به گزارش دیباچه این کارگردان و بازیگر تئاتر که این روزها در نمایش «کابوس حضرت اشرف»
حسین پاکدل به ایفای نقش میپردازد در متنی به
برخی مسائل روز دربارهی ماجرای اخیر ترامپ و نامهی اخیر اصغر
فرهادی،واکنش نشان داد.
نعیمی در این متن آورده است: «فقر، جنگ، بیماری، دروغ، دزدی، ترور، نسل
کشی، تفرقه افکنی، نا امن سازی مناطق مختلف جهان، مسابقه در فروش تسلیحات
نظامی، بحرانِ انرژی، آلودگی و گرم شدنِ زمین، نابودیِ طبیعت، انقراضِ
گونههای جانوری، نقضِ حقوقِ بشر، سکوتِ مجامع بین المللی در زیرِ فشارِ
لابیهای قدرتهای بزرگ، تندرویهای فرقهای و مذهبی و... چهرهی زشتِ دنیای
امروزِ ماست.
شاید چیزی که زندگی در دنیای حاضر را قابل تحمل میکند وجود هنر و
هنرمندان باشد؛ چرا که در تمامِ اعصار سیاستمداران نشان دادهاند کاری جز
تباهی ملتها ندارند.
فرعونها، نرونها، چنگیزها، ناپلئونها، هیتلرها، موسولینیها،
استالینها، پینوشهها، صدامها، قزافیها و ... چه اثرِ زیبایی از خود بر
جا گذاشتند جز جنایت و خونریزی و ویرانی؟
همه ی دیکتاتورها شبیه هماند: جزم اندیش و احمق! تمامیت خواه و دروغگو!
آنها استادانِ تباهیاند تا معمارانِ سازندگی...
در این زمان، ملتِ آمریکا دورانِ تازهای را تجربه میکند؛ گذارِ سختی که
ممکن است به یک فروپاشی بزرگ برای آنها بیانجامد. میدانیم که همواره حق با
اکثریت نیست، و در طولِ اعصار ملتهای زیادی قربانیِ رأی اشتباهِ اکثریت
شدهاند.
اگر دونالد ترامپ برآمده از رأی مردمِ آمریکاست که هست، دلیل نمیشود به
او افتخار کرد و به انتخابِ مردم احترام گذاشت، زیرا تصمیمهای نادرست،
ادبیات زشت، بی سوادی ِ سیاسی، و رفتارهای دور از شأنِ چنین آدمی میتواند
خسارتهای جبرانناپذیری بر جانهای بی گناهِ دیگر ملتها وارد آورد.
بایسته است به دور از تعصب و نگاهِ نژادپرستانه یا شکلی از ناسیونالیستِ احساسی با چنین پدیدهی خطرناکی به مبارزه پرداخت.
نه برخوردی از جنسِ خودِ ایشان، بلکه از راهِ منطق و عقل، و نقدِ
منصفانه و مؤدبانه. قطعاً همه ما این بیت از حضرتِ حافظ را خوانده و
شنیدهایم که:
آسایش دو گیتی تفسیرِ این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا...
برخوردِ ریاست جمهوری آمریکا در چند روزِ اخیر با دولت و ملتِ مکزیک، و
یا برنامهی سختگیرانهی ورود و خروجِ اتباعِ شش کشور به آمریکا و عدم
اعطای ویزا به آنان به اتهام تروریست بودن، نشان میدهد که جهان با یک
موجودِ خطرناک روبه روست که البته هر از چندگاهی دیوانهگانی از این دست در
همهی کشورها ظهور و سقوط مییابند که آرزوی نابودیِ دیگر ملتها را در سر
دارند؛ و یا منشأ بدبختیهای خود را در وجود و حضورِ دیگران میبینند.
در برابرِ بیمنطقهایی از این دست میبایست دست به آگاهسازی ملتها
زد، نه از طریقِ شعار دادن و پرچمِ یک ملت را به آتش کشیدن، از راهِ هنر و
برخوردهای دیپلماتیک. کاری که آقای اصغر فرهادی انجام دادند بسیار با ارزش
است. ایشان در جایگاهی از قلهی هنرِ سینما ایستادهاند که سخن و پیام شان
را جهان بشنود، برخوردِ صحیح، هوشمندانه و به موقع ایشان در برابرِ ممنوعیت
ورود و خروج اتباعِ ایرانی و چند کشورِ دیگر به آمریکا میتواند بزرگانِ
آکادمیِ اسکار را از خطرِ چنین تصمیمی آگاه کند. آنان میدانند که هنر و
سینمای سیاسی محکوم به فناست، نمونهی آن ادبیات و هنرِ آلمان در زمانِ
هیتلر یا شورویِ استالینی است. و زیباییِ هنر با گونه گونگیِ رنگها،
زبانها، فرهنگها و دیگر ملل معنا و جلوه مییابد.
اعتراضِ شرافتمندانهی آقای فرهادی، نه فقط برای حفظ حرمت و کیانِ
ایرانیان که زنگِ هشداری است برای روزهای سختی که جامعهی آمریکا در پیش رو
دارد. مهم نیست که چرا نامِ کشورهایی که در واقع نقشِ جدی در اعمال
تروریستیِ جهان دارند در لیستِ ترامپ نیست، مهم رفتارِ غیر انسانی یک
مجموعهی حکومتی است که به زودی دامن دیگر کشورها را خواهد گرفت و در آینده
میتواند بسترِ بروزِ جنگها و کشمکشهای خونبار منطقهای و بینالمللی را
فراهم کند.
امید که مسؤلین حکومتی، مجلس، قوای نظامی، روزنامهها و سایتهای داخل
ایران در برابرِ کسی چون دونالد ترامپ برخوردی از سر مدارا و هنر داشته
باشند. و به دور از هیاهو از سرِ احساسات هم چون هنرمندان از راهِ گفتگو،
اعتراضاتِ متمدنانه در آگاهیِ جهانی نقش داشته باشند. قطعاً در چنین دورانی
حفظ امنیتِ داخلی و خارجی و حفظ حقوق شهروندی اتباعِ ایرانی که در دیگر
کشورها زندگی میکنند در اولویت قرار دارد.»
کارگردان تئاتر «سقراط» در بخش پایانی نوشتارش آورده است:«ضمن حمایت از
اعتراضِ به حقِ اصغر فرهادی، باید عرصهی جهانِ پیشِ رو را با ادب، هنر و
فرهنگ در نوردید. اکنون، زمانِ سرمایهگذاری و بهره برداری از میراث والای
گذشتگان است. از معرفی تاریخِ باشکوهِ ایرانِ پیش از اسلام نترسیم. از
نامهای رودکی، فردوسی، ابن سینا، ابو ریحان، ابوسعید، عطار، خیام، حافظ،
سعدی، مولانا، صائب، سهروردی، هدایت، فروغ، کسرایی، شاملو، اخوان،
کیارستمی، بیضایی، تقوایی، ساعدی، رادی، رفیعی، سمندریان و... میتوان بر
قلبِ جهانیان پادشاهی کرد.»