ساناز ستارزاده می گوید شاید یکی از ویژگی های گروه «آن» سلیقه موسیقایی نزدیک و خواست تقریبا مشابه جمع از تشکیل گروه و فعالیت گروهی باشد. سودای هر کدام از ما محدود به فعالیتهایمان در گروه نمیشود و شاید اشتباه نباشد اگر بگویم اولویت اولمان پیشرفتن در مسیر شخصی (تکنوازی) است و به همین خاطر حرکتِ هر کدام از ما با به انجام رسیدن برنامههای گروه، متوقف نمیشود. از طرف دیگر مشارکت حداکثری جمع در تصمیمگیریها بهجای تصمیمگیری تنها یک شخص یا یک سرپرست، سبب شده گروه در هر دوره و به واسطه آهنگساز و سرپرستِ آن دوره خاص، متفاوت از دوره قبل، حال و هوایی تازه به خود بگیرد. این رویکردِ غیرمعمول و عشقِ مشترک اعضا به موسیقی دستگاهی، بستری را فراهم ساخته که در آن برنامه دیگری هم به اندازه برنامه شخصیِ هر کدام از ما جدی و بااهمیت جلوه کند. پس هر جان و توانی هست خالصانه در اختیار گروه قرار میگیرد.
با این نوازنده و یکی از اعضای گروه «آن» گفتگویی انجام دادیم که از نظرتان می گذرد:
به عنوان سوال اول، از چه زمانی فعالیت هنری خود را آغاز کردید؟
سال۱۳۷۴ وارد هنرستان موسیقی شدم. آن زمان حسین علیزاده مدیر هنرستان بود. کمتر از یک سال پیانو زده بودم، البته قطعات را روی کیبورد تمرین میکردم به این امید که روزی پیانو تهیه کنم. معلم خوشخلق و به غایت صبورم علی مرندی بود که به پدرم اصرار کرد من را در هنرستان موسیقی ثبتنام کنند. پدرم علاقه شدیدی به ساز تار و موسیقی دستگاهی داشت و من شیفته پیانو و موسیقی کلاسیک غربی بودم. آن سال ها در آزمون هنرستان، هنرآموز آن چنان نقشی در انتخاب ساز مورد علاقهاش نداشت. اگر پیش از ورود به هنرستان سالها شاگردی کرده بود، این شانس را داشت که به آموختن همان ساز ادامه دهد و در غیر این صورت سازی برایش انتخاب میکردند. به خاطر پدرم و شاید به دلیل آشنایی پر و پیمانی که به مدد آرشیو موسیقی پدرم با صدای تار و موسیقی دستگاهی داشتم و بعد از آن که فهمیدم ظرفیت کلاس پیانو تکمیل شده خواهش کردم اجازه بدهند تار بنوازم. فضای گیرای کلاسهای محمود بهروز اولین معلمم من را مجاب میکرد که سال دوم و باقی سالهای هنرستان، موازی با کلاسهای تار در هنرستان، کلاسهای ایشان را پیگیری کنم. سه سال دبیرستان نزد هوشنگ ظریف با مکتب علینقی وزیری و بعضی قطعات فرامرز پایور و بخشی از ردیف موسی معروفی آشنا شدم.
به خاطر حمایتها و دلسوزیهای ملیحه سعیدی قبل از اینکه فارغالتحصیل شوم به صورت حرفهای و به عنوان نوازنده و مدرس ساز تار فعالیت میکردم و از این راه درآمد داشتم. در مقطع لیسانس و فوقلیسانس با بخشی از ردیف آوازی عبدلله دوامی و ردیف سازی آقاحسینقلی و ردیف دورهی عالی علیاکبر شهنازی آشنا شدم و از کلاسهای بهروز همتی، محسن نفر، داریوش طلایی، عبدالنقی افشارنیا، محمدعلی کیانینژاد بهره بردم.
همزمان با سالهای دانشگاه و البته خارج از فضای دانشگاه، چندین سال به صورت مستمر در کلاسهای دوره ردیف میرزا عبدلله محمدرضا لطفی شرکت کردم و سال۱۳۸۶ به گروه شیدا بانوان دعوت شدم. البته واضح است که معلمهای دیگری نیز داشتم که درک و شناخت من از موسیقی دستگاهی را عمق بخشیدند که معصومه مهرعلی (جواب آواز)، نصرلله ناصحپور (جواب آواز) و محسن حجاریان بودند و بسیار بزرگانی نیز بودهاند که به صورت غیر مستقیم روزها و سالها ازشان آموخته و میآموزم.
از چه زمانی و در تولید چه آثاری با گروه «آن» همکاری کردید؟
ما هسته اولیه گروه «آن» یکدیگر را از کلاسهای محمدرضا لطفی و تمرینها و اجراهای گروههای شیدا میشناختیم. با روحیه و ساز یکدیگر آشنا بودیم و مهر و رفاقتی بینمان شکل گرفته بود. بعد از رفتن استاد عزیزمان جمع شدیم و جلسات متعددی برگزار کردیم و از خواست و اولویتهایمان گفتیم و در نهایت در سال ۱۳۹۳ گروه «آن» شکل گرفت و بعد دیگر عزیزان به ما ملحق شدند.
ویژگی فعالیت با گروه «آن» نسبت به دیگر گروههایی که با آنها همکاری داشتید چیست؟
شاید یکی از ویژگی های گروه «آن» سلیقه موسیقایی نزدیک و خواست تقریبا مشابه جمع از تشکیل گروه و فعالیت گروهی باشد. سودای هر کدام از ما محدود به فعالیتهایمان در گروه نمیشود و شاید اشتباه نباشد اگر بگویم اولویت اولمان پیشرفتن در مسیر شخصی (تکنوازی) است و به همین خاطر حرکتِ هر کدام از ما با به انجام رسیدن برنامههای گروه، متوقف نمیشود. از طرف دیگر مشارکت حداکثری جمع در تصمیمگیریها بهجای تصمیمگیری تنها یک شخص یا یک سرپرست، سبب شده گروه در هر دوره و به واسطه آهنگساز و سرپرستِ آن دوره خاص، متفاوت از دوره قبل، حال و هوایی تازه به خود بگیرد. این رویکردِ غیرمعمول و عشقِ مشترک اعضا به موسیقی دستگاهی، بستری را فراهم ساخته که در آن برنامه دیگری هم به اندازه برنامه شخصیِ هر کدام از ما جدی و بااهمیت جلوه کند. پس هر جان و توانی هست خالصانه در اختیار گروه قرار میگیرد.
چه آثاری در دست تولید و انتشار دارید؟
بعد از اتمام مراحل پایانی انتشار آلبوم آخر گروه «آن» که مسئولیت آهنگسازی آن به عهده من است، قصد دارم یک طرح تکنوازی و یک طرح دو نوازی تار و تمبک را ضبط کنم. همچنین در حال نوشتن کتابی با هدف آشنایی کودکان با بعضی مایهها و گوشههای موسیقی دستگاهی هستم.
گفتگو از : غزاله سعادتی