دیباچه:احمدرضا معتمدی گفت:در اثر هنری، از علت غایی هیچ اثر و نشانی نباید ببینیم. ما باید از طریق علت مادی شخصیتهای نمایشی و علت صوری موقعیتهای نمایشی، پیامها را منتقل کنیم. یک موقع دین رسانهای میشود و در شکل رسانهای ظهور پیدا میکند یک موقع هم ما به دنبال رسانه دینی هستیم. در رسانه دینی، محتوا و نگاه فیلمساز را نمیتوان در یک ظرف ریخت و تحویل مخاطب داد. نگاه فیلمساز در یک اثر دینی باید ناپیدا بوده و اصلا نمایان نباشد.
به گزارش خبرنگار سینمایی
دیباچه: هشتمین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با موضوع «دین و سبک زندگی در سینمای ایران» که برگرفته از پژوهش مریم جمشیدی بود، عصر روز سهشنبه (19 مردادماه) در مدرسه ملی سینما و با سخنرانی احمدرضا معتمدی، مهرزاد دانش ، مریم جمشیدی و محمدمهدی عسگرپور برگزار شد.
سینما؛ رسانهای با پتانسیل الگوسازی برای جامعه
براساس این گزارش، جلسه با گرامیداشت روز خبرنگار و ارائه خلاصهای از پژوهش انجام شده توسط دکتر مریم جمشیدی آغاز شد: «بین سینما و مفاهیم متعددی که به جامعه انسانی ربط پیدا میکند همیشه چالشهای زیادی برقرار بوده است. یکی از این مفاهیم هم سبک زندگی است و از آنجایی که ارزشهای هر جامعهای نیاز به حفظ و تقویت شدن دارند تا فرهنگ در آن جامعه باقی بماند، مهم است که به مساله سبک زندگی نیز حتما ورود کنیم و به مولفههای تأثیرگذار در این حوزه توجه ویژه بشود. یکی از این مولفهها قطعا سینماست که رسانهای با پتانسیل الگوسازی برای جامعه است. برای پژوهشی که ما انجام دادیم چندین هدف ترسیم کردیم که نما و هدف کلی آن، بررسی فرهنگ ایران/ اسلامی با تاکید بر عنصر معنویت و عبادت در سینمای پس از انقلاب بود. برای بررسی خود، ما از زمان روی کار بودن هر دولت، تعدادی فیلم انتخاب کردیم؛ بدین ترتیب از سال 61 تا 92 تعداد 64 فیلم مد نظر قرار داده شد که شاخصهای پرفروش بودن، داشتن سبقه اجتماعی و خانوادگی، و برگزیده بودن در جشنواره فیلم فجر در بین آنها مشترک است.»
سپس نوبت به نمایش ویدیوییِ تکههایی از فیلمهایی با تم مذهبی و اخلاقی رسید و لحظههایی از فیلمهای «رنگ خدا»، «زیر نور ماه»، «طلا و مس» و... روی پرده سالن مدرسه ملی سینما برای حضار نمایش داده شد.
مدیران مقابل پدیدههایی مانند ماهواره دنبال راه حل نمیروند بلکه ایزولاسیون میکنند
سپس محمدمهدی عسگرپور (ریاست سابق هیئت مدیره خانه سینما) پشت میکروفون قرار گرفت و رو به حضار گفت: « با سرعت گرفتن رسانهها شاهد آن بودیم که شکل زندگی نیز به سرعت همانند سایر نقاط دنیا شده است و این مساله به کارکرد همین رسانهها برمیگردد. اصولاً استعمار، شکل جدید خود را در رسانهها پیدا کرده است. به نظر میآید تلویزیون نقش اصلی در تعیین شکل زیست مردم دارد. همه انقلابها با دوره تقابل آرمانگرایی و واقعگرایی مواجه میشوند و آن زمان میتوان میزان موفقیت آن انقلاب را سنجید. مدیران ما در مقابل پدیدههای جدید تکنولوژیک مانند ویدیو و ماهواره، به دنبال راه حل نمیروند بلکه ایزولاسیون میکنند. بعد از انقلاب اسلامی با آن آرمانهای پررنگ، باید طراحی الگوهای جدی زیستی داشته باشیم نه اینکه خود را ایزوله کنیم.
میتوانیم بگوییم که جامعه ما یک جامعه با فرهنگ مبهم است. از این جهت که در حقیقت وقتی عناصر زیستی را در یک جامعه مبهم کنار هم قرار می دهیم در یک سبد جای نمیگیرند، مهندسی معکوس نیز در آن به نتایج پراکندهای میرسد و از این روی است که میبینیم در کشور ما سینما آن نقشی را که باید نتوانسته بازی کند. سینمای ایران علیرغم همه محاسنش، نمیتواند نقش تعیینکننده در نوع زیست مردم داشته باشد چون آن قوامی را که باید پیدا نکرده است.»
ایران ترکیبی از هویت ایرانی، دینی و مدرن است
مهرزاد دانش (مدرس دانشگاه و منتقد سینما) سخنران بعدی نشست پژوهشی مدرسه ملی بود. وی در ادامه صحبتهای عسگرپور گفت: «نمیتوان قبول کرد که سینما با نمایش نشانههایی چون نمایش نماز، روزه و فریضههای دینی در پرداختن به سبک زندگی دینی موفق بوده است. حتی خود بحث سبک زندگی نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد و مستقیما به هویت ما برمیگردد. هویت ما نیز صرفا یک نگره خاص نیست بلکه ترکیبی از هویت ایرانی، دینی و مدرنیته است. نمیتوان ادعا کرد که سبک زندگی دینی داریم ولی در فضای مدرنی هم زندگی میکنیم. برشماری برخی از رفتارها و عادتها نمیتواند نحوه رویکرد ما نسبت به سبک زندگی را بیان کند.
حتی امروزه سبک زندگی، متاثر از فضاهای قومیتی، طبقاتی و حتی درآمدی شده است. بین شمال و جنوب شهری چون تهران، دو سبک زندگی متفاوت وجود دارد. بر این اساس نمیتوان گفت چه قشری دیندارتر است و چه قشری از دین و سبک زندگی دینی فاصله دارد. اگر بخواهیم به چند فیلم بسیار خوبی که دارای رویکرد دینی بوده و به سبک زندگی دینی پرداخته بودند. «قدمگاهِ» عسگرپور و «نیازِ» علیرضا داوود نژاد مثالهای خوبی هستند. نباید فراموش کنیم که اگر قرار است در مورد دین و سبک زندگی دینی در سینما صحبت کنیم بهتر است کیفیت آن را بررسی کنیم و درگیر کمیتها نشویم.»
پیامهای دینی به صورت مناسب و اثرگذار منتقل نمیشد
دکتر احمدرضا معتمدی (کارگردان و فیلمنامهنویس و استاد دانشگاه) نیز آخرین فردی بود که به ایراد سخن پرداخت: «جهان اطراف ما همواره در حال تغییر است و با این تغییر، ایدئولوژی زندگی هم عوض میشود؛ سبک زندگی و تغییرات آن هم بر اساس دگرگونی ایدئولوژی است. نشان دادن سبک زندگی در سینما نیز از این اتفاق تأثیر میگیرد. امروزه سینما به جای چشم انسان نشسته و ما هم داریم از پنجره سینما به جهان پیرامون خود نگاه میکنیم. در سینمای دینی و مذهبی پس از انقلاب، شاهد انحراف در مضمونگرایی و سبکگرایی بودیم. انحراف در مضمونگرایی به صورتی بود که فیلمساز مضمونی را انتخاب میکرد و حتی با صرف بودجههای هنگفت، به نتیجهای که باید نمیرسید و پیامهای دینی هم به صورت مناسب و اثرگذار منتقل نمیشد. در اثر هنری، از علت غایی هیچ اثر و نشانی نباید ببینیم. ما باید از طریق علت مادی شخصیتهای نمایشی و علت صوری موقعیتهای نمایشی، پیامها را منتقل کنیم. یک موقع دین رسانهای میشود و در شکل رسانهای ظهور پیدا میکند یک موقع هم ما به دنبال رسانه دینی هستیم. در رسانه دینی، محتوا و نگاه فیلمساز را نمیتوان در یک ظرف ریخت و تحویل مخاطب داد. نگاه فیلمساز در یک اثر دینی باید ناپیدا بوده و اصلا نمایان نباشد.»
در انتهای نشست سخنرانها به سوالهای خبرنگاران پاسخ دادند:
«ایثارِ» تاراکوفسکی نمونه والای سینمای ارزشیست
احمدرضا معتمدی در پاسخ به این سوال: چرا در سینمایی که نمیتوان به مقولههایی مثل جنسیت پرداخت، باید از نظر تئوری مورد بررسی قرار بگیرد گفت: «در سینمای جهان فیلمهایی ساخته میشوند که این مقوله را تبدیل به ارزش میکنند: فیلم «ایثارِ» تاراکوفسکی نمونه والای این نگاه است و «پاریس تگزاسِ» ویم وندرس _ که معتقدم بهترین کار این فیلمساز است _ نمونه فوقالعاده دیگریست که به این موضوع میپردازد.»
شرایط تعیینکننده است
محمدمهدی عسگرپور نیز با این سوال یکی از خبرنگاران مواجه شد: شما در طول فعالیتهای سینماییتان از فیلمسازی به سِمتهای مدیریتی میل پیدا کردید و نگاهتان به سینما نیز تغییر کرد؛ دلیل این اتفاق چیست؟ عسگرپور در جواب به این سوال گفت: «بههر حال من در طول سالها تغییر کردهام و روزبهروز پیشرفت کردهام. شرایط تعیینکننده است و اگر زمانی فیلمی ساختهام از حال و هوای همان زمان من بوده است و مسلما امروز حال و هوای دیگری دارم.»
در این نشست پژوهشی روحالله حسینی (مدیر مدرسه ملی سینمای ایران)، سعید پوراسماعیلی (معاون اجرایی مدرسه ملی سینما) و علیرضا داوودنژاد (کارگردان سینما و معاون آموزشی مدرسه ملی سینما)، اساتید و دانشجوهای دانشگاههای مختلف و سینماگرانی نظیر مسعود آبپرور حضورداشتند.