به گزارش دیباچه ، داریوش مهرجویی فیلمساز بزرگ کشورمان ، شب گذشته ،در واکنش به خبر منقضی شدن پروانه نمایش فیلم «لامینور» و کنار گذاشته شدنش از اکران نوروز ۱۴۰۱، در ویدئویی منقلبکننده ( اینجا ) میگوید همراه با دستیارانش در وزارت ارشاد تحصن خواهند کرد و حقش را خواهد گرفت.
به دنبال این اتفاق تلخ ، هنرمندان و اهالی سینما در غالب پست و استوری ، حمایت خود را از داریوش مهرجویی اعلام کردند.
رامبد جوان مجری برنامه خندوانه، بازیگر و کارگردان سینما در پستی نوشت :
ما سالها و شاید دههها به آقای داریوش مهرجویی نگاه کردیم. از فیلمهایش و خودش یاد گرفتیم.
او بزرگ سینمای ماست. این حال او، یعنی اندوه عمومی سینماگران ایرانی. این حال او یعنی تزریق ناامیدی به اهل هنر و تمام کسانی که دلی در سینه دارند و بابت ناراحتی کارگردان بینظیر سینمای ما، غصه میخورند. چه کنیم با زخمهای شما، استاد مهرجویی؟ غمگینیم برایتان.
سعید خانی : تاریخ قطعا فراموش نخواهد کرد
این تهیه کننده و پخش کننده فیلم در پست اینستاگرامی خود نوشت : تاریخ قطعا فراموش نخواهد کرد عدم نمايش فيلم لامينور ،میشد باكمي درايت فيلم لا مينور اكران كرد ،تا شاهد اين ويديو از يكي از بزر گترين كار گردان هاي سينما اين مملكت نباشيم ،ميشد كمي از لجبازي دست ميكشيدين تا امروز در كنار هم با حال خوب به افتتاحيه فيلم مي نشستيم، نه به تماشا ي رفتن آي سي يو آقاي مهر جويي !!!!
هوشنگ گلمکانی : سانسور ، بیشتر معنای اعلام وجود و نسق گیری را دارد
این منتقد ،روزنامه نگار و کارگردان سینما در پیامی اینستاگرامی ، از جنبه دیگری به ویدئو اعتراضی داریوش مهرجویی نگاه کرده است ؛ او می گوید:
از دیشب فضای مجازی پر شده از فریادهای معترض و خشمگین داریوش مهرجویی. توی گروهها ویدئوی اعتراض او را با متنهای مختلف به اشتراک میگذارند؛ نه یک بار که چندین بار. حتما اعضای گروهها دیدهاند که این ویدئو قبلش هم توی گروه بوده، اما باز هم تکرارش میکنند؛ نه یک بار، چند بار. موارد بسیاری دیدم که یک نفر، این ویدئو را دو بار پشت سر هم به گروه فرستاده. رها شدن بغض و فریاد فروخفته مهرجویی تبدیل شده به یک همسرایی که درک معنایش اصلا دشوار نیست.
سانسور بجز مواردی که منع عبور از خطوط قرمز رسمی است، بیشتر معنای اعلام وجود و نسقگیری را دارد. یعنی: هی! یادت باشد که ما هستیم و حواسمان بهت هست. به معنای یادآوری چشمان Big Brother است. گاهی بهانههایی میگیرند که ربطی به خطوط قرمز هم ندارد. هشدار است. به او و دیگران. سانسور نصیحتپذیر نیست، چون هدف و مأموریتش هشدار و ارعاب است. مثل ماری زهردار است که وقتی طعمهش به سوی او یورش میبرد، شاید فقط برای مدتی کوتاه به لانهاش بخزد. اما هست. زنده است و زهردار.
واکنش متفاوت پدرام شریفی با روایتی از محاکمه گالیله و توبه نامه مشهورگالیله
این بازیگر سینما با ضمن انتشار ویدئو اعتراضی داریوش مهرجویی بخشی از محاکمه گالیله و توبه نامه مشهورگالیله را آورده است : گالیله خشمگین میشود، تن نمیدهد، به عبث میکوشد تا مباحثهای جدلی با مفتریان خویش به راه بیندازد، ولی نسبت به موضوع پیچیدهای که پیش آمده و سرنوشت او را رقم زده است، بیاطلاع میماند. وی هرگز داوران خویش را پیش از ۲۲ ژوئن نخواهد دید، دادگاهی عادلانه و راستین نخواهد داشت و هرگز این فرصت را پیدا نخواهد کرد تا هوش و دانش شگفتانگیز خویش را -که بیش از سی سال بسیاری از اصحاب کلیسا را افسون کرده و حتی رام ساخته است- نشان دهد.
پست جالب مجید برزگر با این سوال شروع می شود : چه کسانی از شکستن ِ مهرجویی خوشحال می شوند ؟
داریوش مهرجویی.۱۳۱۸
الماس ۳۳.گاو. آقای هالو.پستچی.
دایره مینا. مدرسه ای که می رفتیم.
اجاره نشین ها. شیرک. هامون. بانو.
سارا. پری. لیلا.
درخت گلابی. میکس. بمانی.
مهمان مامان. سنتوری. آسمان محبوب.
نارنجی پوش.
چه خوبه که برگشتی.اشباح.
لامینور.
و
بعد زیبایی شناختی و زیباشناختی واقعیت.
جهان هولوگرافیک.
یونگ،خدایان و انسان مدرن.
نمایشنامههای غرب واقعی و طفل مدفون.
آوازه خوان طاس و درس.
روشنفکران رذل و مفتش بزرگ.
و
به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
در خرابات مغان
آن رسید لعنتی
سفر به سرزمین فرشتگان
سفرنامه پاریس
برزخ ژوری
نیکی کریمی هم واژه « تلخ » را سه بار تکرار کرد و ترجیح داد واکنش دیگری نشان ندهد
نعیمه نظام دوست هم با انتشار یک استوری نوشت : صدای یک هنرمند بزرگ رو بشنوید آقایان ،دل شکستن کار قشنگی نیست ، تاوان دارد
سیاوش حقیقی از تهیه کنندگان سینما و مدیر بخش تجلی اراده ملی جشنواره چهلم فیلم فجر در واکنشی انتقادی ، متنی هشدار آمیز منتشر کرد؛ او نوشت : کسانی که آدرس غلط برای حذف بزرگان را به رئیس می دهند حواسشان باشد که رسوا خواهند شد .بهتر است رئیس همین روزها این آدرس بده ها را حذف و عزل کند.
حبیب رضایی : انسانم آرزوست
بازیگر فیلم آژانس شیشه ای در استوری خود نوشت : این حق مسلم پایمال شده ، این استیصال ناجوانمردانه ، این لرزش از شدت بی پناهی ، هر انسانی را ویران می کند ... البته که « انسام آرزوست »