به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه دیباچه، آخر
هفته زمانی است که می توانیم اوقاتمان را طوری تنظیم کنیم تا به کتاب
خواندن بپردازیم.
ماه و ماهی
مجموعه غزل « ماه و ماهی» توسط علیرضا بدیع شاعر و غزل سرای فارسی نگارش شده است و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این مجموعه غزل در 77 صفحه و با قسمت 7000 هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است و به چاپ دوم نیز رسیده است.
لازم به ذکر است که ترانه محبوب «ماه و ماهی» حجت اشرف زاده نیز در این مجموعه غزل قرار گرفته است.
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی
ای باد سبک سار ای باد سبک سار
مرا بگذر و بگذار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
پاییز از پاهایم بالا می رود
کتاب «پاییز از پاهایم بالا می رود» نوشته لیلا صبوحی خامنه می باشد که در مدت زمان کوتاهی توانست به چاپ دوم برسد.
ای کتاب توسط نشر چشمه در سال 1396 در 134 صفحه در رده ادبیات داستانی به قیمت 11500 هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
ليلا صبوحي خامنه سالها به عنوان نويسندهي داستان کوتاه انبوهي از جوايز را از جشنوارههاي مختلف به دست آورده است. او تجربهي نخستين رمانش با زباني پخته از جغرافيايي مينويسد که در آن تقابل جدي سنت و رفتارهاي خارج از آن، روايتهاي جذابي رقم ميزند.
ذهنيت مدرن قهرمان او ذز تقابل با ساختارِ محافظهکار خانواده قرار ميگيرد. معلم جوانِ رمان به روستايي سردسير ميرود و در مييابد تازه ماجرا براي او آغاز شده است. سرمايي تند افسانهاي بسترِ اتفاقهايي بيروني و عاطفي براي اين دختر ميشود. ماجراهايي که خواننده را با يک رمانِ عاشقانهي پُر ماجرا و وقايع پيش بيني نشده مواجه ميکند.
منوگولیا
فیلمنامه «منگولیا» توسط آراز بارسقیان نویسنده و کارگردان به نگارش در آمده است و نشر افراز آن را در سال 1391 به چاپ رسانده است.
این کتاب در 248 صفحه و با قیمت 6800 به چاپ رسیده و در بازار کتاب عرضه شده است.
منگولیا بهرغم ظاهرش، فیلمی ترسناک است، و هراس عمیقش را نه از موقعیتهای هراسآور، که از درک مفهوم کلّی زندگی میگیرد، اینکه فرصت زیستن در قیاس با کاری که میتوان برای نگه داشتنش کرد، تا چه حد ناچیز و غمانگیز است. همین نکته، این ملودرام خانوادگی را بدل به مجموعهای از رخدادهای غریب میکند که هراسش تا مدتها با بینندهاش باقی میماند، فیلمی که مفهومِ «فریفتن و نابود کردن» را در دل روابطش گنجانده است.
در داستان ایم فیلمنامه آمده است که:
بیستوچهار ساعت در لسآنجلس. باران شدیدی میبارد. دو داستان موازی و متقاطع، زندگی مردانی را بهتصویر میکشد که در آستانهی مرگاند: هر دو از سوی فرزندانشان طرد شدهاند، هر دو میخواهند با فرزندانشان تماس بگیرند، و فرزندان هیچکدام کاری به کار پدرانشان ندارند. پسر اِرل پارتریج از زنان بیزار است و دختر جیمی گیتور معتاد و آواره. پرستاری دلسوز پادرمیانی میکند و پسر اِرل را پیدا میکند. یک پلیس معتقد و نیکوکار با دختر جیمی ملاقات میکند...