مینا قنبری : نمایشنامه نویسی از رشته های هنری است که بسیار مورد غفلت قرار گرفته و افرادی که در این حوزه فعالیت می کنند از کمبود نمایشنامه خوب گله دارند، شاید مهمترین دلیل آن تمایل کمتر دانشجویان به مطالعه و فعالیت در این حوزه است که البته این موضوع به مسئله استفاده بیشتر کارگردانها از نمایشنامه های خارجی بازمیگردد و مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که چرا بیشتر نمایش های روی صحنه برگرفته از نمایشنامه های خارجی هستند؟
مهدی صفاری، نویسنده و نمایشنامه نویس درخصوص موضوعات مختلفی که نویسندگان این روزها به آن می پردازند به خبرنگار « دیباچه » گفت: پرداختن به روابط انسان ها مانند روابط اجتماعی , خانوادگی , کاری و...در جوامع امروزی مورد پژوهش نویسندگان قرار گرفته و در این سال ها نمایشنامه های بسیاری در این زمینه نوشته شده است.
صفاری درخصوص استفاده از نمایشنامه های خارجی به جای نمایشنامه های ایرانی در میان کارگردان ها گفت: استفاده از نمایشنامه های خارجی برای کارگردان ها راحت تر است زیرا زمانی که می خواهند نمایشنامه ای از یک نویسنده ایرانی را روی صحنه ببرند نیاز به اجازه از آن نویسنده دارند ویاید دستمزدی به او پرداخت کنند و از طرفی نمی توانند هر بلایی که می خواهند بر سر نمایشنامه بیاورند. به هر حال باید گفت مرغ همسایه غاز است و با یک متن حاضر و آماده خارجی می توان به راحتی نمایشی را روی صحنه برد.
وی ادامه داد: یکی از مشکلات ما در زمینه نمایشنامه نویسی در دانشگاه ها است که کمتر به سراغ اساتید و نوشته هایشان می رویم, کمتر به سراغ بهرام بیضایی می رویم. ما در دانشگاه درس بیضایی شناسی نداریم و یا حداقل باید دو واحد رادی شناسی داشته باشیم. متاسفانه به نمایشنامه نویسی اهمیت داده نمی شود و بیشتر دانشجویان دوست دارند به سمت بازیگری و کارگردانی بروند و دیده شوند.
صفاری با اشاره به اینکه نمایشنامه هایی که نوشته می شوند, دیده یا کار نمی شوند, بیان کرد: حمایتی از نمایشنامه نویسان صورت نمی گیرد و من همیشه این را به دوستانم گفته ام که بیایید با هم بزرگ شویم؛ برای نمونه آقای کارگردان به جای اینکه به سراغ متون خارجی بروی با دانشجویان کار کن. آن ها نمایشنامه را بنویسند و شما کار کنید. من در این زمینه تجربه خوبی داشتم , نمایش «باد آمد و با خود برد دنیای خیالی را» از ایده تا اجرا با « سیروان تخت فیروزه » کار کردم. متن را نوشته و تمرین می کردیم و از همان تمرین ها ایده می گرفتم و مجدد نمایشنامه را می نوشتم و بسیار هم اجرای موفقی داشتیم.
او ادامه داد: از سوی دیگر حمایت پیشکسوتان بسیار موثر است ؛ استاد « داود فتحعلی بیگی » به من اعتماد کرد و من «قصه امیر ارسلان » را زیر نظر و با هدایت استاد نگارش کردم که برای آن دوسال وقت گذاشت و با گروه دانشجویی اجرا رفتند و این تجربه بسیار بزرگی در حوزه کاری من بود. باید گفت این روزها نمایشنامه نویسان کمتر به سراغ پرداختن به فرهنگ ایرانی و نمایشنامه های ایرانی و سنتی می روند زیرا این کار نیاز به پژوهش دارد و این موضوع کمی دشوار است بنابراین کارگردان ها هم کمتر به سراغ نمایش های آیینی و سنتی می روند. ما آکادمی نمایش های ایرانی نداریم که به آثار نمایشنامه نویسان ایرانی بپردازد , تاکنون چند نمایشنامه از قدیمی ترها چاپ شده است؟ فقط در زمان جشنواره آیینی سنتی سراغ این نوع از نمایش ها می روند.
« صفاری » درخصوص سالن های نمایشی و اجرای نمایش های سنتی در آن ها بیان کرد: تماشاخانه سنگلج تنها سالنی است که در آن اجرای نمایش های آیینی و سنتی را می بینیم اما باید پرسید چرا تئاترشهر با چند سالن نمایشی یک نمایش سنتی به روی صحنه نمی رود؟ در تالار محراب هم نمایش های سنتی اجرا می رفت. تماشاخانه های خصوصی اجاره بسیار بالایی دارند و هر گروهی توان پرداخت آن را ندارد. این معضل در شهرستان ها بسیار بیشتر از تهران است. خانه های قدیمی در شهر کم نیستند که با همکاری شهرداری تهران و میراث فرهنگی می توانند تماشاخانه شوند ولی شوربختانه چنین امکانی را نداریم .
صفاری درخصوص جدیدترین اثر خود گفت: نمایشنامه ایی با موضوع مهاجرت می نویسم که سیروان تخت فیروزه آن را کارگردانی و در خارج از ایران اجرا خواهد شد.