قصه از این قرار است که دختری به نام مرجان باید ظرف 10 روز پولی را برای پدر بیمارش تهیه کند و در این راستا با موانعی روبرو می شود که کار را برای او سخت می کند. پدر قرار است با این پول گره از کار خانواده ای باز کند که با او زندگی می کنند. این پول بهای آزادی فرزند آن خانواده است که به دلیل تصادف باعث مرگ عابری شده و حال قرار است اولیای دم با دریافت 10 میلیون تومان رضایت دهند. به هرحال این پول جور می شود اما زمانی که پدر مرده است.
فیلم اثری اجتماعی و واقعگرایانه است که به آدمها و عکس العمل آنها در مواجهه با موقعیت های مختلف می پردازد. آدم هایی که مابه ازای آنها را در جامعه می بینیم. شخصیت های به ظاهر ساده اما پیچیده ای که در تصمیم گیری دچار تردید می شوند که بر این اساس می توان گفت خانه دیگری اثری شخصیت محور است که نویسنده و کارگردان آن سعی کرده اند آنها را با ظرافت پرداخت کنند و تا حدودی موفق عمل کرده اند زیرا بیشتر آدمهای فیلم از تیپ های مرسوم دورند و به شخصیت نزدیکند.
درباره فیلمنامه اثر نیز باید گفت، پیچیدگی خاصی در قصه فیلم به چشم نمی خورد و تعلیقی وجود ندارد. گره بزرگی وجود دارد و باقی کشمکش ها در درون آدم های فیلم رخ می دهد که نقطه قوت به حساب نمی آید زیرا نمود بیرونی ندارند و آنچنان که باید بر کل درام اثر نمی گذارند.
فیلم برای جذاب تر شدن از داستانک های زیادی سود نبرده است و هرچه هست همان گره اصلی است و اتفاق های کوچک حواشی آن! و دیگر اینکه تنها گره قصه نیز با شتابزدگی گشوده می شود و این کاستی چنان جدی است که بر پایان فیلم تاثیر می گذارد و مخاطب را غافلگیر می کند. شاید اگر ریتم فیلم تندتر بود این شتابزدگی در پایان را در خود حل می کرد و آنقدر گل درشت به نظر نمی رسید و ضعف محسوب نمی شد.
بازی ها قابل قبولند اما این بازی متفاوت و درونی ناصر هاشمی است که امتیاز محسوب می شود و اگر اغراق نباشد می توان آنرا نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او به حساب آورد!
دیگر عناصر فیلم نیز در خدمت اثر هستند اما ویژگی های خاصی ندارند.
در پایان باید گفت خانه دیگری فیلمی معمولی است که تماشاچی را شگفت زده نمی کند و اینگونه که به نظر می رسد در فروش گیشه نیز موفق نخواهد بود؛ که امید است چنین نباشد
یادداشت وحید خانه ساز