به گزارش دیباچه، نمایش «داری اون جا چی کار میکنی؟» به کارگردانی آریو راقب کیانی از ۲۷ تیر تا ۲۰ مرداد در خانه هنرمندان ایران روی صحنه است.نمایشنامه تلفیقی از چند نمایشنامهی کوتاه « شل سیلور استاین» است، که محوری سایکودرام داشته و درباره مشکلات روحی و روانی لئوناردو، پسریست که در چند اپیزود از کودکی تا میانسالی زندگی او بر صحنه ترسیم میشود.
در نمایش «داری اون جا چی کار میکنی؟» چه میزان به مرزهای فانتزی موردنظرتان نزدیک شدید؟
اگر منظور شما از فانتزی، کشف یک چیزی واقعی از درون رخدادهای غیرواقعی است، هدف همین بوده است. اساسا مبنای فانتزی این نمایش جابجایی تصویر افراد از خودشان بر مبنای جانشین شدن این تصویر و تصور با دیگر شخصیتهایی است که با آنها در مواجه هستند؛ باید توجه داشته باشید که اساس فانتزی گری در گونه نمایش بر مدار خیالپردازی میگذرد و نمایش «داری اون جا چی کار میکنی؟» تلاش دارد که این تعریف خیالپردازی در نمایش فانتزی را در ناخودآگاه افراد که درونی است و خیالبافیها که جلوه بیرونی دارد بسط دهد. اما اگر منظورتان بر مبنای پیشینه ذهنی از نوشتههای نویسنده اثر پیش رفتن است، جواب منفی است. سعی بر این بوده است که فضای کمدی سیاه این متن از شل سیلور استاین را غلیظ تر کنیم. در نهایت درون مایه متن نویسنده که به نظر طنز سیاه میآید را به صورت یک سایکودرام روایت کردیم.
چرا تصمیم گرفتید اپیزود اول را به صورت ویدیوئی به روی صحنه ببرید؟ چه میزان این کار را در نمایش معمول میدانید؟
استفاده از ویدیو پروجکشن در اپیزود اول یا همان اپیزود «داری اون جا چی کار میکنی؟» بیشتر با نگاه بر شخصیت پردازی کاراکتر اصلی نمایش و ارائه یک پیش داستان غیرقابل پیش بینی و خلاف جهت سایر اپیزودها صورت پذیرفته است؛ شاید مخاطب با دیدن آن احساس دچار ناخوشایندی شود و از دیدن صحنه های خشن، ناراحت شود ولیکن در دنیای نمایش چگونه امکان نمایش close-up ها و برجسته سازی از چنین عارضه مرتبط با شخصیت و پررنگ کردن تشویش های ذهنی اش وجود داشت. آیا در دنیای نمایش میتوان تا این اندازه به جزئیات پرداخت؟ ویدیو پروجکشن در این اپیزود نقش مکملی را دارد و بهره مندی از این عنصر به عنوان یک تکنیک در نمایش های بسیاری هم رخ داده است. فکر نمیکنم که در این جا استفاده از ویدیو پروجکشن جنبه زینتی داشته باشد، بلکه هدف نمایش دادن، شدت اکت شخصیت لئونارد بوده است.
از انتخاب نمایشنامه و تیم بازیگران بگویید.
نمایشنامه خروجی 6 نمایشنامه کوتاه از کتاب «تمام نخ» شل سیلور استاین است که توسط بهرنگ رجبی ترجمه شده است. اینکه این نمایشنامه ها به صورت نخ تسبیح به یکدیگر متصل بوده اند در دراماتورژی اثر صورت گرفته بود و انتخاب شخصی بوده است. مبنای انتخاب بازیگران هم، با توجه به خصوصیات بازی آنها صورت گرفته است که تا چه اندازه در هر اپیزود توان استفاده از قابلیت هایشان وجود داشته باشد.
فکر نمیکنید گریم فانتزی میتوانست به نمایشنامه نزدیکتر باشد؟
من هیچگاه به گریم فانتزی فکر نمیکردم و در تست گریم هم با اینکه خانم قنبری، کاراکترها را بر همین مبنا طراحی چهره کردهاند ولیکن به دل من ننشست. در دو کار قبلی من یعنی «چمدان» و «هتل کوهستانی»، نگاهی که به طراحی چهره شخصیت ها شده است به صورت شخصیت هایی با چهره های یخ زده و رنگ و رو رفته است و چون میخواستم حال و هوای فضای رئالیته حفظ و سوئیچ آن به یک فضای ملتهب بوده رعایت شود، تاکید بر غیرفانتزی بودن گریم ها بوده است. از این رو بیشتر با استفاده از طراحی نور سعی در نشان دادن تحولات درونی شخصیتی کاراکترها داشتیم.
آیا از استقبال تماشاگران تا به امروز راضی بودهاید؟
استقبال تماشاگر تا به امروز نسبت به بقیه دورانی که در آن هستیم به نسبت خوب بوده است و انتظار داریم که در ادامه با توجه به بازخوردهای مثبتی که به اثر شده است، این روند ادامه دار باشد. این نمایش ماحصل تلاش چندماهه گروهی است که با انتخاب چالش بر انگیز یک متن ناشناخته از شل سیلور استاین خودش را تطبیق داده است و در عین حال به آن افزوده است. متن های که دیالوگ محور هستند و تلاش بر این شده است که از متن به فرامتن با خلق موقعیت های بدیع گردد. اگر عکس های اجراهای چند اپیزود از آثار این نمایشنامه نویس را که در خارج کشور روی صحنه رفته است در اینترنت جستجو کنید، متوجه منظور من خواهید شد.
حرف آخر...
صحبت پایانی اینکه هر گاه نمایشی روی صحنه میرود، همه از تلاش بازیگران روی صحنه حظ می برند که امری طبیعی است ولیکن جا دارد از تلاش بچه های پشت صحنه خانم رحمتی، آقایان ازمیرلی، ملاجعفری، خلفی و سایر دوستان تشکر و قدردانی کنم.