هنری یک ملت در حال نابود شدن است، چنگیز جلیلوند هم یک گنجینه ارزشمند بود که دیگر در میان ما نیست.»
مهسا بهادری