کارگردانی احصایی از یک تصویر آغاز میشود، به طراحی صحنه میرسد، قصه پیدا میشود و کار به اجرا میرسد
دیباچه: کارگردانی احصایی از یک تصویر آغاز میشود، به طراحی صحنه میرسد، قصه پیدا میشود و کار به اجرا میرسد
سیامک احصایی، کارگردان، طراح صحنه و طراح لباس ایرانی، در مقام کارگردان آذرماه نمایشی را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می برد. به همین بهانه با وی تماس گرفتهایم و ضمن اطلاع از شرایط این نمایش، درمورد وضعیت طراحی صحنه و لباس در ایران با او گفتوگو داشتهایم.
آقای احصایی آذرماه نمایش «خانه ابری» را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میبرید، این اثر اکنون در چه حال است؟
تمرین «خانه ابری» هنوز آغاز نشده است چون درگیر نگارش متن هستیم و بهغیر از اسم اثر و فارس باقری که نویسنده کار است، هیچ مساله قطعیای درمورد نمایش وجود ندارد. خود من همیشه کارهایم از یک تصویر آغاز میشود؛ من تصویری را در ذهن دارم، بر اساس آن تصویر طراحی صحنه کار را میبینم، در آن فضا به دنبال داستان میگردم و قصه را پیدا میکنم، کار را کارگردانی میکنم و آن را به اجرا میرسانم.
تحصیلات در حوزه طراحی صحنه چه میزان بر این کار تاثیر میگذارد؟
تنها به تحصیل کردن در رشته بازنمیگردد؛ خود من طراحی صحنه انجام میدهم اما رشته دانشگاهی من نقاشی بوده است، در رشته کارگردانی تحصیل نکردهام؛ نمیگویم کارهایم خوب هستند یا بد اما کارگردانی میکنم. نمیتوان گفت چون در این رشته تحصیل نکردهام نباید به کارگردانی ورود کنم. بسیاری از کارگردنهای سینمای ما در این رشته تحصیل نکردهاند و در برخی از مواقع تعداد آثاری که این افراد در مقام دستیار کارگردان بودهاند نیز بسیار کم بوده است اما کارگردانهای بسیار خوبی هستند درنتیجه نمیگویم نباید در رشته مرتبط با موضوعی که در آن فعالیت میکنیم تحصیل کرد اما این تحصیلات ملاک واقعی نیست.
آیا شما اصولا با اینکه کارگردانی که بهعنوان طراح صحنه شناخته نمیشود و در رشته کارگردانی تحصیل کرده است، طراحی صحنه کند، موافق هستید؟
برخی کارگردانها اصولا مولف هستند. کاری را که انتخاب میکنند، بر اساس تصویر، شرایط صحنه، متن و .... شکل گرفته است و این مجموعه، در کنار یکدیگر در ذهن کارگردان شکل میگیرد. نمیتوانیم بگوییم که این کار اشتباه است؛ بهعنوان مثال تمام اتفاقات در نمایشهای آتیلا پسیانی در ذهن او شکل میگیرد درنتیجه طراحی صحنه، آکسسوآر، لباس و ... را خودش انجام میدهد چون پیش از آنکه تئاتر شکل بگیرد، تصویر را در ذهن خودش دارد، تصویری از کار دارد که بر اساس آن تئاتر را اجرا میکند؛ همایون غنیزاده، رضا ثروتی نیز به همین صورت کار میکنند؛ رضا گوران نیز در آخرین نمایشش همین شیوه را پیش گرفت. بسیاری از افراد هستند وقتی متنی را میخوانند، از آن تصویری دارند که در برخی از موارد در ایجاد این تصاویر با طراح صحنه به نتیجه نمیرسند و تصمیم میگیرند تصاویری که در ذهنشان دارند و ذهنیتی که بهنوعی طراحی کارشان است را با یک اجراگر یا مجری صحنه انجام دهند. در این میان بسیاری موفق میشوند و بسیاری دیگر نمیشوند؛ برخی تصاویر اشتباه دارند و برخی تصاویری درست. خود من با وجود اینکه طراح صحنه هستم، ممکن است در بسیاری از مواقع دیدی که به کار دارم، اشتباه باشد و یا حداقل در راستای کار کارگردان اشتباه باشد و کارگردان طراحی صحنه من را نپسندد. به دانش و دید کارگردان به اثر بستگی دارد. تصویری که از کار در ذهن کارگردان نقش بسته است و قرار است در طراحی صحنه استفاده شود، باید درست باشد. سالیان سال است که دکتر رفیعی تمام آثارش را طراحی و کارگردانی میکند و به نظر من دکتر علاوه بر کارگردان، طراح صحنه فوقالعادهای است.
نکتهای در زمینه طراحی لباس بهخصوص در سینما و تلویزیون وجود دارد و بسیاری معتقدند دیگر طراحی لباس انجام نمیگیرد بلکه انتخاب لباس انجام میشود. شما طراحی لباس سینما و تلویزیون را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاید در بسیاری از آثاری که در دنیای امروز و معاصر میگذرند انتخاب لباس وجود داشته باشد اما این اتفاق منطقی است چراکه اگر طراحی تمام این لباسها را طراحی کند، این لباسها دوخته شود، مانند لباسهای عادی هستند و تماشاگر عام یا غیر عام، اصلا متوجه نمیشوند چون لباس معاصر است و دلیلی ندارد که مخاطب متوجه شود که این لباسها برای اثر طراحی و آماده شدهاند. در ثانی، انتخاب درست از نظر اندازه، رنگ و مدل لباس، برای بازیگر و نقشی که ایفا میکند، به خودی خود نوعی طراحی است؛ وقتی در تشخیص طراح، کاراکتری در مقام و شرایطی خاص، باید فرم لباس خاصی را بپوشد، طراحی است. نام این کار را انتخاب لباس میگذاریم اما درواقع طراح لباس؛ طراحیاش را انجام داده است چون اگر یک فرد عادی این انتخاب را انجام دهد، به بسیاری از مسائل دقت نمیکند و به لباسها به درستی انتخاب نمیشوند.
درحوزه طراحی صحنه نیز وضعیت به همین ترتیب است.
دقیقا، به عنوان مثال لوکیشنهایی که طراح صحنه در 99درصد فیلمهای معاصر انتخاب میکند، لوکیشن آماده است چون فیلمها در استودیو که فیلمبردار نمیشوند؛ در خانه واقعی، شرکت واقعی و اصولا در شرایط واقعی فیلمبرداری میشوند اما آن مکان بر اساس کاراکتری که در آن حضور دارد، چیدمان متفاوتی میپذیرد و تنظیم کردن و اعمال تغییرات در آن مکان توسط طراح صحنه، دید وی نسبت به کاراکتر، شرایط و موقعیت اثر است. این دید طراح است که طراحی را شکل میدهد. طراحی داخلی بر اساس داستان، کاراکترها و شرایط اتفاق میافتد. در بسیاری از مواقع جایزه طراحی صحنه به فیلمی اهدا میشود که کاملا معاصر است و میتواند شبیه خانه بسیاری از ما باشد و اصلا مکان غریبی نیست. تقدیری که از این طراح صحنه میشود به دلیل انتخاب و چیدومان درست مکان است که خود این مساله، نگاه طراح است.