دیباچه: بهزاد فراهانی میگوید کانون پرورش فکری کودک و نوجوان زمانی خانه روشنفکرهای مترقی مثل احمدرضا احمدی بود. شخصیتهای بزرگی در سالهای گذشته از کانون بیرون آمدند.
بهزاد فراهانی؛ نویسنده، کارگردان و بازیگر باتجربه تئاتر و سینما، که به تازگی در فیلم «دزد و پری» که برای کودکان ساخته شده ، بازی کرده است، در گفتوگو با خبرنگار سینمایی
دیباچه، از حوزه کودک و نوجوان میگوید: «کمتر در این عرصه فعالیت داشتم و «دزد و پری» یکی از نادر کارهای من در این حوزه بوده است. سیاست کلان حاکم بر جامعه نگاه ارجمندی به سینمای کودک ندارد و سینما را به عنوان یک سرگرمی میبیند. مسئله تعلیم و تربیت بچهها، بهترین راه برای پرورش آنهاست که متاسفانه به هیچ گرفته شده است. ترجیح میدهم در اینباره دیگر صحبت نکنم چون بحث به سیاهنمایی ختم میشود.»
کانون زمانی خانه روشنفکرهای مترقی مثل احمدرضا احمدی بود
فراهانی در مورد کانون پرورش فکری که به گفته بسیای از هنرمندان دیگر فعالیت مفید سینمایی ندارد و تبدیل به ارگانی دولتی شده است میگوید: «کانون پرورش فکری کودک و نوجوان زمانی خانه روشنفکرهای مترقی مثل احمدرضا احمدی بود. شخصیتهای بزرگی در سالهای گذشته از کانون بیرون آمدند... در حال حاضر کانون یک نهاد است که بیشتر کارهای فردی و خصوصی انجام میدهد و موضوع دوم این است: مدیران کانون چقدر کارشان را بلدند؟ موضوع مهم دیگر مسئولان: جدایی خودی و غیر خودیست که تبدیل به دغدغه اصلی شده است.
حضور در سینمای کودک شما را وارد دنیای دیگری میکند
بهزاد فراهانی در مورد حضور در فیلم «دزد و پری» میگوید: «تجربه قشنگی بود. سالها قبل همراه با احمدرضا احمدی در این حوزه فعالیت داشتم. حضور در حوزه کودک شما را وارد دنیای دیگری میکند که با نوع دیگری از اخلاق آشنا میشوید؛ وارد سادگی و صمیمیت میشوید. پیچیدگیهای انسانی از بین میرود و دروغ و کلاهبرداری جای خودش را به سادگی میدهد اما در مسئله تعلیم و تربیت این موضوع نادیده گرفته شده است.»
بعضیها نام مرا دوست ندارند
وی در مورد فعالیتهای خودش در حوزه کودک و نوجوان میگوید: «قصههای زیادی برای کودکان نوشتهام. در تئاتر هم نمایشهایی در این حوزه داشتهام اما در بسیاری از مواقع اسم من پای اثر نخورده و با نام مستعار کار شده است! سناریویی داشتهام که از دست آقایان جایزه گرفته اما شخص دیگری به عنوان نویسنده اثر جایزه را دریافت کرده است. دلیلش این است: بعضی از آقایان نام مرا دوست ندارند!»