به گزارش دیباچه، از گراندهتل تا
تئاتر نصر و پارس و یک دو جین سینما باعث شده برای بسیاری از کسانی که نام لالهزار
را میشوند هنوز این خیابان خاطره فیلم و تئاتر را زنده کند. حتی اگر این خیابان با
مغازههای ریز و درشت الکتریکی کمترین شباهتی با چند دهه پیش خود داشته باشد. اما این
روزها که خبر از تبدیل تئاتر نصر به موزه تئاتر ایران شنیده میشود و متولیان سازمان
میراث فرهنگی از احیای لالهزار به عنوان یک محور فرهنگی میگویند، موضوع لالهزار
دوباره سر خط خبرها قرار گرفته است. پیرامون این موضوع و اهمیت لالهزار با «فرهاد
نظری» مدیرکل ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی و ناصر
حبیبیان (پژوهشگر و نویسنده کتاب تماشاخانههای تهران از 1247 تا 1389) گفتگو کردیم.
لالهزار؛ یک محور فرهنگی با تئاترهای خاطرهانگیزش
«فرهاد نظری» مدیرکل ثبت آثار، حفظ و احیای میراث
معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی، چندی پیش صحبت از ثبت خیابان لالهزار به عنوان
یک محور فرهنگی هنری و سینماهای کرده بود؛ تئاترهای نصر و پارس خیابان لالهزار پیش
از این ثبت ملی شده بود. سینماهایی که هنوز در آنها بسته است و کمتر شباهتی به مکانی
دارند که روزگاری یک سالن تئاتر بوده است. «به نظر میرسد ثبت در فهرست آثار ملی کمک
چندانی به حفظ این تئاترهای خاطرهانگیز لالهزار نکرده است»؛ این را از فرهاد نظری
میپرسم که در پاسخ میگوید: دو مساله وجود دارد؛ اول اینکه باید بگویم همینکه در این
حالت هستند و تخریب نشدهاند تا بهجایشان یک مغازه الکتریکی فروشی سبز شود به دلیل
ثبت ملیشان بوده است. اگر این ساختمانها ثبت ملی نبودند تا الان تخریب شده و چه بسا
جایشان پاساژ ساخته شده بود؛ پس ثبت ملی تا کنون ضامن حفظشان بوده است.
نظری ادامه میدهد: اگر مرمت نشدند و به
سامان نیستند و وضعیت درخوری ندارند موضوع دیگری است که پیشنهاد ما این است که این
اتفاق بیفتد. ما مطلوبمان این است که لالهزار به سامان شود و یک محور فرهنگی درست
و حسابی بشود که کل آن مراکز و محدوده را تحت شعاع قرار دهد.
مدیرکل ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی
و طبیعی با بیان اینکه «در شهر تهران خیلی خیابانی را نداریم که ظرفیت لالهزار را
داشته باشد.» میگوید: خیلی چیزها در تهران از لالهزار و با لالهزار شروع شده. محمل
بخش مهم و معظمی از خاطره جمعی تهرانیها و ایرانیها در دوره مدرن لالهزار بوده و
در این خیابان اتفاق افتاده است. وقتی آنجا به سامان شود طبیعتا پارس و نصر و سینماها
و خانهها و مجتمعهای فرهنگی آنجا باید ساماندهی شده و مراکز فرهنگی دایر شود. مهمترین
اتفاق این است که اراده احیا و ساماندهی در لالهزار شکل بگیرد.
اما با این اهمیتی که به آن اشاره میشود
باید نگاهی بیاندازیم تا ببینیم لالهزار محفل چه تئاترهایی بود؟
لالهزار محفل کدام تئاترها بود؟
تالار مطبعه فاروس سال 1292 شمسی در خیابان
لالهزار، روبروی تئاتر نصر، نبش کوچه بوشهری (طبقه بالای مطبعه فاروس) تاسیس شد و
بعدها تغییر مکان داد.
ناصر حبیبیان (پژوهشگر تئاتر) به ایلنا
میگوید: در مهرماه 1292 سیدعبدلاکریم محققالدوله وکیل مجلس و از اعضای وزارت خارجه
تابلوی «تئاتر ملی» را بر سر در مطبعه فاروس آویخت. تاسیس این تئاتر در به وجود آمدن
مرکزیت تئاتری برای لالهزار در سالهای بعد تاثیر به سزایی داشت. تئاتر ملی، اولین
تئاتر مستقل تهران محسوب میشود.
این تالار تئاتر که 300 نفر ظرفیت داشت
در سال 1296 شمسی با فوت محققالدوله تعطیل شد.
آنچه امروز به نام تئاتر نصر میشناسیم
در دورههای مختلف نامهای متفاوتی داشته است؛ اولین بار در بازسازی ساختمان گراندهتل
در سال 1295 بود که آمادگی خود را برای نمایش تئاتر و فیلمهای سینمایی اعلام کرد.
اجراهای تئاتر از این زمان تا سال 1309 ادامه داشت اما پس از آن تا سال 1319 شمسی تالار
گراندهتل محل پخش فیلم شد.
سالن کانون ایران جوان سینما پردیس طبق
آنچه که حبیبیان میگوید سال 1301 در خیابان لالهزار داخل کوچه حاج معین بوشهری با
ظرفیت حدود 40 نفر راه افتاد که بعدها تبدیل به سینما پردیس شد.
به گفته حبیبیان، تئاتر مرکزی لالهزار،
خاکپور و تئاتر نکیسا نیز سال 1302 در لالهزار به راه افتاد. باغچه خانه خانم خاکپور
در لالهزار به تماشاخانه تابستانی تبدیل شده بود و تا سال 1311 هم فعالیت میکرد.
بعدترها تئاتر دائمی نکیسا در همان جا بنیان گذاشته شد.
جامعه باربد سال 1305 در خیابان لالهزار
روبروی سینما سارا، پاساژ ابوالفضل فعلی راه افتاد. کوچه باربد از سرشناسترین کوچههای
لالهزار است که نامش را از گروه هنری اسماعیل مهرتاش و سیدکاظم شهیدی گرفته است. دوره
فعالیت جامعه باربد در مقاطع زمانی متناوب در چهار مکان مختلف سپری شده است. به گفته
حبیبیان سال 1325 است که این گروه هنری به کوچه باربد منتقل میشود اما سه سال بعد
یعنی از سال 1328 به بعد جامعه باربد به محل فعلی پاساژ ابوالفضل در خیابان لالهزار
منتقل میشود که آخرین محل اجرای برنامههای باربد است. در تمام این سالها افرادی
همچون نصرت کریمی، رفیع حالتی، ابوالحسن صبا، عبدالحسین نوشین و ملوک ضرابی و دیگران
همکار مهرتاش بودند. فعالیت اعضای جامعه باربد تا سال 1335 ادامه پیدا میکند اما با
شروع تئاتر کابارهای (آتراکسیون) در لالهزار، باربد با همه تلاشش بالاخره به عنوان
آخرین تئاتر به این وضعیت تن میدهد اما مهرتاش این وضعیت را تاب نمیآورد و تئاتر
را ترک میکند.
این پژوهشگر یاداور میشود: جامعه باربد
همچنان به فعالیت در سالهای بعد از آن ادامه داد تا اینکه در حوادث بعد از انقلاب
اسلامی به آتش کشیده شد و سوخت. امروز تنها اثر باقی مانده از این تئاتر که تالارش
550 نفر ظرفیت داشت، در لالهزار، تابلوی کوچه باربد است.
به گفته حبیبیان، دیگر تئاتر مطرح این خیابان
استودیودرام کرمانشاهی (محلی فعلی سینما ایران) بود که در سال 1309 راه افتاد و سه
سال بیشتر عمر نکرد اما از این حیث اهمیت داشت که کرمانشاهی نمایش و صحنهآرایی تدریس
میکرد. حبیبیان همچنین ادامه میدهد: تالار هنرستان هنرپیشگی تئاتر دهقان (پایینتر
از تئاتر نصر، واقع در بنبست تئاتر دهقان) در سال 1318 با عنوان هنرستان هنرپیشگی
راهاندازی شد که بعدها به عنوان سالن تابستانی تئاتر نصر استفاده شد و بعدتر نام دهقان
را به خود گرفت و بعد از انقلاب با اینکه چندسالی فعالیت میکرد اما به مرور متروک
شد.
تماشاخانه هنر سال 1321 در محل فعلی سینما
شهرزاد تعطیل شده در کوچه باربد افتتاح شد که در سال 1328 جایش را به تئاتر شهرزاد
داد که بعدها به سینما شهرزاد تبدیل شد.
اما یکی از مهمترین تئاترهای این خیابان
تئاتر فرهنگ، پارس بود که با کوشش عبدالحسین نوشین فروردین 1323 در پاساژ پارس خیابان
لالهزار افتتاح شد. به گفته حبیبیان، بالاخانه تئاتر پارس فعلی که هنوز موجود است،
پاساژی بود که خراب کردند و سقف زدند و سالن مجهزی به جای آن ساختند. نوشین که طی سالهای
1319 تا 1321 معلم هنرستان هنرپیشگی بود با تعدادی از شاگردانش در این تئاتر مشغول
فعالیت شد. اما بعد از مدتی و به دلیل مسائل مالی نوشین مجبور به ترک این تئاتر شد.
ناصر حبیبیان میگوید: تئاتر کشور
(1323 –کوچه برلن) که فقط سه ماه فعال بود، تئاتر گیتی که 1323 افتتاح شد و بعد از
11 سال فعالیت تبدیل به سینما سارای فعلی شد، تئاتر صادقپور که در همین زمان ساخته
و همزمان با تعطیلی گیتی تغییر کاربری به سینما تابان داد، تئاتر بهار در کوچه برلن
و تئاتر مرجان در کوچه باربد هم ازجمله تئاترهای فعال دورهای در خیابان لالهزار بودند.
تئاتر ملت هم بعد از انقلاب در سال 1359 روبروی تئاتر نصر افتتاح شد که تنها یکی دو
سال دوام آورد.
تئاتر فردوسی، تفکری هم در کوچه باربد بنا
شده بود که به کارگاه آلومینیوم تبدیل شد. به گفته حبیبیان عبدالحسین نوشین پایهگذار
نظم و دقت و احترام به هنرپیشه در این تئاتر شد؛ برای اولین بار روند اجرای نمایش شامل
دورخوانی و تحلیل نمایشنامه، تمرین روی صحنه و تمرین نهایی شد. التزام به رعایت سکوت
کامل و تعیین زمان دقیق شروع نمایش هم از نوآوریهای دیگر نوشین بود که همه در اینجا
شکل گرفت.
بعد از تعطیلی تئاتر فردوسی، پس از کودتا
اصغر تفکری آنجا را خرید و به تئاتر تفکری تغییر نام داد و به شکل تئاترهای آتراکسیون
درآمد و بعدها تبدیل به سینما شد و بعدتر دیگر نشانی از آن باقی نماند.
اما از این میان گویا تا امروز تنها بخت
بیش از همه با تئاتر نصر همراه بوده که قرار است نامش با موزه تئاتر ایران گره بخورد.
تئاتر
نصر
احیای تئاتر نصر علاقهمندان را امیدوار
کرده است
ناصر حبیبیان (پژوهشگر تئاتر) درباره تئاتر
نصر که امروز زمزمههای تبدیل آن به موزه تئاتر ایران به گوش میخورد، میگوید: «بعد
از آغاز کار هنرستان هنرپیشگی، از اول دی ماه 1319 شمسی این تالار توسط سیدعلی خان
نصر، عنایتالله شیبانی و احمد دهقان که سهامداران آن بودند به نام «تماشاخانه تهران»
افتتاح شد و بعد از مرمت سالن و تبدیل سالن سینما به تئاتر، بیشتر شاگردان هنرستان
هنرپیشگی در این تالار شروع به فعالیت کردند. بعد از مدتی امتیاز تماشاخانه به خاطر
مشغلههای دولتی نصر به احمد دهقان واگذار شد. کارگردانهای مشهوری هم در این تئاتر
کار میکردند مثل نصر، رفیع حالتی، مهدی نامدار، علی دریابیگی، فضلاله بایگان و...»
در تابستان سال 1329 پس از کشته شدن احمد
دهقان که یک نماینده مجلس هم بود، تماشاخانه تهران و سالن تابستانی آن به نام «تئاتر
دهقان» نامگذاری شد.
حبیبیان ادامه میدهد: از سال 1329 به بعد
عبداله والا که تحصیل کرده اروپا بود مدیر تئاتر دهقان شد. مدیریت این شخص دوره مهمی
برای تئاتر لالهزار به حساب میآید، چراکه به بهانه مقروض شدن تئاترش بعد از کودتای
28 مرداد و دعوت رقاصه از اروپا، با نمایشهایی مانند «بزن بریم آمریکا» رسما تئاتر
کابارهای و تئاتری که بعدها به نام تئاتر لالهزاری مشهور شد را پایهگذاری کرد. پس
از چندی که تجارت رونق گرفت، تئاترهای دیگر مانند پارس، جامعه باربرد و فردوسی هم نتوانستند
مقاومت کنند و پای رقاصهها را به صحنه کشاندند. البته در این بین تلاشهایی علیه این
جریان هم انجام شد اما به هر ترتیب لالهزار مرکزیت فرهنگی خودش را به زودی از دست
داد.
به گفته حبیبیان، پس از عبداله والا برادرش
فتحاله اداره تماشاخانه تهران را به عهده گرفت. در سالهای 1337-38 تماشاخانه در آتش
سوخت. این واقعه باعث تعطیلی تماشاخانه تهران تا سال 1341 شد. در سال 1341 چون افتتاح
تالار با درگذشت سیدعلی نصر همزمان شد برای پاسداشت او، این تالار به نام «تئاتر نصر»
از دوم فروردین افتتاح شد. سالن تابستانی تئاتر نصر هم 19 تیر 1341 در شمیران افتتاح
شد.
پس از انقلاب تعدادی از هنرمندان مانند
وحدت، شیراندامی و امیر شروان با تعطیلی سینما به لالهزار برگشتند. حبیبیان با اشاره
به حوادثی که پس از انقلاب در تئاتر نصر رخ داد، میگوید: این تئاتر از سال 59-60 به
نفع کمیته امداد امام خمینی (ره) مصادره شد و دکتر والا هم به استرالیا رفت. بهمن
1366 بود که واحد فرهنگی جهاد دانشگاهی اجارهدار نصر شد تا با رایزنیهای علی منتظری
(مدیر مرکز هنرهای نمایشی وقت) بازسازی آن را در اثر حوادث آتشسوزی انقلاب عهدهدار
شود و دوباره آن را احیا کند. اولین مدیر آن مجید جعفری بود که با کمک علیرضا سمیعآذر
تا حدی آن را سامان داد. سپس محمود عزیزی مدیریتش را به عهده گرفت.
او ادامه میدهد: در سال 1381 از طرف مالک
تصمیم به فروش تئاتر نصر به مبلغ 5 میلیارد تومان و ایجاد پارکینگ به جایش گرفته میشود
اما تا عملی شدن این تصمیم، کل ساختمان در فهرست آثار ملی ثبت میشود. در نتیجه مالک
حکم فوری به تعطیلی تئاتر داده و در آن در مرداد همان سال بسته میشود و از سال
1383 دیگر به طور کلی تعطیل میشود.
با این همه اول شهریور 1386 بود که یک روز
در تئاتر نصر باز شد و معاون هنری وزیر ارشاد و مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وقت خبر
از بازسازی و تبدیل تئاتر نصر به موزه ملی تئاتر ایران دادند اما از سوی مالک این تلاشها
متوقف شد تا امسال که دوباره خبر از راهاندازی موزه تئاتر در محل تئاتر نصر به گوش
رسیده است.
اما سرنوشت یکی از معدود ساختمانهای تئاتر
به جا مانده در لالهزار یعنی تئاتر پارس که رد فهرست آثار ملی هم به ثبت رسیه است؛
چه خواهد شد؟
شاید متولی تئاتر پارس خودش پیشقدم شود
از فرهاد نظری میپرسم با خبر ایجاد موزه
در تئاتر نصر و امید به بازگشایی آن، میتوانیم به بازگشایی تئاتر پارس امیدوار باشیم؟
مدیرکل ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی در پاسخ میگوید:
وقتی حرکتی آغاز شود طبیعتا میتواند همه این آثار را پوشش دهد. سراغ آنجا هم خواهیم
رفت. ممکن است کسانی که متولی تئاتر پارس هستند خودشان متقاضی احیا و بازگشایی این
ساختمان شوند.
نظری ادامه میدهد: اگر ببینند خیابان لالهزار
دوباره دارد لحن و رنگ فرهنگی سابق را به خودش میگیرد کسانی که انگیزه ندارند هم طبیعتا
حتما انگیزه پیدا خواهند کرد.
اما تئاتر پارس چه سرنوشتی داشت؟ این تئاتر
از 1323 که افتتاح شد تا 1332 فعالیت کرد و در جریان کودتا به آتش کشیده شد. به گفته
ناصر حبیبیان بعدها مورد بازسازی قرار گرفت و مساحتش کوچکتر از قبل شد و از تئاتر فرهنگ
به «پارس» تغییر نام داد. این ملک تا قبل از انقلاب به صورت خصوصی اداره میشد و همچنان
محل اجرای نمایش های لالهزاری بود اما بعد از انقلاب مصادره شد و در اختیار ستاد هشت
مادهای امام (ره) قرار گرفت. چندی بعد هم حوزه هنری اجاره دارش شد و بعد از چند بار
تعطیلی به صورت کم جان همچنان در اختیار گروههای لالهزاری قرار داشت هرچند که دیگر
بیرونق بود.
حبیبیان معتقد است چون بنای چند طبقه تالار
پارس از تیر و چوب ساخته شده با گذشت چند دهه دچار فرسایش شده و نیاز به تعمیرات اساسی
دارد. این ساختمان سرانجام فروخته شد و از سال 1388 تعطیل شده و درش بسته است.
ساختمانی که حالا با رونق گرفتن دوباره
نام لالهزار امید میرود مالکانش به مرمت و احتمالا احیا و جان گرفتنش به عنوان مکانی
فرهنگی روی خوش نشان دهند.
شهرداری و میراث فرهنگی باید پیشقدم شوند
لالهزار سالهاست که دیگر نشانی از یک
مکان فرهنگی ندارد اما هنوز علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ چشم امید از احیای این خیابان
پر خاطره به عنوان یک محور فرهنگی نبستهاند و حتی مدیران هم صحبت از احیای این خیابان
میکنند؛ اما نوک پیکان بیش از هرکس و هر نهادی، به سمت چه کسی است؟
فرهاد نظری (مدیرکل ثبت آثار، حفظ و احیای
میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی) میگوید: مسئولیت این خیابان و تئاترها و
سینماهایش چندجانبه است و مسئولش فقط یک نفر نیست.
به گفته نظری، شهرداری باید پیشقدم شود
و سازمان میراث فرهنگی باید سهم خود را ایفا کند. مردم و اهالی تئاتر و سینما همه باید
به سهم خودشان قدمی بردارند که لالهزار آن شان و منزلت واقعی خود را پیدا کند.
«چه کسی باید پیش قدم شود؟» نظری در پاسخ به این
سوال میگوید: سازمان میراث فرهنگی تلاش میکند خیابان لالهزار را به عنوان محور فرهنگی
ثبت کند و آثاری که هنوز ثبت ملی نشدهاند مانند تعدادی از سینماها را ثبت کند. ما
وارد مذاکره با شهرداری و نهادهای ذیربط میشویم تا انشالله طرح ساماندهی و احیای اینجا
آماده شود و آرام آرام لالهزار حیثیت اصلی خود را پیدا کند. فراموش نکنیم که خانه
اتحادیه در وضعیت نابسامانی بود و خوشبختانه امروز احیا شده است. خود این یک قدم موثر
است. این رویکرد میتواند تسری پیدا کند و کل لالهزار را شامل شود.