دیباچه: اسماعیل براری که فیلم آخرش پس از 5 سال مجوز اکران گرفته است در گفتوگو با خبرنگار سینمایی دیباچه گفت: « امیدوارم دیگر این طور نباشد! من هنوز زندهام و قصد ندارم نگاهم به فیلمسازی را از دست بدهم. سالهاست که متوقف شدهام اما هرگز حاضر نشدم یک فریم از فیلمهایم را به خاطر سلیقه مدیران و صدور مجوز کم کنم و یا تغییر بدهم و تا امروز هم موفق بودهام. آرزو میکنم همه کسانی که در این مسیر چوب لای چرخم گذاشتند، کنار بروند.»
اسماعیل براری حدود 5 سال پیش تصمیم به ساخت فیلم «12 صندلی» گرفت که نمونههای زیادی از آن در سینمای جهان ساخته شده است. فیلمی اقتباسی از رمانی مشهور به همین نام که توسط دو نویسنده روس (ایلیاایلف و یوژنی پتروف) در سال 1928 نوشته و بعدها تبدیل شد به منبع الهام فیلمسازان زیادی که آثاری بر اساس این رمان بسازند که در این میان میتوان به نسخه «12 صندلی» مل بروکس به عنوان یکی از نمونههای موفق «12 صندلی» یاد کرد. همچنین به بازی اورسن ولز در دومین اقتباس از این رمان قدیمی اشاره کرد! پیرامون مسائل مختلفی چون: «12 صندلی»، توقیف آثار و... گفتوگویی داشتهایم با اسماعیل براری که در ادامه میخوانید.
ایده ساخت «12 صندلی» چگونه شکل گرفت؟
حدود شانزده سال پیش به واسطه یکی از دوستانم _ من همیشه طرحهای سینماییای که میشنوم را مینویسم و به نام راوی آن داستان، ثبت میکنم _ با سوال عجیب و غریبی مواجه شدم: آیا پیکان مضحکترین محصول صنعتی در جهان نیست؟!
همهچیز از اینجا شروع شد و جرقه ساخته شدن «12 صندلی» در مغزم زده شد. پیکان که زمانی نماینده کل دارایی صنعت ما بود، با فرهنگمان گره خورده است. هرچند اینروزها در خیابانهای تهران، کمتر شاهد تردد این اتومبیل هستیم اما فرهنگ آن همچنان به صورتی دیگر در جامعه ما جاریست و نیز خیابانهای تهرانِ دو دهه پیشتر، پر از پیکان بود و به جز جداییناپذیری از خاطره شهری ما تبدیل شده بود.
نکته جالبی که در مورد پیکان وجود دارد: ساخته شدن اولین دستگاه پیکان مصادف است با پا گذاشتن بشر روی کره ماه! همچنین امیرعباس هویدا تنها دولتمردی بود که پیکان داشت و فقط سوار این اتومبیل میشد!
«12 صندلی» اقتباسیست از رمان مشهوری به همین نام که فیلمهای زیادی از آن اقتباس شده است.
فیلم «12 صندلی» از رمانی ریشهدار در ادبیات روسیه وام گرفته است. میدان مشهوری در مرکز شهر اودسا در کشور اوکراین به همین نام وجود دارد و صندلیای برنزی وسط میدان قرار گرفته است. از این رمان اقتباس کردم، اما به جای صندلیهای داستان از صندلیهای پیکان هویدا استفاده کردم! نتیجه: فیلمی ایرانیست که فکر میکنم تجربه متفاوت را برای تماشاگر در سالنهای سینما رقم میزند. فیلم «کویر مرگ» هم اگر زمانی مجوز نمایش بگیرد، میتواند تجربه متفاوتی را برای بیننده رقم بزند.
در مورد «کویر مرگ و سینمای وحشت» صحبت کنید.
«کویر مرگ» در بیش از 20 کشور دنیا و جشنوارههای معتبری مثل: جشنواره فیلم بروکلین در نیویورک نمایش داده شده، اما در ایران هرگز به نمایش عمومی در نیامده است! حتی پس از موفقیتهای «کویر مرگ» در جشنوارههای بینالمللی ،مدیر واحد بین الملل فارابی به موبایل من زنگ زدند و تبریک گفتند، چرا که تا آن روز هیچ فیلم ایرانی موفق نشده بود در بخش مسابقه فستیوال بروکلین ورود پیدا کند اما هرگز این را نفرمودند که چرا این فیلم را قبلا رد کرده است! جالب است که بدانید یک فیلمساز سوییسی بنام دنیس راباگلیا از من اجازه کتبی گرفت که بتواند اقتباسی از فیلم داشته باشد و وقتی دلیلش را جویا شدم، به من گفت: «فیلمهای هنری سینمای ایران معمولا ریتمی آرام و خستهکننده دارند اما زمانی که فیلم شما را تماشا میکردم، هرگز نتوانستم چشم از تصویر بردارم.»
فیلم «کویر مرگ» با بازی لیلا بوشهری، از تم عرفانی/ انسانی بهره میبرد و از این بیت شعرِ ناصر خسرو الهام گرفتهام:
ای کشته که را کشتی تا کشته شدی باز؟
تا باز كه او را بكُشد، آنكه تُرا كُشت!
امکان نمایش فیلمتان در هنروتجربه وجود ندارد؟
متاسفانه اعتقادم را نسبت به گروه هنر وتجربه از دست دادهام. یادم میآید، در روزهای ابتدایی افتتاح این گروه، با مدیر آن صحبتهایی داشتم و ایشان در برابر امتیازات فیلم کویر مرگ برای نمایش در برنامه شان فرمودند که: فیلمهایی که بیش از ده سال است، توقیف ماندهاند را نمایش نخواهند داد... اما این اتفاق نیافتاد و فیلمهای قدیمیتری هم نمایش داده شد؛ فیلمهایی که نزدیک به دو دهه از ساختشان میگذرد. البته من برای نمایش فیلم «خواب تلخِ» محسن امیریوسفی در هنروتجربه بسیار خوشحالم.»
فیلمهای توقیفی زیادی در کارنامه شما ثبت شده است...
امیدوارم دیگر اینطور نباشد! من هنوز زندهام و قصد ندارم نگاهم به فیلمسازی را از دست بدهم. سالهاست که متوقف شدهام اما هرگز حاضر نشدم یک فریم از فیلمهایم را به خاطر سلیقه مدیران و صدور مجوز کم کنم و یا تغییر بدهم و تا امروز هم موفق بودهام. آرزو میکنم همه کسانی که در این مسیر چوب لای چرخم گذاشتند، کنار بروند!
قصد نداری فیلم تازهای بسازید؟
سینما صنعت پرخرجیست و باید از قِبل فروش فیلم «12 صندلی» فیلم بعدیام را بسازم.
نکتهای باقی مانده است که به آن اشاره نکرده باشید؟
در آخر باید این نکته را اضافه کنم: فیلم «کویر مرگ» توسط شهید مرتضی آوینی که آن زمان مسئول تولید فیلم حوزه هنری بود، تصویب شده است و ایشان در آخرین روزهای زندگی، شخصا پای این فیلم امضا زدهاند! مدیرانی که مدام از شهید آوینی دم میزنند، نظر او را قبول ندارند و مجوزی که توسط ایشان داده است را قبول نمیکنند.
اینروزها مشغول چه کاری هستید؟
چند سالیست که از سینما ناامید شدهام و سمت آموزش رفتهام و آخرین کاری که انجام دادم: تدوین دوباره واحدهای درسی دوره لیسانس کارگردانی در دانشگاه های علمی کاربردی و همچنین عضویت در شورای آموزش سینمای جوان و تدوین متد جدید آموزش فیلمسازی در آن مرکز بوده است. دور شدنم از سینما مرا وارد فاز مطالعاتی و پژوهشی کرده است، اما امیدوارم پس از ده سال دوری از سینما، دوباره به ریل فیلمسازی بازگردم.