فاطیماه میرزایی دُخت| در روزهای پایانی اسفندماه سال ۱۴۰۱ بود که پویا سرایی، نوازنده سنتور، پژوهشگر و مدرس دانشکده موسیقی، موفق به دریافت جایزه بین المللی موسیقی آکادمیا آمریکا برای ساخت یک قطعه ارکسترال شد.
جوایز موسیقی آکادمیا مختص به استعدادهای برتر موسیقی از سراسر جهان است و هر ماه، تیم اجرایی آن به بررسی صدها موسیقی ارسالی در هر سبک میپردازد و برترینهای موسیقی را انتخاب و معرفی میکند و نکته شایان ذکر این است که تاکنون، چندین موزیسین ایرانی موفق به دریافت این جایزه بین المللی شده اند و پویا سرایی، از جمله آن هاست.
پویا سرایی در گفت وگو با «دیباچه»، درمورد جایزه بین المللی موسیقی آکادمیا گفت: این جایزه متعلق به یک رویداد بین المللی است که هر ماه و هر سال در آمریکا برگزار میشود و در جریان آن، صدها و یا شاید، هزاران قطعه موسیقی ارسالی به این رویداد ارزیابی شده و پس از داوریهای انجام شده، شخص یا اشخاصی از سبکهای مختلف حائز رتبه اول می شوند که این سبکها شامل موسیقیهای فولک، پاپ، جز(Jazz)، آر. اند. بی(R&B) و... هستند. به همین دلیل، بنده هم سعی کردم با برگزارکنندگان این رویداد بین المللی ارتباط برقرار کرده تا بتوانم در آن شرکت کنم.
این مدرس دانشکده موسیقی با اشاره به روند شرکت در چنین رویدادهای بین المللی برای هنرمندان عرصه موسیقی کشور تصریح کرد: اساساً برای ما موزیسینهای داخل کشور شرکت در چنین رویدادهایی تا حدی دشوار است. زیرا عرف این مراسمها به گونهای است که شامل هزینه میشوند و با توجه به این که پرداخت هزینه از طریق کارت اعتباری صورت میگیرد، کار برای ما سخت میشود. این در حالی است که موزیسینهای کشورهای دیگر میتوانند براحتی و به سرعت در این رویدادهای بین المللی موسیقی شرکت کنند.
سرایی در خصوص قطعه ارکسترال برگزیده شده در این رویداد بین المللی موسیقی مطرح کرد: بنده، با یک قطعه ارکسترال به نام «Spite» برای ارکستر زهی در این رویداد بین المللی موسیقی شرکت کردم و این اثر توانست مقام بیاورد و پیش از بنده هم، هنرمند عزیز و دوست و برادرم علیرضا قربانی در این رویداد شرکت کرد و مقام آورد.
این پژوهشگر حوزه موسیقی تأکید کرد: جشنوارههای بین المللی موسیقی یا جوایز معتبری از این دست به هنرمندان این عرصه کمک میکنند تا اثر آنها در سراسر جهان معرفی و دیده شوند چراکه کانالهای پربازدید و سیستم پخش آثاری دارند که در رادیوها با حفظ کپی رایت، کار هنرمندان را پخش میکنند و عموماً مراسمهایی شبیه به فرش قرمز دارند و از هنرمندان شرکت کننده در این رویدادها دعوت میکنند و این فرصت برایشان رقم میخورد تا در آن جا حضور داشته باشند. همچنین، جوایز نقدی هم برای این منظور درنظر گرفته شده است و درواقع، بر اساس گفتههای برگزارکنندگان، اجتماع و فضایی را به وجود میآورند تا هنرمندان به منظور خلق آثار بعدی، با یکدیگر صحبت کنند و با هم در تماس باشند.
سرایی درمورد ساخت قطعه ارکسترال خود تحت عنوان «Spite» این طور گفت: چند سال قبل، این قطعه ارکسترال را برای ارکستر زهی با فرم آزاد تولید کرده بودم که این ارکستر از سازهای ویلن، آلتو، چلو و کنترباس تشکیل شده و درواقع، یک تک آهنگ بود.
این مدرس دانشکده موسیقی در پاسخ به این پرسش که « تا چه اندازه موزیسینهای ایرانی توانسته اند در چنین رویدادهای موسیقایی در سطح بین الملل موفق عمل کرده و خود را به جهان معرفی کنند؟ » گفت: تعداد چنین موزیسینهایی بسیار اندک است و در حیطه موسیقی از لحاظ فنی نبوده است. مثلاً جایزه گرمی که به یکی از خواننده های جوانمان اهدا شد، به خاطر بخش موسیقایی و فنی نبوده بلکه بیشتر به این دلیل بوده که ترانه اش روی جامعه تأثیر گذار بوده است و درواقع، راه یابی اش به چنین رویداد بین المللی و کسب جایزه گرمی در آن بخش، به خاطر درونیات موسیقایی آن قطعه نبوده است. به همین دلیل، در بسیاری از مواقع، چنین عقیدهای را درمورد سینما دارم. زیرا فیلمهایی بوده اند که ممکن است از لحاظ فنی، بسیار قوی نبوده اند، ولی صرفاً به خاطر این که سوژههای قوی و جذابی برای فضای خارج از ایران داشته اند، توانستند نظر مخاطبان و داوران را جلب کنند و به همین دلیل، توجه زیادی به چنین فیلمهایی شده است.
این موزیسین تأکید کرد: شاید واقعاً آن طور که باید، بر اساس توانمندیهای درون متنی هنری که هنرمندان ما دارند، کار نکرده و یا کم کار کرده ایم؛ به طوری که در زمینه موسیقی، خیلی کم پیش میآید ارکستری در خارج از کشور بخواهد اثری از آهنگسازان ما را مدنظر خود قرار دهد. این در حالی است که در اروپا در چارت کاری هفتگی، ماهانه و سالانه شان حتماً آثاری از آهنگسازان روس، فرانسه، آلمان و... دارند و اینها به نوعی، سندها و مرجعهایی تلقی میشوند که اگر هر ارکستری در هر جای دنیا بخواهد کاری را ارائه کند، به سراغ آثاری از شوپن، استراوینسکی و... میرود و در مقابل، خیلی کم پیش میآید در آن جا واقعاً به این فکر بیفتند که کاری از آهنگساز ایرانی را اجرا کنند. مگر این که با رویکرد موسیقی معاصر هم سو بوده یا شب معرفی آثار یا هنر شرقی باشد و در حقیقت، رویدادی برگزار شود که در قالب آن بخواهند اجرایی از آثار ایرانی داشته باشند و این طور نیست که بدون بهانه و بی طرفانه بخواهند به اجرای آثار موسیقایی از کشور ما بپردازند.
سرایی ادامه داد: هنوز خیلی کار داریم تا آثار موسیقی ما در سطح جهانی معرفی شوند. این در حالی است که خیلی از هنرمندان در کشورهای همسایه مثل آذربایجان، ارمنستان، هند، ترکیه بسیار قویتر عمل کرده اند و نه تنها در این زمینه، بلکه در همه ژانرهای موسیقی مثل کلاسیک و پاپ پیشتازتر هستند و از این جهت، فضایی را به وجود آورده اند که مخاطبان بر اساس یک میل بی غرضانه به این سمت میروند نه به این خاطر که موسیقی را ببینند و بشنوند؛ به طوری که آثارشان به حدی قوی هستند که در میان مخاطبان آن ژانر، جای خود را باز کرده اند. به طور مثال؛ «امیروف»؛ آهنگساز آذربایجانی کسی است که در همه جای دنیا شناخته شده است، ولی بسیاری از افراد هم نسل و هم عصر او مثل استاد «مرتضی خان حنانه» به اندازه این موزیسین آذربایجانی شناخته شده نیستند.
این مدرس دانشکده موسیقی، درمورد شکل گیری اثر «وطنم ایران» گفت: زمانی این کار شکل گرفت که بنده هم، مثل خیلی از هنرمندان به فکر تولید اثری ملی بودم که نگاهش این باشد در زمانهای هستیم که بیش از پیش به اصل کنار هم بودن و وحدت احتیاج داریم و به همین خاطر، ملودی را ساختم و خانم دکتر سمیرا عاطفی بسیار هنرمندانه، شعر عمیق، لطیف و اثربخشی را برای آن سرودند و استاد شهرام ناظری هم، با وجود این که در آن دوران کسالت داشتند، اما لطف کردند و با این نگاه و دغدغه همراه شدند تا این اثر ملی برای ایران ساخته شود چراکه ایشان همیشه از حماسه و ایران و عشق به وطن گفته اند.
این موزیسین درمورد آثار موسیقایی ساخته شده با مضمون وطن تصریح کرد: در طول این سال ها، کارهای زیادی در همه نوع سطح و کیفیتی با موضوع وطن ساخته شده است و بنده این فرصت را داشته ام و بخش زیادی از آنها را شنیده ام و یا به عنوان نوازنده در برخی از آنها همکاری کرده ام و حتی با بسیاری از خالقان این آثار، آشنایی و دوستی نزدیکی دارم. درمورد بعضی از این آثار با موضوع وطن که در صدا و سیما و رادیو وجود دارند باید بگویم که خیلی وقتها نگاه بزک شده و ظاهر خوبی دارند، اما وقتی به صورت جزئی و دقیقتر بررسی شوند میتوان فهمید که هیچ عمقی در این آثار وجود ندارد. زیرا ملودی خیلی از این آثار واقعاً ایرانی و برآمده از دل ردیف ما نیست و متعلق به کشورهای دیگر است. بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چطور میتوان چنین آثاری را به عنوان یک کار ناب وطنی پذیرفت در حالی که حتی در سازبندی و ارکستراسیون اثر هیچ اشارهای به فرهنگ کشورمان نشده است؟ در نتیجه، از این نوع آثار به ظاهر شیک داریم که سعی شده است با استانداردهای یک موسیقی عامه پسند مطابقت داده شوند، اما واقعاً عمق ندارند. در مقابل، آثاری هستند که عمق دارند، ولی شکل و صورت ندارند و از لحاظ سازبندی و سیر ملودی قدیمی هستند؛ به طوری که مورد قبول جوان امروزی نیستند و همه اینها نشان میدهند آثار وطنی کمی داشته ایم که هم دارای عمق باشند و هم از نظر سازبندی و ملودی از استاندارد و کیفیت لازم برخوردار باشند.
سرایی در پاسخ به این پرسش که « رخدادهای اجتماعی و سیاسی کشور تا چه اندازه میتوانند الهام بخش ساخت قطعههای موسیقایی ماندگاری شوند؟ »، خاطرنشان کرد: در فلسفه هنر سعی شده است که به سه شکل پاسخ داده شود. یک زمانی، برخی از افراد بر این قائل بودند که هنر حتماً بازتابی از جامعه است و بعضی دیگر عقیده داشتند هنر باید جدا از این مسئله باشد و گروه دیگری هم بر این باور بودند که در این میان، باید تعاملی وجود داشته باشد چراکه هم هنر بر جامعه و هم جامعه بر هنر تأثیر میگذارد. بنابراین، هر سه طرز تلقی وجود دارند. یعنی خیلی از هنرمندان در زمان خودشان معتقد بودند یا باید خیلی به جامعه توجه کنند و یا این که نباید اصلاً توجه کنند و حتی یک جاهایی باید تأثیر بگذارند و یا این که تأثیر بگیرند. بنابراین، شاید نتوان این موضوع را به شکل یک قانون در آورد که حتماً هنر باید تحت تأثیر جامعهای باشد و یا نباشد. زیرا آثار هنری زیادی وجود دارند که برخلاف شکل و روال موجود در جامعه به وجود آمده و اثربخشی زیادی داشته اند.