دیباچه: میلاد درخشانی، موزیسین اصفهانیالاصلیست که در نواختن سازهایی مثل تار، سهتار، عود و گیتار، تبحر دارد و در آلبوم «افشارستان2» دست به یک تجربهگرایی زده و آلبومی بیکلام را منتشر کرده است. این در حالی است که درخشانی در آلبومی («اشارات نظر») که نقش خواننده را هم بر عهده داشت، توانسته بود کار موفقی را ارائه بدهد. آلبوم آخر درخشانی هم مانند دیگر کارهای بیکلام که اتفاقا از کیفیت خوبی هم برخوردارند، با استقبال کمتری از سوی مخاطبان مواجه شد تا همچنان موسیقی همراه با خواننده در صدرِ جدولِ فروشِ مارکت، خودنمایی کند! گپوگفتی مختصر با میلاد درخشانی داشتهایم در مورد فضای آلبوم و و فعالیتهای پیشرویاش...
در مورد فضای آلبوم صحبت کنید.
سال 85 آلبوم «افشارستان1» را منتشر کردم. از آن زمان دوست داشتم یکبار دیگر فضای ابن آلبوم را تجربه کنم. بلاخره فرصت این کار پیش آمد و توانستم با یک برنامهریزی و خاطرههای آلبوم اول، «افشارستان 2» را منتشر کنم. البته تجربه گذشته هم با من کمک کرد تا با دقت بیشتر و پرداختن به تمام جزییات این کار را انجام بدهم. از آنجایی که هر آلبوم بارها شنیده میشود؛ یک اشتباه در آن هم بارها شنیده میشود. پس در ساخت آلبوم مجاز به اشتباه نیستیم و این کار با اجرای زنده فرق دارد.
آلبوم قبلی شما موفقیت نسبتا خوبی را به همراه داشت. چرا بعد از این اتفاق به سراغ یک اثر بیکلام رفتید؟
اصولا خواندن برای من هدف نیست. درست است که قطعههای با کلام طرفدارهای بیشتری دارد، اما من در درجه اول یک نوازنده هستم و خواندن برایم جریی از کار است و در بعضی مواقع گریزی به آن میزنم. در دنیای امروز هم تمام بزرگهای موسیقی در درجه اول یک موزیسین محسوب میشوند. دیوید گیلمور یک نوازنده بزرگ است ولی در کارهای خودش هم میخواند. از طرفی بیشتر خوانندههای کشور ما ضعف دارند و این یک توهین نیست، یک واقعیت است!
یک سوال بیربط؛ آلبوم آخر دیوید گیلمور را شنیدهاید؟
بله. اولین باری که این آلبوم را شنیدم، ارتباط چندانی با آن برقرار نکردم، اما نیم ساعت بعد دوباره به سراغ آن رفتم و تازه متوجه شدم که چه اثر خوب و حرفهای است. تمام آهنگهای این آلبوم از اول تا آخر، پشت سر هم هستند و یک مجموعه کاملا یکدست را شکل دادهاند. کاری که خیلی سخت است و خود من هم در آن مشکل دارم!
به نظر میرسد فروش آلبوم برایت اهمیت چندانی ندارد.
فروش برایم مهم نیست و هرگز حاضر نیستم به عنوان کسی که پا در حیطه هنر گذاشته، رسالت هنریام را به همه چیز ترجیح میدهم.
در شرایط فعلی رسالت یک هنرمند چیست؟
در این مورد باید بگویم که بیشتر اتفاقهایی که میافتد به اجتماع و شرایط حاکم بر آن، مربوط میشود. استقبال از یک آهنگ و یا خواننده به شرایط جامعه مربوط میشود. برخی از موزیسینها آگاهانه و یا ناآگاهانه در زمانی که فضای جامعه برای قبول کردن اثر، مساعد است، کاری را منتشر میکنند و از قضا دیده هم میشوند! از آنجایی که موسیقی به زندگی مردم نفوذ کرده و با آنها عجین شده است وظیفه هنرمند بسیار سنگین است. در مورد خودم هم باید بگویم که کارم را انجام میدهم و همه سعی خودم را میکنم که یک هنرمند باشم! به نظر من همه کسانی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند، هنرمند نیستند! هنرمند بودن، مولفههای خاصی دارد. شاید کسی نوازنده چیرهدستی باشد اما صرفا یک هنرمند نیست! از طرفی هنرمند، رسالتی بر دوشش است که آنها توی جامعه خیلی کم، میبینیم. حرفها و رفتارهایی که جایشان در فضای موسیقی کشورمان خالی است!