به گزارش دیباچه، هر از چندگاهی می شنویم که یکی از پیشکسوتان صداو سیما( رادیو و تلویزیون ) با گلایه از مدیران جدید این سازمان از بی توجهی به وضع معیشت و کار خودگلایه می کنند؛مشکلاتی که گاه آنقدر برایشان سخت و غیرقابل تحمل شده که آن هنرمند پیشکسوت به افسردگی دچار می شود. کم هم نبوده که پس از چنین گلایه هایی و با درگذشت آن هنرمند،تازه مدیران به یاد می افتند که برای آن عزیز سفرکرده مراسم یادبودی برگزار کنند و از خدماتی که در عمر کاری خود برای هنر این مملکت انجام داده تشکر و قدردانی کنند؛اما نوشدارو پس از مرگ سهراب!دیگر چه فایده ای دارد!
مثلا برای یک تهیه کننده ای که تعداد قابل توجهی آثار تلویزیونی را تولید کرده و عمر و جوانی خود را در تلویزیون گذاشته، سخته که حالا به دلیل بالارفتن سن و پیش آمدن مشکلات متعدد جسمانی به ناچار از دنیای تهیه کنندگی فاصله بگیرد و مسئولی نیز از تلویزیون سراغی از او نگیرد!به خصوص آنکه در طول هفته نیز آثاری که او تهیه کنندگی آن را برعهده داشته از شبکه ای مانند آی فیلم پخش گردد.
در مورد اخیر،محسن شایانفر یکی از تهیه کنندگان پیشکسوت تلویزیون می گوید در سن پیری، با یک تراژدی مواجه شده است.اینکه مدیران تلویزیون مدام تغییر می کنند و پس از مدتی هم کسی دیگر او را نه می شناسد و نه سراغی از او می گیرد!موضوعی که باعث شده شایانفر مدت چهارسال رغبتی برای تهیه کنندگی اثری نداشته باشد.
او که این روزها به دلیل مشکلات قلبی و ریوی در بیمارستان بستری است، می گوید که هشت ماه پیش عمل قلب باز کرده و یک هفته ای می شود که برای آسیب ریه ها و کمبود اکسیژن خون در بیمارستان بستری بوده و در بیهوشی به سر می برده؛
او که سریال های به یادماندنی ای چون «دزدان مادربزرگ»، «خانه به خانه»، «خستهدلان»، «ملکوت» و «حکایتهای کمال» را تهیه کنندگی کرده از توجه معاون سیما یعنی محسن برمهانی به خودش می گوید که بنظر می رسد حتی نمی داند این مدیر نسبتا جوان چه سمتی در سازمان صدا و سیما دارد.
"در این مدت آقایی به نام محسن برمهانی (معاون سیما) که خدا پدرش را بیامرزد، به منشی دفترش شش ماه پیش گفته بود با من تماس بگیرند و بگویند اگر کاری دارم برایشان ببرم. من سعادت نداشتم تا به حال ایشان را ببینم اما یک سلام گرم فقط برای آدمِ دلسوز این سازمان دارم. انشاءالله همیشه خداوند نگهدارش باشد. "
شایانفر در ادامه همین صحبتهایش خطاب به برخی مدیران تلویزیون میگوید: هر چند وقت یک بار، شما و میزهایتان عوض میشود و این در حالی است که آدمها سوابقشان دهها برابر شماست. اینها سرمایههای مملکتاند؛ چرا یک مدیر در اتاقش باز نیست که ما مراجعه کنیم و پاسخگو باشد. حتی ما را آفیش نمیکنند تا از پلهها بالا برویم. البته در این مدت آقایی به نام محسن برمهانی (معاون سیما) که خدا پدرش را بیامرزد، به منشی دفترش شش ماه پیش گفته بود با من تماس بگیرند و بگویند اگر کاری دارم برایشان ببرم. من سعادت نداشتم تا به حال ایشان را ببینم اما یک سلام گرم فقط برای آدمِ دلسوز این سازمان دارم. انشاءالله همیشه خداوند نگهدارش باشد.