آهنگساز اپراتئاتر «خیام» گفت که در اپرای «سعدی» شاهد بودم بهروز غریبپور چه فشاری را تحمل میکند تا بودجه به دستش برسد و تا زمانیکه این اتفاق بیفتد، ما با مشکلاتی عدیده پیش میرفتیم
دیباچه:
آهنگساز اپراتئاتر «خیام» گفت که در اپرای «سعدی» شاهد بودم بهروز غریبپور چه فشاری را تحمل میکند تا بودجه به دستش برسد و تا زمانیکه این اتفاق بیفتد، ما با مشکلاتی عدیده پیش میرفتیم
امیر بهزاد، آهنگساز اپراتئاترهای «لیلی و مجنون»، «سعدی» و «خیام» در گفتوگو با خبرنگار ما درباره تفاوت موسیقی و آواز در اپرای کلاسیک با اپرای عروسکی ایرانی گفت: اصولا مقایسه اپرایی که درحال حاضر تحت عنون اپرای ملی در ایران انجام میدهیم و اپرایی که در غرب اتفاق میافتد و کماکان در آن کشورها اجرا میشوند، اشتباه است چون المانهای این دو اپرا شباهت چندانی به یکدیگر ندارند؛ در مقوله آواز، در ایران از دستگاههای ایرانی استفاده میشود اما در غرب آواز کلاسیک خوانده میشود و تفاوتهای بسیار بسیار زیادی میان آواز ایرانی با آواز اپرای کلاسیک وجود دارد.
بهزاد در ادامه خاطرنشان کرد: ما با دو گونه و فرم متفاوت از یکدیگر مواجه هستیم و وقتی دو اتفاق متفاوت از یکدیگر را در نظر میگیریم، نباید آنها را با هم مقایسه کنیم یا یکی از این دو را مبنا قرار دهیم.
این آهنگساز اضافه کرد: نکتهای که مورد نظر بهروز غریبپور نیز بوده است؛ ما اپرای ملی یا اپرای ایرانی داشته باشیم، سبب میشود تفاوت عمدهای میان این نوع موسیقی و اپرای غربی وجود داشته باشد. البته قطعا برخی شباهتها میان این دو نوع اپرا وجود دارد، مثلا میتواند نوع ارکستراسیون آنها شبیه یکدیگر باشد یا در برخی قسمتها که موسیقی سنتی و کلاسیک به یکدیگر شبیه هستند، شباهتهایی میان این دو نوع اپرا اتفاق میافتد اما این شباهتها نمیتواند دلیلی برای مقایسه این دو نوع اپرا باشد.
آهنگساز اپرای عروسکی خیام که همایون شجریان قرار است سولیست خیام آن باشد تصریح کرد: عمر چندان زیادی از اپرای ملی ایران نمیگذرد و همچنین اصولا در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ شنیداری مردم چندان با این نوع موسیقی آشنا نیست. وقتی میخواهید فرهنگ شنیداری مردم جامعهای را به سمت موسیقیای از این دست سوق دهید، مستلزم این است که زمان زیادتری را به آن اختصاص دهید، بیشتر بر روی آن کار و تحقیق کنید و باید از آن حمایت شود.
او درباره آسیبهای این فعالیت در ایران تاکید کرد: اپرای ملی از چند نقطه ضربه میخورد؛ یکی اینکه حمایتی از اپرای ملی صورت نمیگیرد. خود من در اپرای «سعدی» شاهد بودم که بهروز غریبپور چه فشاری را تحمل میکند تا بودجه به دستش برسد و تا زمانیکه این اتفاق بیفتد، ما با مشکلاتی عدیده پیش میرفتیم. وقتی در کاری حداقل در بخش موسیقی، 25 الی 30 نفر فعالیت دارند و حمایتی نیز از آن صورت نمیگیرد، امکان ندارد مشکلات اثری در کار باقی نگذارند.
او در ادامه افزود: دوم اینکه ما بهلحاظ تکنیکی هنوز آنقدر توانا نشدهایم که تعداد آثار تولید شده، افزایش یابند. تعداد افرادی که توانایی اجرای اپرا را داشته باشند؛ یعنی هم بودجه برای این کار داشته باشند، هم امکانات، هم نوازنده و ارکستر و ...، بسیار اندک است. از سو دیگر در مقوله اپرا شما با یک اثر فاخر روبهرو میشوید پس نمیتوانیم امروز یک اپرا تولید کنیم و فردا اپرایی دیگر چون کاری است که باید زمان زیادی را صرف آن کرد. به همین دلیل اپرای ملی در حال حاضر مانند یک نهال است.
بهزاد گفت: تنها فردی که سراغ دارم و اپرای ملی اجرا میکند، بهروز غریبپور است. یک یا دو گروه دیگر هم هستند که گاهی اپرا اجرا میکنند اما اپرای آنها غربی است. اما بزرگترین مشکل، نبودن امکانات و عدم حمایت از اپرای ملی است. تا زمانیکه این دو عامل فراهم نشود، اجرای اپرا کاری بسیار بسیار دشوار است. به همین دلیل تعداد تولیدات اپرای ملی بسیار کم است.
*