کتاب «نارسیا» (کولفرح)؛ نیایشگاه باستانی عیلام نو، اثری پژوهشی از اردشیر صالحپور، مدرس تئاتر و پژوهشگر هنر رونمایی شد.
دیباچه:
«نارسیا» به معرفی سنگ نگارههای سه هزار ساله عیلام نو پرداخته که در آن بهطور آشکاری مراسم آئینی در ابعاد سنگ نگارهها در قابل نیایشهای کاروانی – نمایشی به همراه گروه ارکستر موسیقی و نیایشگران مشایعت و همراهی میشود. رونمایی از این کتاب با حضور احمد محیط طباطبایی، قطبالدین صادقی، مهدی شفیعی، حسین مسافرآستانه، ولیالله شجاع پوریان و جمعی از هنرمندان، شامگاه یکشنبه (9 خرداد) در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد.
اردشیر صالحپور، نویسنده کتاب «نارسیا» در این مراسم به تشریح سنگنگارههای کولفرح پرداخت و گفت: وقتی از هویت حرف میزنیم باید به چهار مؤلفه زبان، تاریخ، جغرافیا و ملیت اشاره کنیم و در راسای این هویت فرهنگ گذشته را بازآفرینی کنیم.
صالحپور با اشاره به این اثر پژوهشی خود، تشریج کرد: کتاب «نارسیا» دو وجه دارد؛ اول وجه باستانشناسانه که به اثری سه هزار ساله پرداخته و دوم وجه تئاتریکال آن که جنبههای نمایشی، آیینی و اسطورهای را به استناد سنگنگارهها معرفی کرده است.
او با بیان اینکه در این سنگ نبشتهها جنبههای نیایشی و نمایشی به خوبی مشخص است، گفت: این نگارهها به ما نشان میدهد که سه هزار سال پیش ما در ایران تئاتر خیابانی، کارناوالی و دستهروی داشتهایم. بهطوری که این کارناوال نمایشی 7 کیلومتر را میپیموده تا به مرکز شهر برسد.
صالحپور با تاکید بر اینکه تئاتر از دو پدیده انسانی یعنی اسطورهها و مناسک تشکیل شده است، گفت: تئاتر منشأ دینی و آیینی دارد؛ یونانیهای باستان دینشان را هنری کردند و ما از طریق نمایشنامهها دینشان را میفهمیم؛ در واقع بهترین روش برای تثبیت مبانی دینی، هنر است.
این پژوهشگر تئاتر، با اشاره به وجود شش سنگنگاره در کولفرح، سه سنگ نگاره را مرتبط با آیین قربانی دانست و گفت: برای شکلگیری یک تراژدی، باید یک قهرمان قربانی شود.
صالحپور در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه تئاتر ملی و با هویت نیازمند پژوهش و آفرینش است، گفت: با کار مدرن هیچ مخالفتی ندارم اما باید به داشتههای گذشته نیز توجه کرد.
هنر دوره هخامنشی ضد مردمی و در راستای امپریالیسم است
قطبالدین صادقی، نویسنده و کارگردان تئاتر نیز در این نشست، کار اردشیر صالحپور را در احیای این آیینها، خارج کردنشان از دل کتابهای کتابخانهای و مطرح کردنشان؛ ارزشمند توصیف کرد.
صادقی با اشاره به هنرهای باستانی در جهان، گفت: در جهان کهن چیزی به نام هنر مستقل نداریم؛ بلکه هنر کاربردی است و در اختیار حکومت، مذهب و ارتزاق است.
او با بیان اینکه در هنر باستان ایران نباید هیچ استقلال شخصی قائل بود، گفت: در دوره هخامنشی، تمام هنر طبقاتی، ضدمردمی و در راستای امپریالیسم هخامنشی است.
صادقی تصریح کرد: هخامنشیان جنگجو و جنگطلب بودند و تمام جنگها را خودشان برای جهانگشایی آغاز کردند.
این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: نقوش تخت جمشید هم بیانگیر این است که در این دوره مردم بیارزش بودهاند؛ هرچند میدانم که پان ایرانیسمها از این حرفهای من خوششان نمیآید.
قطبالدین صادقی از فروتنی هنرمندان در این دوره به عنوان موردی جالب یاد کرد و گفت: نام هنرمندان در هیچ کجا نیست انگار آنها اصلاً وجود نداشتهاند.
او با تاکید بر اینکه نباید در این دوره دنبال مفهوم امروزی هنر مستقل بود، گفت: هنرهای سنتی ما تا قبل از هنر مدرن، تاکیدش بر وحدت است؛ تمام هنرها در خدمت وحدتی هستند که اصول فرهنگی جامعه روی آن استوار شده است.
صادقی اظهار داشت: ضمن تائید ارزشهای تاریخی این سنگنبشتهها باید بگویم نقوش آن ربطی به تراژدی ندارد؛ چون تراژدی براساس شخصیت انسان مستقل و اسطورهای است و کسی که اعتقاد به اصولی دارد که در دوره عیلامیان ارزشی نداشته است.
این کارگردان و نویسنده تئاتر تصریح کرد: تمام قهرمانان تراژدی اصولگرا هستند؛ قهرمان تراژدی نباید سازشپذیر باشد. اما ما در این سنگنگارههای عیلامی کولفرح نشانی از شخصیت معترض به سیستم اخلاقی گذشته نمیبینیم. بلکه همه افراد در این نگاره در یک راستا هستند.
صادقی با بیان اینکه هرچند که این آیینها به مرور معقول میشود، ادامه داد: درست است که این آیینها به تدریج تبدیل به سرچشمههای تراژدی میشود اما نه در آن مرحله و نه در دوره عیلامیان.
او با بیان اینکه ما در دوره عیلامیان فرهنگ و دموکراسی یونان باستان را نداریم، گفت: این سنگنبشتهها در ستایش شاه یزدانهایی است که به پیروزی رسیدهاند و افراد در آن اعتراضی ندارند تا اسطوره و تراژدی را بسازند. اما از نظر تاریخی بسیار ارزشمند است.
صادقی با اشاره به ارزشهای این سنگنگاره گفت: نظرم، فیگور، تعادل ترکیببندی تصویری و به کارگیری همه ابعاد در آن کاری منحصر به فرد است؛ این نوع آثار ما را با گذشته باستانیمان آشنا میکند اما مستقیماً چیزی برای تئاترمان ندارد بلکه میتوانیم با تکیه بر آن قصهای نو استخراج کنیم؛ نمایشی آیینی با الهام از آن خلق کنیم که برای خودمان باشد نه تقلیدی درجه هجدهم از آمریکاییها.
او با اشاره به تلاش ارزشمند اردشیر صالحپور در نوشتن کتاب «نارسیا»؛ نیایشگاه باستانی عیلام نو، گفت: ما به زنده شدن اسطورهها نیاز داریم.
«کولفرح» آمفی تئاتر آکوستیک سه هزار ساله
احمد محیط طباطبایی، قائم مقام کمیته بینالمللی موزهها (ایکوم) نیز در این نشست، با اشاره به کولفرح که محل تحقیقات اردشیر صالحپور در این کتاب بوده است، گفت: بر مبنای تعریفی که ما از موزه داریم، موزه تنها فضایی بسته نیست که از تاریخ محافظت کند و آن را در معرض دید قرار دهد؛ بلکه فضایی وسیعتر است. هر آنچه که بتواند تکیهگاه و پدیدهای تلقی شود تا براساس آن گذشته و هویت خود را بازشناسیم و بر اساس درک علمی که از آن مییابیم آینده خود را بتوانیم ترسیم کنیم، یک موزه است.
محیط طباطبایی ادامه داد: سه دهه است که مؤسسات جهانی فرهنگی همچون یونسکو و ایکوم به سایت موزهها و فضاهای باز طبیعی به عنوان یک منظر فرهنگی تاریخی توجه ویژه میکنند. این منظر فرهنگی تاریخی حضور انسان را در طبیعت حفظ کرده و نمایش میدهد.
او منطقه کولفرح و فضای طبیعی تاریخی آن را یک موزه باز خواند که ما را با دورهای مهم از تاریخ ایران آشنا میکند و گفت: کولفرح در شهرستان ایذه، در مسیر جادهای تاریخی است و دیوارههای آن مانند یک رسانه عمل میکند که عیلامیان با نقوش برجسته و کتیبهها برای آیندگان نوشتهاند.
این کارشناس امور فرهنگی با اشاره به ویژگیهای خاص فضای طبیعی کولفرح، گفت: فضای آمفی تئاتر روبازی بوده که آکوستیک صدا به طور طبیعی در آن لحاظ شده است؛ محوطهای که از سه طرف بسته و یک طرف آن باز بوده و بنابراین برای رساندن صدا در آن به اطراف نیازی به میکروفن نبوده است. این محل فضایی نمایشی و آیینی بوده که مردمان آن دوره برای برپایی آیینهایشان به همراه شعر و موسیقی به آنجا میآمدهاند.
احمد محیط طباطبایی خاطرنشان کرد: کار پژوهشی آقای صالحپور از این نظر ارزشمند است که خوانشی دوباره از این نقوش تاریخی سنگ نبشتههاست و نشان میدهد که متن تاریخی، رفتار آیینی و نمایشی سه هزار سال پیش تا امروز استمرار داشته و نقطه اتصال تاریخ و هنر است.
ولیالله شجاع پوریان، عضو شورای شهر تهران نیز در این مراسم با اشاره به ارزش و جایگاه میراث فرهنگی، گفت: خوزستان پر از دستمایههای فرهنگی و تاریخی است که امروز جاذبههای گردشگری ما هستند؛ البته از این فرصتها به درستی استفاده نمیشود.
ایلنا نوشت: شجاع پوریان این کتاب پژوهشی را حاصل نگاهی خوب به تاریخ دانست و گفت: اگر بلای «نفت» را نداشتیم، امروز میراث تاریخیمان منهای ابعاد فرهنگیاش، کارکرد اقتصادی هم داشت تا آمار سرسامآور بیکاری را کمتر کند.