دیباچه: گفتگوی «هنرمند» با استاد شهرام ناظری بعد از مدتها سکوت
به گزارش
دیباچه به نقل از روزنامه هنرمند، کنسرت «ناگفته» اثری از حافظ ناظری به همراه خوانندگی شوالیه آواز ایران شهرام ناظری که از سال گذشته در ایران به روی صحنه رفته بود برای بار دوم به تهران رسید و این بار در فضای باز برج میلاد میزبان علاقمندان و دوستداران موسیقی ناظریها شده است. کنسرتی که علیرغم برخی انتقادهای اهالی موسیقی استقبال بینظیر مردم از آن باعث تمدید چهار باره این کنسرت شد و یک رکورد شکنی در عرصه موسیقی به جای گذاشته است تعداد بیست و یک هزار مخاطب برای یک کنسرت رقم تامل برانگیزی هم برای اهالی موسیقی و هم مسئولین فرهنگی است و ثابت اگر به مردم کار خوبی عرضه شود قطعا آنها هم از اثر و هنرمند نهایت حمایت خود را میکنند.
به همین بهانه و کنسرت ناگفته که در تاریخ 20، 21 و 22مرداد نیز ادامه دارد با استاد شهرام ناظری که مدتها با هیچ رسانهای گفتگویی نداشتند، همنشین شدیم و در خصوص این کنسرت و همچنین گلایههای وی از صدا و سیما که پس از 37 سال روی صحنه با مردم در میان گذاشت صحبت کردیم که در ادامه پیش روی شماست:
این کنسرت از نظر ظرفیت و تعداد مخاطب در ایران رکورد شکنی کرده است. با توجه به تعداد مخاطبینی که در فضای باز برای تماشای کنسرت آمده بودند و سکوت مطلقی که در حین برنامه حکم فرما بود و شما را نیز به وجد آورد، خودتان توقع این استقبال از کنسرت و همچنین برخورد بالای فرهنگی مردم در این اجرا را داشتید؟
من اصلا توقع چنین استقبال و تمرکز و شعوری را نداشتم چون با توجه به شرایط موجود، از طرفی شلوغ شدن تهران و از طرفی عملکرد ضعیف رسانهها علی الخصوص صدا و سیما و مراکز پخش موسیقی و عدم توجه آنها به کیفیت و سطح آثار و اینکه هیچ تلاشی برای ارتقای هنر یا در حقیقت فعالیتی که حاصل آن این موضوع باشد، که جامعه به یک رشد فرهنگی برسد نشده است. با توجه به اینکه چنین عملکردی نبوده و جامعه نزول فرهنگ داشته و به تدریج رشد آثار نازل و روزمرگی و وجود اشعار خارج از رده هنر روی جامعه تاثیر گذاشته و همه ما معتقد بودیم که جامعه نزول فرهنگی داشته، ولی واقعا مردم امشب و شب گذشته نشان دادند که علی رغم همه مشکلات اگر یک اثر فاخر وجود داشته باشد خواه این اثر کلاسیک باشد و یا سنتی حتی اگراین نوع کار برای مخاطب سنگین باشد باز هم استقبال میکنند و من به جرات میتوانم بگویم اجرای ما در مقابل این تمرکز و سکوت مخاطبین بی ارزش بود و زمانی که قطعات تمام میشد حس میکردیم این چهار هزار نفر روبروی ما نیستند. این موضوع بسیار برای ما نوید بخش بود.
پس مردم از لحاظ شعور و درک موسیقایی در حد بالایی هستند فقط گویا فضایی برای ارائه آن نداشتند؟
دقیقا درست است و الان که میبینیم وقتی همچنین آثاری در این سطح به اجرا در میآید اگرچه برای مخاطب سنگین است ولی باز هم استقبال میشود نشان دهنده این است که مردم فرصتی برای نشان دادن تمایلات فرهنگی خودشان پیدا نمی کنند .
مردم نشان دادهاند اگر کار خوب اجرا شود همیشه حمایت میکنند همانطور که این کنسرت رکورد دار مخاطب شد. وظیفه موزیسینها در این خصوص چیست؟
طبیعتا ما در جامعه هنری موسیقیدانهای متعهدی داریم که آنها به موازات ما این اهداف را پیگیری میکنند و آثاری با ارزش را تولید میکنند، و یکسری مسایل دست به دست هم داد و این اتفاق فرخنده برای گروه ما رقم خورد و در سایر گروههایی هم که در سطح بالا هستند چنین موفقیتهایی را شاهد هستیم و باید با هماهنگی بیشتری پیش برویم ولی تا زمانی که خود جامعه و مراکز هنری خط مش و فصای مناسبی را فراهم نکنند اتفاق خوبی رخ نخواهد داد.
امروز ما میبینیم فرهنگ جامعه شاهد یک نزول و صعود پی در پی و متوالی هست و این که هر از گاهی صعود فرهنگی را در جامعه ایرانی داریم واقعا معجزه هموطنان ما هست که با این همه نابسامانی و تولید آثار فرهنگی ضعیف از جمله نمایشهای بد، سریالهای ضعیف و موسیقیهای سطح پایین باز این طور از یک اثر خوب استقبال میکنند و به نظر من این یک معجزه هست و اگر در هر جای دنیا این حجم از مخاطب جمع میشدند اینسکوت را نداشتیم و این نشانه فرهنگدوستی مردم ماست.
شما برای اولین بار روی صحنه از صدا وسیما گلایه کردید و سخنانتان با تشویق مدام مردم مواجه شد، در این مورد توضیح بفرمایید؟
بله من همیشه گفتم، ۳۷ سال است که از آثار من به صورت ابزاری و برای اهداف خودشان استفاده میکنند و بدون اطلاع من و در نظر گرفتن حق کپی رایت و بدون احترام گذاشتن به کار من به هر صورتی که دلشان میخواهد آثار من را پخش میکنند. طبیعتا اگر این عمل را با شخص دیگری انجام میداند صدایش خیلی زودتر در میآمد، ۳۷سال زمان زیادی است که کسی چنین تحملی داشته باشد که تمام حق و حقوقش را پایمال کنند و از آثارش در جهت تبلیغات خودشان استفاده کنند. فکر نکنم کسی ۳۷ ماه این موضوع را بتواند تحمل کند چه برسد به 37 سالی که من تحمل کردم. اکنون به این دلیل است که من از صدا و سیما گله میکنم ، وقتی صدا و سیما که رسانه رسمی یک مملکت است بدین شکل رفتار میکند دیگر ما چه انتظاری از رسانههای دیگر داریم و این موضوع باعث تاسف است. بنده 37 سال است که به خانه خودم صدا و سیما نرفتم اما با عشقی که به مردم و وطنم داشتم با دست خالی در منزل بیش از 50 اثر تقدیم به کشورم کردم و این صحنه تنها جایی است که میتوانم برای مردم کشورم سخن بگویم و بخوانم.
چرا استاد ناظری که در قله آواز ایران است نباید هیچ حضوری در رسانه ملی داشته باشد؟
طبیعتا حضور من و امثال من در رسانه میتواند به رشد فرهنگ صوتی جامعه کمک کند ولی به شرطی که مسئولین هم به دنبال چنین هدفی باشند، گاهی میبینیم فردی که به مسئولیت رسیده خوب عمل میکند و برای این هدف تلاش میکند و این موضوع مصداق ضرب المثل با یک گل بهار نمی شود است، در حالی که باید سیاست کلی رسانه از یک منش و مبنی هنری برخوردار باشد که متاسفانه اینگونه نیست، اگرچه افرادی انگشت شمار خوب عمل میکنند اما اگر بخواهیم روی آن صحه بگذاریم باید انتظار داشته باشیم با یک گل بهار شود.
همانطور که در جریان هستید حال استاد شجریان مساعد نیست. پیام شما به عنوان دوست و همراه ایشان برای استاد چیست؟
آرزوی من سلامتی و تندرستی همه ی انسانهاست علی الخصوص ایشان که یک انسان بزرگی هستند، من قبلا یک بار در این خصوص صحبت کردم ولی افرادی با نقل و تفسیر صحبتهای من فضای نامناسبی را ایجاد کردند، برای همین چیزی نگویم بهتر است.