دیباچه: سامی صالحیثابت از پروژههای تئاتر کودک و نوجوان تحت عنوان گروه «بچههای شاهکار» خبر داد.
به گزارش خبرنگار تئاتر
دیباچه؛ گروه تئاتر «بچههای شاهکار» فعالیت رسمی خود را از سال 1391 آغاز کرده است. حوزه فعالیت این گروه، در زمینه آموزش آکادمیک و تولید تئاتر «با، برای و بهوسیله» کودک و نوجوان بر مبنای اساطیر، قصههای عامیانه و شاهکارهای ادبیات نمایشی جهان و بر اساس نظریه «دراماتورژی سه سویه» است. این گروه قصد دارد «آکادمی بچههای شاهکار» را تاسیس کند. برای پیگیری درمورد شرایط این آکادمی و مراحل ثبت آن، شرایط تئاتر نوجوان و جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، با سامی صالحیثابت، سرپرست این گروه گفتوگو کردهایم.
آقای صالحی گویا قرار است «آکادمی بچههای شاهکار» را تاسیس کنید. چه شد که تصمیم گرفتید این آکادمی را تاسیس کنید و قرار است چه اتفاقی در آن بیفتد؟
از ابتدای تاسیس گروه «بچههای شاهکار» نیت تاسیس آکادمی بچههای شاهکار را داشتیم اما بهصورت رسمی امسال این آکادمی استارت خورد. مشخصترین و پررنگترین هدف ما از تاسیس این آکادمی پر کردن خلا آموزشی آکادمیک و بلند مدت در رده سنی نوجوانان است. این نیاز بعد از اتفاقهایی که برای هنرستانهای تئاتر در ایران رخ داد و متاسفانه یکی پس از دیگری تعطیل میشدند و همچنین ممنوعیت آموزش و پذیرش هنرجویان زیر 18 سال نیز، بیشتر احساس شد. طبق مطالعاتی که داشتیم، بچههای 11 تا 18 سال به امان خدا رها میشدند و هیچ آموزش مشخصی نمیدیدند. این بچهها وقتی به آموزشگاهها مراجعه میکردند، به آنها میگفتند که قانون دست و پای آنها را بسته است و نمیتوانند افراد زیر 18سال را پذیرش کنند. هنرستانها نیز در شرف تعطیل شدن بودند. از سویی عمده توجه کانونها و فرهنگسراها نیز بر روی آموزش تئاتر به کودکان تا سن 11سال بود. ما از بدو تاسیس گروه «بچههای شاهکار» با این خلا مواجه شدیم. پس از آنکه دو، سه اجرای تئاتر را از سر گذراندیم و به نوعی به خودکفایی رسیدیم، میدیدیم که وقتی قرار است تئاتر اجرا کنیم، بچهها در زمینه بدن، بیان و تکنیکهای بازیگری به آموزش نیاز دارند، عزممان برای طراحی دورهای بلندمدت و مستمر برای آموزش نوجوانان جدیتر شد و برنامهریزی برای تاسیس «آکادمی بچههای شاهکار» آغاز شد.
ثبت این آکادمی در چه مرحلهای قرار دارد؟
الان در مرحله ثبت قرار داریم چون کاملا خصوصی تاسیس این آکادمی را پیگیری میکنیم، کمی روند ثبت این آکادمی کند پیش میرود. اگر بخواهم خوشبینانه در مورد زمان افتتاح این آکادمی صحبت کنم، به شرط اینکه بقای گروه ما در این شرایط حاد اقتصادی تئاتر ادامه یابد، فکر کنم افتتاح این آکادمی حدود دو سال طول بکشد. چون گروه «بچههای شاهکار» دو پروژه بزرگ در دست دارد که در کنار آنها، آکادمی را نیز پیگیری میکند؛ یکی از این پروژهها، زمستان 95، در تالار مولوی اتفاق میافتد که قرار است ما نمایش «پرومته» را اجرا کنیم. دومین برنامه ما؛ اجرای تئاتر در قالب پروژه مرکز مطالعات سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر است که گروه ما برای اجرای تئاتر در سال 96 پذیرفته شده است. در این پروژهها میتوانیم تواناییهای بچههایی که در این آکادمی آموزش دیدهاند را به اثبات برسانیم و به حداقل ظرفیتی که برای همان کلیدواژه بقا پیشبینی کردهایم، دست یابیم و با خیال راحت فعالیتهایمان را جدیتر ادامه دهیم.
آیا با توجه به این برنامه شلوغ کاری، در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان نیز شرکت کردهاید؟
خوشبختانه دست ما برای شرکت در جشنوارههای داخلی و خارجی باز است اما بخش اقتصادی به گروه فشار میآورد؛ از یکسو بحث راهاندازی و تثبیت آکادمی را در برنامههایمان داریم و از سویی دیگر اجرای دو پروژه تئاتر و تمام این فعالیتها مخصوصا نمایش «پرومته» به تامین بودجه نیاز دارد. درواقع اولویتهای گروه تغییر کرده است. البته اجرای سال گذشتهمان درخانه هنرمندان، نمایش «بازی مردم» ایبسن را به جشنواره همدان معرفی خواهیم کرد. اگر شرایط گروه مناسب باشد و جشنواره نیز ما را بپذیرد، احتمال دارد در این دوره از جشنواره شرکت کنیم.
جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به نمایشهایی اختصاص دارد که اجرای عمومی خود را تجربه کردهاند. شما با تولید تازه در زمان برگزاری جشنواره موافقترید یا اجرای نمایشها امتحانپس داده و اجرای عمومی رفته؟
نگاهی که جشنواره تئاتر کودک و نوجوان دارد، از نگاه دیگر جشنوارههای ایران متاثر است. الان در فراخوان جشنواره تئاتر فجر نیز این رویکرد را میبینید که بخش نگاه تازه کنار زده شده است و تمرکز جشنواره بر روی اجراهای قدیمی است. این اتفاق مزیتها و لطفهای خود را دارد اما لطفهایش به اندازه ضررهایی که دارد نیست. جشنواره تئاتر همدان نگاهی تخصصی به کودک دارد و به همین دلیل نمایشهایی که امتحان خود پس دادهاند را در جشنواره میپذیرد اما مساله اینجاست که افرادی که حرف تازه و نگاهی تازه دارند و جشنواره میتواند محکی برای عرضه حرفهای تازه آنها باشد، نمیتوانند در جشنواره حضور داشته باشند. نظر شخصی من این است که جشنواره باید مکانی برای ارائه بهترین ایدهها باشد نه صرفا بهترین اجراها. جشنواره به جای اینکه مکانی برای گردهمایی و دور هم جمع شدن خانواده تئاتر کودک باشد، میتواند به سوالهایی همچون اینکه الان کجای تئاتر کودک و نوجوان هستیم، نیازهای ما چیست و ... پاسخ دهد. اگر قرار است جشنواره موثر باشد، باید در شیوه اجرا و برگزاری آن بازنگری شود.
به نظر شما همین مساله تئاتر کودک و نوجوان را به سمتی برده است که بیش از آنکه تولید تازهای را به مخاطبان ارائه دهد، نمایشها از سالنی به سالن دیگر منتقل و وارد پروسه اجرای یکساله در سالنهای مختلف میشوند؟
وقتی میبینیم نمایشها از سالنی به سالن دیگر منتقل میشوند و میتوانند یک سال روی اجرا باشند، درمییابیم که قطعا ظرفیت و تقاضا برای تئاتر کودک و نوجوان بسیار بالا است. تقاضا در بازار وجود دارد اما عرضه تئاتر کودک و نوجوان اشتباه صورت میگیرد. البته این عرضه اشتباه تنها به حوزه تئاتر محدود نمیشود؛ وضعیت ادبیات و سایر هنرها در حوزه کودک و نوجوان نیز همین شرایط را دارند. متاسفانه خود کودک دست کم گرفته شده است. تعریف حوزه کودک، تعریف نخنما و کهنه این گروه سنی است. درحالیکه امروزه بهخصوص در کشورهایی که قصد دارند توسعه پیدا کنند، تمام سرمایهگذاریها در حوزه کودک و نوجوان اتفاق میافتد. کمتر تولید شدن تئاتر کودک به دلیل نگاه نادرست ما به بخش کودک است. اهمیت حوزه کودک را درک نکردهایم درحالیکه الان توجه به این حوزه مهمتر است. یکی از ابعادی که باید به آن بپردازیم این است که همه میپرسند چرا الان تئاتر ایران کیفیت مطلوبی ندارد. ما مخاطبانمان را از بچگی با تئاتر آشنا نکردهایم، به بازیگرانمان از کودکی تئاتر آموزش ندادهایم؛ پس چطور انتظار داریم در سطح بزرگسال و درتمام حوزههای بازیگری، نویسندگی، کارگردانی و ... تئاتر مطلوب داشته باشیم؟! هنوز اهمیت کودک و دوران کودکی در جامعه درک نشده است و نتیجه این اتفاق، ولع بیحد و حصر نسبت به اجرای تئاتر بزرگسالان و شیوع و گسترش سالنها است. همه میخواهند تئاتر اجرا کنند اما نمیدانند چرا باید تئاتر اجرا کرد. لزوم اجرای تئاتر برای مدیران، کارگردانها و تهیهکنندگان هم مشخص نیست. غفلت مداوم ما نسبت به کودک که مبنای توسعه است، اتفاق میافتد. اگر قرار باشد شاهد تغییر یا بهبودی در تئاتر ایران باشیم، توسط همین کودکان امروز اتفاق میافتد.
به سالن تئاتر اشاره کردید، یکی از مسائلی که فعالان عرصه تئاتر کودک و نوجوان به آن اشاره میکنند، بحث امکانات کم سالنهایی همچون تالار هنر و کانون پرورش فکری است و معتقدند که امکانات مورد نیاز تئاتر کودک در این سالنها وجود ندارد. آیا شما نیز با این مساله برخورد داشتهاید؟
من پاسخ این سوال را بر اساس تجربه عینی «بچههای شاهکار» میدهم. وقتی ما تنها سالن و جایگاه تئاتر کودک و نوجوان را تالار هنر بدانیم، در ابتدای کار دچار مشکل هستیم. خودمان را بهقدری محدود کردهایم که نمیتوانیم به امکان دیگری فکر کنیم. گروه «بچههای شاهکار» وقتی نگاهش به کودک را عوض کرد، دریافت که در هر سالنی میتواند تئاتر اجرا کند. اجرای نخست ما تماشاخانه مشایخی تئاتر مان بود و اجرای دوممان سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان. برای اجرای سوممان سالن اصلی تالار مولوی را در نظر گرفتهایم و اجرای چهارم ما نیز قرار است تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر باشد. ما در سالنهای مختلف تئاتر اجرا میکنیم تا ثابت کنیم تئاتر کودک میتواند در هر سالنی اجرا شود و حرفی برای گفتن داشته باشد و مخاطب آن سالنها حرف اجراگر را بشنود. تا پیش از این، مخاطب کودک را به حکم سنش، محکوم کردهایم فقط به تالار هنر برود و تئاتر ببیند. اگر تعریفمان از کودک تغییرکند، دستمان بازتر خواهد شد و تنوع تولیداتمان هم بیشتر خواهد شد. البته من با این بحث که بسیاری از سالنهایی که افتتاح میشوند، اصلا مختصات و اشل یک سالن تئاتر را ندارند نیز تا حدودی موافقم. شاید حدود 90درصد از سالنها امکانات مطلوب برای اجرای یک تئاتر را ندارند.
یکی از نکاتی که وجود دارد کم بودن تولیدات تئاتر نوجوانان نسبت به تئاتر کودک است.
نه تنها در ایران بلکه در عرصه هنر جهان، یکی از سختترین ردههای سنی، رده سنی نوجوانان است. چون تکلیف نوجوان چندان مشخص نیست؛ در ایران برداشت سطحی، کلیشهای، قدیمی و نخنمای تئاتر کودک دامنگیر تئاتر نوجوان نیز شده است و چون ما نگاه علمی به این تئاتر نداشتیم و آن را دست کم گرفته بودیم، نوجوان ما صد برابر دچار این محرومیت شده است؛ کسی تئاتر نوجوان را جدی نمیگیرد و خطر نمیکند کار کردن با نوجوانان را بپذیرد. البته ما بستر تئاتر نوجوان را نداشتهایم. ما کودک و یا حتی خودمان را برای ورود به مرحله دشوارتر نوجوانی آماده نکردهایم و ایده و راهکار برای نوجوانان نداریم. متاسفانه تمام این مسائل، زنجیرهای به هم پیوسته است و تنها به تئاتر محدود نمیشود. به دلیل کملطفی جامعه و کمتوجهی سیاستگذاران به رده سنی نوجوانان، از این رده سنی چشمپوشی میشود و آنها را نادیده میگیریم. تصور میکنند این گروه در دوران گذار هستند و درنتیجه آنها را جدی نمیگیرند.