به گزارش دیباچه؛ علی قائممقامی تهیهکننده فیلم پرونده باز است به روایت تولید و انتقادات نسبت به این فیلم پرداخت و از ویژگیهای شخصیتی مرحوم کیومرث پوراحمد گفت. او معتقد است تهیهکننده ارگانی نیست و کارهایش را بدون حمایت دولتی میسازد.
در ادامه گپ گفت با علی قائم مقامی را میخوانید:
بگذارید بیمقدمه به سراغ انتقاداتی که به فیلم آخر آقای پوراحمد شد برویم. فکر میکنم گاهی یک کلان ایده در ذهن فیلمساز آنقدر جان میگیرد و بیان برخی مفاهیم آنقدر او را احاطه میکند که محتوای تولیدی و رساندن آن معنا به مخاطب در اولویت نسبت به فرم و زبان این انتقال قرار گرفته و اثر را به سمت شعار میبرد. شاید محتوایی که آقای پوراحمد قصد انتقالش را داشت هم در همین دسته قرار بگیرد و انتقاداتی که به فیلم وارد بود ناشی از همین رویداد باشد.
ای کاش آقای پوراحمد در قید حیات بود و الان در مورد فیلم مصاحبه میکرد. قبول دارم «پرونده باز است» بیاشکال نیست؛ اما آنچه برای این فیلم در جشنواره فجر اتفاق افتاد و هجمههایی که به این فیلم شد حق پوراحمد نبود. جدای از نقدهای حرفهای در این عرصه افرادی به اهانت پرداختند که البته معتقدم فیلم را درست ندیدند و قصدشان این بود که پوراحمد را بزنند.
چرا دوست داشتند پوراحمد را بزنند؟
خب عدهای بیهویت دوست دارند بزرگان سینما را بزنند و متاسفانه این موضوع به یک رویه تبدیل شدهاست. همین رویه هم تا حدودی هنگام نمایش فیلمهای برخی دیگر از بزرگان سینما اتفاق افتاده است. البته این افراد خبرنگاران رسمی و منتقدان حرفهای نیستند عدهای بی هویت هستند که فقط برای دیده شدن شروع به حاشیه سازی در فضای مجازی میکنند.
یعنی به نظر شما ضعفی در این فیلمها نبوده و، چون دوست دارند بزرگها را بزنند مورد انتقاد قرار میگیرند؟
من در فیلم دیگران اظهار نظری نمیکنم، اما در این فیلم ضعف وجود دارد، ولی اینقدر حاد نبوده است که اینگونه سیل انتقادات را روانه کنند. یادم هست در ایام جشنواره، تسنیم چنین تیتری زد «پوراحمدی که در دهه شصت باقی مانده است» من تماس گرفتم که اگر ممکن است این تیتر را اصلاح کنید که این اتفاق نیفتاد. زمان فوت آقای پوراحمد، از تسنیم برای تسلیت گفتن تماس گرفتند این موضوع را یادآوری کردم. ببینید من شاید تحملم زیاد باشد، اما او اینطور نبود، از این میزان نقد و برخی اهانتها آزرده شده بود.
راستش من معتقدم اشتباه بیشتر از جانب شما بود که پوراحمد را به اجرای اینگونه پروژهها ترغیب میکردید که مشخص بود انتقادات زیادی به آن وارد میشود و مختصات تولید چنین فیلمی به درستی رعایت نمیشد.
پوراحمد دوست داشت این فیلم ساخته شود. ۱۱ سال قبل قرار بود با تهیه کننده دیگری این کار را بسازد. به دنبال مجوزهایش رفتند، ولی نتوانستند بگیرند. در سال ۹۳ پروانه ساخت گرفتیم که این فیلم را باهم بسازیم، اما شرایط به سمت دیگری رفت و پوراحمد گفت فیلمنامه دیگری دارد به نام «کفشهایم کو» که درباره آلزایمر بود و ما روی این فیلم متمرکز شدیم. بعد تیغ و ترمه را ساختیم. من مشغول یک کار کودک به نام گل به خودی شدم، چون کارگردان فیلم کار اولی بود نیاز به مشاور کارگردان داشت او پذیرفت مشاور شود. بعد وارد تولید «پرونده باز است» شدیم. من گفته بودم هر کاری پوراحمد بسازد همراهش هستم، چون به هر حال یک شخصیت بزرگ است. در نهایت پاییز ۱۴۰۰ تصمیم گرفتیم این فیلم را بسازیم. با تلاشهایی که کردیم دیدیم کار به جشنواره نمیرسد و دوباره در تابستان ۱۴۰۱ پیش تولید را شروع کردیم.
در این سالها تعدادی افراد به ایشان وعده و وعید دادند که فیلم هایش را سرمایه گذاری یا تهیه میکنند، اما این حرفها پوچ بود و دریغ از هزار تومن! هربار فیلمی که تمام میشد، علیرغم اختلاف نظرهایی که داشتیم فیلم بعدی را تولید میکردیم. ۳ سال قبل فیلمنامهای نوشته بود به نام "مادر من" قرار بود باهم کار کنیم.
پور احمد معتقد بود «پرونده باز است» فیلم آموزندهای است و میتواند بخشش را ترویج دهد. در حال فیلمبرداری بودیم که ماحراهای پاییز سال گذشته پیش آمد. در آن زمان ۲۵ روز از فیلمبرداری گذشته بود که بخش عمده کانون اصلاح و تربیت را تمام کرده بودیم. قرار بود برویم صحنه پایانی اجرای حکم را بگیریم. شرایط به گونهای شد که دیگر امکان فیلمبرداری در آنجا نبود. سه ماه تعطیل کردیم. پوراحمد در آن زمان حال و حوصله نداشت، اما به مضمون فیلمنامه که در مورد "گذشت کردن است" اعتقاد داشت در دستخطی که اخیرا منتشر شد نوشته: آرزو میکنم این فیلم بتواند حتی یک نفر هم که شده از قصاص نجات دهد.
راستش مقدمهای که در سوال اولم آوردم برای همین موضوعی بود که بیان کردید. گاهی یک ایده و هدف محتوایی آنقدر فیلمساز را احاطه میکند که تمرکز پرداخت به ریزهکاریها و رعایت فرم روایت را از او میگیرد. از طرف دیگر فیلمسازان پیشکسوت ما در سالهای اخیر نتوانستند آثار قابل توجهی بسازند و بر خلاف انتظاری که از آنها میرفت مخاطبان و منتقدان را راضی نکرند.
ببینید سه فیلمی که در سالهای اخیر با پوراحمد ساختیم با منابع محدود مالی تولید شد، چون تهیه کننده ارگانی نیستم. تهیه کننده بخش خصوصی هستم. بله اگر حمایت دولتی و بودجه خوبی داشتیم وضع فرق میکرد.
به هر حال این فیلمسازان علاقهمند به کار هستند و پوراحمد بارها گفته بود اگر فیلم نسازم افسردگی میگیرم کار دیگری بلد نیستم و باید سر صحنه بروم.
چرا از نابازیگران استفاده کرد؟ در مورد نامه جشنواره توضیح بدین؟
وی علاقهمند بود به سراغ نابازیگران برود و همچنان دوست داشت آدمهای جدید به سینما معرفی کند کمااینکه خیلیها را به سینما معرفی کرد. در این فیلم از گروه بازیگران نوجوان (پویا نجفی، مهبد جهان نوش و محمد متین ستاری) راضی بود. من تصور میکنم در آینده این بچهها پیشرفت میکنند. بعد از انتخاب فیلم در جشنواره فجر نامهای منتشر کرد با این محتوا که حضور «پرونده باز است» در جشنواره با نظر تهیهکننده اتفاق افتاده و برخی عوامل هم تمایل به حضور در جشنواره را دارند. چون به هر حال بازیگران نوجوان ما علاقهمند به حضور در جشنواره بودند. بعد از انتشار نامه جنجالهایی داشتیم، اما فردای همان روز، در استودیوی صدا، فیلم را آماده میکرد. وقتی با او صحبت کردم که آن بیانیه چه بود و این حضور برای آمادهسازی فیلم جهت رسیدن به جشنواره چیست؟ گفت: آن نظر شخصی من است و این ربطی به عوامل و فیلم ندارد. ۱۰ شب در استودیو بود تا فیلم را به جشنواره برساند.
اگر روند تولیدات اخیر مرحوم پوراحمد را هم مرور کنیم شاید در دهه اخیر موفقیت زیادی کسب نکرد و این هم آیا میتواند بر بحرانهای روحی او تاثیرگذار بوده باشد؟
به هر حال از این موضوعات ناراحت میشد. در دهه ۶۰ و ۷۰ در اوج بود و در دهه ۸۰ فیلم «اتوبوس شب» را ساخت که خیلی مورد توجه قرار گرفت. بعد از آن فیلم دفاع مقدس «۵۰ قدم آخر» را ساخت که مورد انتقاد واقع شد. «کفشهایم کو» تا حدودی موفق بود، «تیغ و ترمه» مورد انتقاد قرار گرفت و این فیلم آخر هم همینطور
آیا از عملکرد بازیگران راضی بود؟
بله. در کل بازیگران همراه فیلم بودند. بعد از اینکه ۳ ماه کار تعطیل شد دوباره آمدند فیلم را تمام کنیم و نگفتند قراردادمان تمام شده است با عشق و علاقه آمدند.
صحنههای خبرگزاری کجا فیلمبرداری شد؟
در ایلنا ۵ روز کار کردیم؛ بچههای ایلنا و آقای مسعود حیدری مدیرعامل خبرگزاری همکاری خوبی داشتند.
فارابی یا نهادی دیگر در فیلم مشارکت دارد؟
خیر هیچ نهادی مشارکت ندارد، اما با موافقت مدیر عامل وفت فارابی (آقای جوادی) مبلغی قرض دادند.
حالا شرایط اکران به چه صورت است؟ آیا راضی هستید و اهدافتان محقق میشود؟
به هر حال سینمادار بخش خصوصی به فروش فکر میکند. میگویند هزینهها بالاست البته تا حدودی هم حق دارند. شورای صنفی نمایش تلاش میکند وضعیت اکران بهتر شود، ولی شرایط اکران پیچیده است. البته سینماهای دولتی و حاکمیتی مثل حوزه هنری همراهی میکنند. اما در مجموع سینمای اجتماعی در حال حذف شدن از چرخه اکران است. برخی که در زمان فوت، مدام در حال پست و استوری و مصاحبه بودند درزمان اکران و کمک به بهتر دیده شدن فیلم، از یک اظهار نظر کوچک دریغ کردند!
همکاری با فیلم چطور بود؟
درست است که نهادهای دولتی در فیلمهای اخیر پوراحمد مشارکت مادی نمیکردند، اما هر مجوزی که احتیاج بود میدادند. در این فیلم هم قوه قضائیه واقعا همراهی کرد. در ایام جشنواره برخی از افراد که در هر زمینهای اظهار نظر میکنند، انتقاد میکردند که مسائل حقوقی و قضایی در فیلم رعایت نشده. چطور ممکن است فیلمنامهای که قوه قضائیه خوانده و فیلم نهایی هم دیده و تایید کرده ایراد حقوقی داشته باشد؟!
امیدوارم فیلم وضع فروش بهتر شود چرا که ۳۰ درصد فیلم به آقای پوراحمد تعلق دارد. بعد از انتقادات در جشنواره، دوباره فیلم را تدوین کرد و ۱۰ دقیقه از فیلم کوتاه شد تا ۲۹ اسفند درگیر بود تا فیلم را تمام کند. تا لحظه آخر فیلم برایش مهم بود مهدی جمشیدیان صداگذار میگوید ۵ ساعت قبل از فوت با من تماس گرفت و پیگیر کارهای صدا و فنی بود و گفت چند روز بعد به تهران میام و با هم فیلم را دوباره ببینیم.