پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳  |  Thursday, 21 November 2024

دیباچه

کد خبر: ۵۱۵۹۶
تاریخ انتشار : ۰۱ : ۱۷ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۰
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم در جشنواره امسال، در خصوص بی توجهی و اهمیت ندادن متولیان فرهنگی به موسیقی ارزشمند کشور توضیحاتی داد.

فاطیماه میرزایی دخت: " تو از نور، نغمه می‌سازی ؛ نشستن سیمرغ هم بر این هزاردستان مبارک

از قلب خود، از سخن مولانا، با تو می‌گویم: «عالم اگر بر هم رود، عشق تو را بادا بقا...» "

این تنها گوشه‌ای از جملات عاشقانه الهام اسدی، کارگردان، برای همسرش مسعود سخاوت دوست است که پس از خلق آثار موسیقایی متعدد این سال‌ها و حضور و کاندید شدن برای بهترین موسیقی متن در چندین دوره از جشنواره فیلم فجر، در نهایت، توانست با وجود ساخت چهار اثر، سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر را برای موسیقی متن " موقعیت مهدی " دریافت کند.

مسعود سخاوت دوست، از جمله آهنگسازان موفق و پُرکار در سال‌های اخیر است که موسیقی فیلم‌های سینمایی " شیار ۱۴۳ "، " نفس "، " شبی که ماه کامل شد " و " شنای پروانه " را در کارنامه هنری خود دارد و این موضوع نشان می‌دهد که او می‌تواند روایتگر موسیقایی خوبی برای فیلم‌هایی با ژانر‌های متفاوت باشد. از اینرو، دیباچه، در خصوص مسیر موسیقایی این هنرمند و شرایط فعلی موسیقی کشور، گفت و گوی تفصیلی با او انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

مسعود سخاوت دوست، آهنگساز، در رابطه با شروع فعالیت موسیقایی خود اظهار کرد: من، آهنگساز و به صورت تخصصی آهنگساز فیلم هستم که از حدود هشت سالگی، موسیقی ایرانی را با ساز سنتور آغاز کردم و در سن ۱۵ سالگی با ساز پیانو تغییر ساز تخصصی دادم و وارد حوزه آهنگسازی شدم و در سن ۱۶ سالگی، شروع به نواختن ساز‌های دیگری مثل ویولنسل، تنبور و گیتار کردم و پس از اخذ مدرک مهندسی عمران، کارشناسی ارشد را در رشته آهنگسازی ادامه دادم و سپس در مقطع دکترای فلسفه تحصیل کردم.

کم لطفی متولیان فرهنگی به موسیقی فاخر ایرانی/ وقتی که ابتذال در موسیقی حرف اول را می‌زند

او با اشاره به نقش مهم پدرش برای ورود و ادامه مسیر موسیقی بیان کرد: موسیقی را به اصرار و حمایت پدرم شروع کردم چراکه در آن سن، شناخت چندان درستی از حوزه هنر نداشتم و سنتور هم ساز مورد علاقه پدرم بود و با توجه به این که دوستان بسیار خوبی در قزوین داشت که هنرمندان شاخصی بودند، من را حمایت کرد و پیش آقای محمدعلی دُرافشان برد که اولین و آخرین استادم در ساز سنتور بود و تا همین اواخر که فوت کرد، هنرجویشان بودم.

این آهنگسازگفت: پس از مدتی، ساز سنتور روی موضوع چند صدایی، در من تأثیرگذاشت چراکه در ساز سنتور، دو دست چپ و راست را داریم که می‌توانیم آن‌ها را از یکدیگر تفکیک کنیم. این در حالی است که دیگر ساز‌های موسیقی ایرانی، این قابلیت را ندارند و هر دو دست در خدمت یک خط ملودی قرار می‌گیرند، اما در سنتور می‌توان با هر دو دست، ملودی‌هایی را نواخت که الزاما با هم ارتباط ویژه‌ای ندارند و این جنس چند صدایی (Polyphony) تأثیرگذار بود تا جایی که باعث شد بعدها، ساز پیانو را برای آهنگسازی انتخاب کنم و با نواختن پیانو، به طور جدی، وارد حوزه آهنگسازی شوم که در این میان، خانواده ام نقش مهمی داشته اند که موسیقی را برای زندگی حرفه‌ای ام انتخاب کنم. زیرا تا پیش از آن، به دلیل سن پایین و به صورت بسیار ارادی، به موسیقی علاقه نداشتم، امّا خانواده ام به ویژه پدرم، این هنر را برای من انتخاب و در این مسیر حمایتم کردند.

سخاوت دوست با اشاره به ورود خود به عرصه موسیقی فیلم تاکید کرد: ورود من به حوزه موسیقی فیلم، به واسطه علاقه ام به موسیقی‌های تصویری بود. زیرا در زمینه آهنگسازی، به سبک امپرسیونیسم بسیار علاقه داشتم و به صورت جدی و تخصصی نیز، آثاری در این شیوه کار کردم و به دلیل چند اثری که در تئاتر ساخته بودم با دوستانی آشنا شدم که کار فیلم کوتاه انجام می‌دادند و از این طریق، به بدنه سینمای تجربی وصل شدم و اولین کار من در حوزه تصویر، مستند «ترانه اندوهگین کوهستان» ساخته حامد خسروی بود که هم خود اثر و هم موسیقی اش موفقیت آمیز بود؛ به طوری که در این میان، موسیقی من هم دیده و شنیده شد و پس از آن، برای ساخت موسیقی مستند‌های فیلمسازان مطرحی، چون حسن لطفی در شهر قزوین دعوت شدم که آثار آن‌ها غالبا مستند نیمه بلند و کوتاه بودند و سپس، برای اولین اثر سینمایی ام تحت عنوان «بدرود بغداد» ساخته مهدی نادری که در حیطه تجربی بود شروع به کار کردم که بسیارهم دیده شد و آهنگسازی من در نظر منتقدین جایگاه ویژه‌ای داشت.

او با اشاره به نقش برخی از ساز‌ها به عنوان امضای آهنگساز در ساخت موسیقی فیلم گفت: درمورد سازبندی در موسیقی فیلم و این که گاهی، ما با یک یا دو ساز فیلم را به سرانجام می‌رسانیم خیلی به ساختار زیبایی شناختی مولف آن اثر و حتی خود فیلم بستگی دارد؛ به طوری که گاهی اوقات، به دلیل حجم تولید و مضمونی که قرار است انتقال داده شود و یا لایه‌های صوتی تشکیل دهنده فیلم، یک ارکستر بزرگ برای یک فیلم کم است، امّا گاهی اوقات می‌بینیم یک ساز هم برای یک فیلم زیاد است و جریان، بسیار مینیمال پیش می‌رود که من غالبا در کار‌های مستند از این روش استفاده کرده ام و این موضوع، به ندرت در کار‌های سینمایی رخ داده است، اما عموما، کار‌های ابتدایی، با دو ساز پیانو و ویلنسل همراه بوده و دلیل آن هم قابلیت‌ها و وسعت صوتی و البته انتقال و حس برانگیزی است تا جایی که کار‌هایی داشته ام که صرفا با یک پیانو انجام شده و البته این اتفاق مرسومی است. زیرا ساز‌های پیانو و ویولنسل قابلیت دراماتیک بالایی دارند و می‌توانند به راحتی تصویر را دراماتایز کنند و در حوزه مستند هم کار‌هایی داشته ام که صرفا با ساز دوتار انجام شده و محلی بوده است که تمامی این موارد، بسیار به جهان زیبایی شناختی اثر بستگی دارد و خودم نظرم این است که اگر بتوان کار را با کمترین میزان ارکستراسیون جلو برد خلاقیت در آن حوزه هم بیشتر خواهد بود.

این آهنگساز با تاکید بر اهمیت موسیقی در فیلم ادامه داد: یکی از تاثیرگذارترین مولفه‌های سینما، موسیقی فیلم است؛ به طوری که می‌تواند یک صحنه که از لحاظ حسی چندان حس برانگیز نیست را چنان حس برانگیز جلوه دهد که تمام نواقص مربوط به انتقال حس، تحت پوشش موسیقی قرار گیرد و البته بالعکس هم می‌تواند عمل کند تا جایی که یک صحنه حس برانگیز را تلطیف و از میزان احساساتش کم کند و از این جهت، موسیقی به عنوان یک لایه باطنی فیلم، این قابلیت را دارد که حتی محتوای فیلم را هم تغییر دهد. به طور مثال؛ اگر در صحنه عاشقانه‌ای از یک فیلم، موسیقی‌ای بگذارید که کمی کُمیک باشد، می‌تواند تمام محتوای عاشقانه فیلم که جدی است را به طنزتبدیل کند و بالعکس؛ یعنی ممکن است صحنه‌ای که طنازی دارد به واسطه موسیقی، تبدیل به صحنه‌ای جدی شود و از این جهت می‌توان گفت که یک شمشیر و یک تیغ دو لبه است که می‌تواند انحراف ویژه‌ای در انتقال احساسات برای مولف فیلم به وجود آورد و به همین دلیل، معمولا آهنگساز و کارگردان به طور دائم باید با یکدیگر تعامل داشته باشند.

سخاوت دوست با اشاره به همکاری اش با نرگس آبیار در زمینه ساخت موسیقی فیلم‌های این کارگردان افزود: فیلم‌های نرگس آبیار، از یک زیبایی شناسی ویژه‌ای برخوردار و کاملا از یکدیگر متفاوت هستند که این موضوع را می‌توان به خوبی، هم از لحاظ ژانر و هم محتوای زیبایی شناسی مشاهده کرد. به طور مثال؛ فیلم «نفس» به دلیل ساختار موسیقایی کودک محور و فانتزی، به طور کامل، با «شبی که ماه کامل شد» که درام تریلر و هیجان انگیز و در بستر واقعیت اتفاق افتاده و جغرافیای سیستان و بلوچستان در آن مطرح بود، تفاوت داشت؛ به طوری که در «نفس»، یک جنس موسیقی فانتزی با ساز‌های ارکسترال و عموما بادی برنجی و البته آوای انسانی شنیده می‌شد که بیس آن، موسیقی کولی‌ها بود. در مقابل، «شبی که ماه کامل شد»، براساس موسیقی مقامی سیستان و بلوچستان و ترکیب آن با موسیقی الکترونیک ساخته شد و به همین دلیل، همان طور که این فیلم‌ها تأثیرگذار بودند، موسیقی شان هم به همان اندازه توانستند در بستر فیلم شنیده شوند. البته در رابطه با شیوه کارباید اضافه کنم که نرگس آبیار بسیار مینیمال به موسیقی نگاه می‌کند و به همین دلیل، در قالب سکانس‌ها سعی بر این است که اگر سکانس از لحاظ حسی کار می‌کند موسیقی، آن را تشدید نکند و حتی در برخی از موارد، همراهی هم نیاز ندارد مگر در جایی که واقعا بخواهد با موسیقی، یک حرف تألیفی بزند. مثلا فیلم «شیار ۱۴۳» بدین صورت بود؛ به طوری که اگرچه موسیقی زیادی در این اثر وجود دارد، امّا در برخی از موارد، حتی شنیده نمی‌شود و بیشتر به صورت پد است و می‌توان گفت اصل موسیقی آن در صحنه آخر، تاثیرگذارترین صحنه فیلم است که لالایی مشهور نیز پخش می‌شود و البته این لالایی با یک ارکستر زهی و از لحاظ صوتی، با یک ساز جدید همراه است که قالب این ساز از فرش ایرانی ساخته شده است.

او در رابطه با تجربه آهنگسازی اش در عرصه سینمای خانگی عنوان کرد: پس از آن که جریان سینمای خانگی در ایران شدت و قوت گرفت، یک مجموعه تجربیاتی هم در حوزه سینمای خانگی پیدا کردم که یکی از بهترین کارها، «می‌خواهم زنده بمانم» اثر شهرام شاه حسینی بود که در حوزه موسیقی، کار ارکسترال و دراماتیک محسوب می‌شد و بیش از ۵۰ قطعه داشت که چهار تم را واریاسیون می‌کردند؛ یعنی با توجه به چهار شخصیت برجسته، چهار تم اصلی داشت و این چهار تم، به طور مداوم واریاسیون می‌شدند و خودشان را در ۶۰ قطعه نشان می‌دادند که موسیقی این فیلم هم با استقبال خوبی روبرو شد که در خصوص کار «می خواهم زنده بمانم» باید بگویم که از چهار الگوی ارکستراسیونی یا سازبندی پیروی می‌کرد؛ الگوی موسیقی پاپ دهه ۶۰ که ساز گیتار و فلوت، از عناصر مهم آن بودند، الگوی موسیقی الکترونیک و تریلر، یعنی کاملا الکترونیک که ساز‌های خودش را دارد، الگوی الکتروآکوستیک که بخش هایی، ساز‌های الکترونیک و بخش‌های دیگر، ساز‌های آکوستیک هستند و در نهایت، الگوی کاملا آکوستیک و ارکسترال که از این جهت، طیف وسیعی از علاقه‌مندان موسیقی را درگیر می‌کرد. زیرا نه تنها افرادی که به راک یا موسیقی‌های هیجان انگیز و الکترونیک علاقه داشتند بلکه علاقه‌مندان موسیقی کلاسیک و پاپ نیز می‌توانستند با آن ارتباط برقرار کنند.

این آهنگساز تأکید کرد: نکته‌ای که در رابطه با موسیقی فیلم باید بگویم این است که روش‌های مختلفی برای آن وجود دارد چرا که در هر اثری ممکن است این روش‌ها تغییر کنند و منحصر بفرد باشند که گاهی اوقات، موضوع موسیقی فیلم از فیلمنامه شروع می‌شود و ما تمام قوای آهنگسازی مان را با فانتزی‌ها و تخیلات خودمان جلو برده و گاهی در حین ساخت فیلم، کار آهنگسازی را با یک سری راف کات‌ها و ایده‌هایی پیش می‌بریم که با تخیلات ما ترکیب شده اند و بعضی مواقع، پس از این که فیلم به طور کامل ساخته می‌شود آهنگسازی را به عنوان یک امر اضافه بر تصویر شروع می‌کنیم که ترجیح من از فیلمنامه است. زیرا بخش‌هایی از موسیقی می‌تواند حتی در روند ساخت فیلم موثر باشد و مسائل فنی موسیقی فیلم هم بسیار مفصل است چراکه چندین مولفه دارد و هریک از آن‌ها بسیار تخصصی در حوزه آهنگسازی مطرح می‌شوند.

سخاوت دوست در پاسخ به سوالی مبنی بر این که «تا چه اندازه به عنوان آهنگساز، با فیلم، متن فیلمنامه و بازی‌ها درگیر می‌شوید و با عوامل کار تعامل دارید یا خیر؟» اظهار کرد: آهنگساز فیلم به عنوان یکی از اعضای شکل دهنده جهان فیلم، با تمام عناصر و جزئیات آن فیلم درگیری و تعامل کامل دارد که از بازی‌ها گرفته تا طراحی صحنه و حتی گریم، میمیک‌های صورت که به طور دائم تغییر پیدا می‌کنند و هر جزئی که مخاطب در فیلم می‌بیند، در شکل گیری ذهنیت آهنگساز موثر هستند چراکه او در کنار دیالوگ ها، جهان صوتی فیلم را می‌سازد؛ یعنی شاید دو گروه هستند که فقط خط صوتی و مهم‌ترین خط فیلم را در اختیار دارند که می‌توان به آهنگساز و صداگذار اشاره کرد و در حقیقت، این دو، بخش باطنی و ظاهری فلسفه فیلم را شکل می‌دهند. زیرا می‌دانیم گاهی، موسیقی یک لایه‌ای به فیلم اضافه می‌کند که در فیلمنامه و بازی‌ها وجود ندارد و این خاص درونی و قلبی کارگردان و مولف آن است که توسط موسیقی بیان می‌شود و درحقیقت، می‌توان گفت که موسیقی زبان باطن فیلم است و به همین دلیل، موسیقی، درگیری همه جانبه‌ای با فیلم دارد و تمام مولفه ها، جزء به جزء با اصول آهنگسازی گره خورده اند.

او درمورد موسیقی فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» بیان کرد: روش‌های متفاوتی برای ورود به جهان فیلم داریم. از فیلمنامه گرفته که پایه‌ترین روش ماست تا زمانی که فیلم به طور کامل ساخته شده است و به ما تحویل داده می‌شود و در فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» هم، کار ساخته شده بود و سپس به دست من رسید و از این جهت، جهان کاملا شفاف و واضح بود؛ به طوری که با یک عاشقانه در بستر جنگ روبرو بودیم که اساس آن را عشق مادر و فرزند شکل می‌داد. بدین معنی که این فیلم، از ترکش‌های جنگ، انتظار‌ها و از انسان‌هایی می‌گفت که شاید به نظر می‌رسید به طور مستقیم درگیر جنگ نبوده اند، اما این طور نبود و درواقع، مادران به اندازه سربازانی که در سنگر‌ها مشغول جنگیدن بودند، زجر کشیده و از تبعات مخرب جنگ آسیب دیده بودند. به همین دلیل، از همان ابتدای کار، از لحاظ عاطفی، تحت تاثیر موضوع و فیلم بودم و با توجه به این که بستر فیلم «شیار ۱۴۳» کرمان بود ومادرم اهل این شهر هستند و سال‌های زیادی را در آن جا گذرانده ام، این موضوع باعث شد که بسیار ویژه‌تر درگیر این فیلم شوم و در خصوص لالایی مشهور «شیار ۱۴۳» هم باید بگویم کار خانم پروین غلامشاهی بوده است؛ مادری که چند فرزندش را در زلزله بم ازدست داده و شعر این لالایی را هم برای فرزندانش سروده بود و درواقع، این لالایی مزید بر علت شد و روی این فیلم، تأثیربسیاری گذاشت.

کم لطفی متولیان فرهنگی به موسیقی فاخر ایرانی/ وقتی که ابتذال در موسیقی حرف اول را می‌زند

این آهنگساز درباره موسیقی فیلم سینمایی «نفس» تاکید کرد: موسیقی این فیلم، از لحاظ جهان صوتی، پیچیده بود به این دلیل که من با یک ملودرام عاشقانه، یک جریان تریلر و یا ژانر کمیک روبرو نبودم و یک ژانر خط کشی شده‌ای نداشت و حتی نمی‌توان گفت که اثری بیوگرافی بود و در حقیقت، یک کار کاملا جدید و نو در میان آثارم بود و به همین دلیل، هر مولفه فیلم می‌توانست به من کمک کند تا جریان فیلم را به آن سمت پیش ببرم. بنابراین، روی محتویات شنوایی کودک این فیلم که شخصیت اصلی بود، متمرکز شدم؛ به طوری که هر آن چه کودک می‌شنید و در ناخودآگاهش تأثیرگذار بود، یک ابزار برای ساخت موسیقی محسوب می‌شد و من از نوا‌هایی که کودک در مراسم جشن، عروسی و حتی عزا هم می‌شنید، استفاده کردم تا موسیقی کولی‌ها که بخش قابل توجهی از محتویات شنوایی کودک اصلی فیلم را تشکیل می‌داد و از این جهت، به خاطر این که موسیقی کولی‌ها در این فیلم دارای یک شخصیت ویژه‌ای بود این قابلیت را به فال نیک گرفتم و هسته اصلی موسیقی «نفس» را روی بحث موسیقی کولی‌ها قرار دادم.

در ادامه، سخاوت دوست در رابطه با چگونگی دعوت شدنش به پروژه «موقعیت مهدی» گفت: از طریق حسین جمشیدی گوهری که از دوستان من و تدوینگر فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» بود به این کار دعوت شدم و سابقه همکاری ام با او به کار کمال تبریزی برمی گشت و به همین دلیل با یکدیگر آشنایی داشتیم و پس از دعوت و صحبت با هادی حجازی فر، از همان هفته اول، کار را شروع کردیم که درمورد او باید بگویم که از هنرمندان کاربلد عرصه سینماست و اگرچه قبل از این، با بازی‌های درخشانش آشنا بودم، امّا با یکدیگر همکاری نداشتیم تا این که در فیلم «موقعیت مهدی» متوجه شدم که روی موسیقی فیلم، به ویژه قومیتی که در فیلم در جریان است و همچنین موسیقی آذری به شدت حساسیت دارد. به همین منظور، در حوزه نظری موسیقی فیلم، کلید واژه‌هایی را با یکدیگر جا به جا کردیم و سپس با توجه به محدودیت زمان، بلافاصله مشغول ساخت قطعات و اتود‌ها شدم.

او با اشاره به این که بخش اعظمی از خط صوتی فیلم «موقعیت مهدی» از زبان آذری تشکیل شده است، خاطرنشان کرد: ما یک فضای آذری زبان به صورت قالب در فیلم داریم و آن هم شخصیت اصلی فیلم است و داستان‌های تمام شخصیت‌های تقریبا فرعی نیز از همان خطه است و به زبان فارسی صحبت می‌کنند و با توجه به این که ما یک فرهنگ آذری و صدا‌ها و دیالوگ‌هایی داریم که به نوعی انتقال احساسات و عواطف و هیجانات این اقوام را انتقال می‌دهند از اینرو، موسیقی هم از برخوردار بودن از این سنخیت اجتناب ناپذیر است و به دلیل این که من به واسطه پژوهش‌هایی که داشته ام با این نوع موسیقی آشنا بوده ام، اما پس از پیشنهاد آهنگسازی این فیلم، یک سری متریال را از قبل جمع آوری کرده بودم و آن‌ها را در ساختار فیلم به کار گرفتم و البته از مجید عصری و مادرشان برای این منظور هم استفاده کردم که آوا‌های فیلم را بخوانند. زیرا او یکی از برجسته‌ترین اساتید خطه آذربایجان است و مادرشان هم لالایی‌های فیلم را خواند و خود مجید عصری هم شعر معروف فیلم که سه بار تکرار می‌شود را زمزمه کرد و خواند.

این آهنگساز با بیان این که تا به حال پنج بار کاندید دریافت سیمرغ شده است، ادامه داد: در جشنواره‌های فیلم فجر سال‌های گذشته، برای ساخت موسیقی فیلم‌های «شیار ۱۴۳»، «نفس»، «شبی که ماه کامل شد»، «شنای پروانه» و امسال برای «موقعیت مهدی» کاندید و در نهایت، برای این ساخته هادی حجازی فرموفق به دریافت سیمرغ شدم.

سخاوت دوست با اشاره به حس متفاوتی که در جشنواره فیلم فجرامسال داشت، افزود: جشنواره فیلم فجر امسال برای من بسیار ویژه بود چراکه در آن، چهار کار «موقعیت مهدی» هادی حجازی فر، «برف آخر» امیرحسین عسکری، «بدون قرار قبلی» بهروز شعیبی و «ضد» ساخته امیرعباس ربیعی را داشتم که همه آن‌ها در چهار حوزه کاملا مختلف بودند و به همین دلیل، این جشنواره در مقایسه با جشنواره‌هایی که تاکنون شرکت کرده بودم، برای من بسیار پربارتر بود چراکه زمان بیشتری را هم به این جشنواره اختصاص داده بودم وبدنبال آن نیز، آثار مختلفی را دیدم که به ویژه در حوزه موسیقی، غالباً قدرتمند بودند و می‌توان گفت تمام دوستان و اساتید من در این جشنواره حضور داشتند. امّا با توجه این که قبلاً بار‌ها کاندید شده و موفق به دریافت سیمرغ نشده بودم کاندیداتوری را خیلی محتمل می‌دانستم و به نوعی، احتمال برنده شدن را می‌دادم و در حال حاضر، خوشحال هستم که این سیمرغ را برای فیلم «موقعیت مهدی» دریافت کردم. زیرا یک اثر شریف و ارزشمند با یک تیم خوب بود که من بخش کوچکی از آن بودم و درمورد حس مربوط به این جایزه هم باید بگویم با توجه به این که برجسته‌ترین و ارزشمندترین جایزه کشوری است، تمام دست اندرکاران سینما، یا زمانی این سودا را داشته اند و یا الان دارند که به این جایزه و مقام دست پیدا کنند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم چراکه برایم بسیار لذت بخش و افتخار بود که بتوانم این جایزه را پیش از چهل سالگی دریافت کنم.

او با تاکید بر اهمیت زمان برای ساخت چهار اثر حاضر در جشنواره فیلم امسال مطرح کرد: اگر چهار کاری که امسال در جشنواره داشتم با یکدیگر همزمان بودند قطعا دچار مشکل می‌شدم، اما کار «برف آخر» حدودا شش ماه قبل از جشنواره به اتمام رسیده و «بدون قرار قبلی»، از یک سال قبل شروع شده بود و کارهایش به صورت مرحله به مرحله انجام می‌شد و فقط «موقعیت مهدی» و «ضد» بود که گاهی با یکدیگر همپوشانی داشتند، اما به دلیل اختلاف ژانری و خط فکری متفاوت، بیشتر موضوع زمان مطرح بود چراکه «ضد» یک درام سیاسی بود که ارکستر سمفونیک، حجیم و البته تریلر داشت، در حالی که فیلم «موقعیت مهدی»، یک فضای آذری و فولکلوریک با ساز‌های ایرانی بود و البته در این میان، ساز‌های جهانی و ارکستر هم آن‌ها را همراهی می‌کردند و در رابطه با موسیقی فیلم «بدون قرار قبلی» هم باید بگویم که بر مبنای موسیقی فولکلور خراسان ساخته شده که ترکیب آن با موسیقی کلاسیک اروپایی به خصوص شمال اروپا باعث شده بود یک بافت ویژه‌ای پیدا کند. به این دلیل که موسیقی کلیسایی و آوای خراسانی، یکی از برجسته‌ترین ترکیب‌های این فیلم است و «برف آخر» هم یک کار تجربی بود و بیشتر جنبه‌های مینیمالیزم داشت و با توجه به فضای فیلم، ارکستراسیون آن بسیار سرد و خلوت بود.

این آهنگساز اظهار کرد: از میان آثاری که کار کرده ام موسیقی فیلم «نشان» را از همه بیشتر دوست دارم که مستندی در رابطه با آیین‌های فولکلور ایران و رقص‌های ایرانی به کارگردانی همسرم الهام اسدی بوده که این اثر، دوازده رقص را به تصویر کشیده است و من، بخش‌های اپیزودیک این رقص‌ها و تیتراژ پایانی را آهنگسازی کردم که این کار، آلبومش هم تحت عنوان «موسیقی متن نشان» منتشر شده است و به دلیل این که بافت زهی در آن بسیار برجسته و کار به صورت چند صدایی (Polyphony) آهنگسازی شده است، می‌توان گفت تمام قوای آن دوره، یعنی سال‌های ۹۵- ۹۴ را برای ساخت موسیقی این کار گذاشتم و به همین دلیل، یکی از دلنشین‌ترین آثاری است که ساخته ام واز گوش دادن به آن واقعا لذت می‌برم.

سخاوت دوست درمورد دیدگاه برخی از مخاطبان، مبنی بر وجود نبوغ و دلنشینی در آثارش، بیان کرد: این نظر لطف مخاطبان و شنوندگان است و امیدوارم چنین اتفاقی افتاده باشد و واقعیت این است که موضوع خلاقیت‌های صوتی و استفاده از تجربیات صوتی مختلف، به روحیه کارگردان و مولف اثر بستگی دارد که تا چه اندازه نسبت به این جریان اقبال داشته باشد. چون بسیاری از دوستان، از همان ابتدا مایل هستند که کارشان از لحاظ صوتی، جهان منحصربه‌فردی داشته باشد و شباهتی با کار‌های دیگر و روتین موسیقی فیلم نداشته باشد که در این صورت، من هم با میل و شوق و علاقه بیشتری، اقدام به خلاقیت‌های صوتی در حوزه ارکستراسیون و ملودی پردازی می‌کنم، امّا درخصوص ویژگی دلنشینی باید بگویم که بسیار وابسته به سلیقه عمومی شنوایی در هر حوزه‌ای است و به دلیل کار‌هایی که برای تلویزیون انجام داده ام، این تجربه را داشته ام و می‌دانم که چگونه مخاطبان عام با وجود ساده بودن ملودی ها، با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و به همین دلیل، سعی می‌کنم که عمق موسیقایی در بافت، به ویژه در حوزه چند صدایی وجود داشته و این دلنشینی صرفا جنبه رضایت بخشی مخاطب را نداشته باشد بلکه جنبه‌های فنی موسیقی را هم دربر بگیرد.

او با اشاره به همکاری اش با آهنگسازان کشور‌های دیگر تاکید کرد: یکی از مهم‌ترین کار‌هایی که در بازه زمانی شروع کار موسیقی فیلم انجام می‌دادم و روی آن متمرکز بودم، اجرای آثار و همکاری‌هایی با آهنگسازان و نوازندگان کشور‌های دیگربود که این موضوع، هم به دلیل بافت فرهنگی حاکم بر موسیقی ملل و هم به دلیل موضوع‌های پژوهشی برای من اولویت داشت؛ به طوری که با نوازنده‌های ارمنی و آذربایجان، کار‌هایی را در حوزه موسیقی فولکلور آن‌ها انجام دادیم که برخی از آن‌ها به صورت جسته و گریخته، بیشتر مربوط به نوازندگی ساز‌ها به ویژه سنتور بود و در هند هم بدین صورت کار کردیم تا جایی که در فستیوال‌های بین المللی، با نوازندگان مختلفی روی صحنه رفتیم و البته در اروپا هم به خصوص فرانسه با گروه‌های فیوژنی کار کرده و چند قطعه هم به صورت کارگاهی اجرا کردیم و در حوزه موسیقی فیلم هم قطعات مشترکی با آهنگسازان خارج از ایران داشته ام که یکی از برجسته‌ترین‌ها مربوط به یک مستند به نام «این خون من است» که به طور کامل، من و یک آهنگساز فرانسوی مسلط به موسیقی اتنیک و قومی، با یکدیگر کار کردیم.

در ادامه، این آهنگساز در رابطه با حضور خود در جشنواره موسیقی فجر گفت: این جشنواره مثل جشنواره فیلم فجر، جزء بزرگ‌ترین رویداد مهم هنری کشور است و آهنگسازان، گروه‌ها و حتی اساتید بسیار برجسته‌ای در این رویداد شرکت می‌کنند که در این میان، ممکن است بعضی از سال‌ها به دلایلی، تغییراتی در آن به وجود آید، اما به هر حال، این جشنواره همیشه باید پرشور، متفاوت و متنوع باشد که هیئت داوران آن، اغلب، از طیف‌های مختلفی هستند و نقش بسیار مهمی در این خصوص دارند؛ برخی از آن‌ها رویکرد کلاسیک و عده‌ای دیگر رویکرد آوانگارد و پیشرو دارند که این تنوع باید بسیار گسترده‌تر و این کنتراست بیشتر باشد تا طیف‌های زیادتری از مخاطبان و شرکت کنندگان را درگیر کند؛ به طوری که اگر در یک سال می‌بینیم که اقبال به این موضوع وجود دارد به خاطر این است که هیئت داوران و انتخاب، آثار متنوعی در ژانر‌های مختلف را می‌شناسند و انتخاب می‌کنند و به همین منظور، باید به این تنوع در جشنواره‌ها دقت شود و قضاوت‌ها نیز بدون غرض باشد و علاوه بر آن، باید به طور جدّی‌تر به کارگاه‌های آموزشی پرداخته شود که در صورت رعایت این موارد، جشنواره فجر می‌تواند مانند سال‌های گذشته پرشور باشد و مخاطبان بیشتری را تحت تاثیر قرار دهد و در رابطه با خودم بگویم که در هیچ سالی، به عنوان شرکت کننده در جشنواره موسیقی فجر حضور نداشته ام، اما در جشنواره ها، کارگاه‌های آهنگسازی، موسیقی معاصر و فلسفه در موسیقی برگزار کرده ام.

سخاوت دوست در خصوص سطح کیفی موسیقی فیلم در ایران و فاصله آن با سطح جهانی تصریح کرد: ارزیابی در رابطه با سطح کیفی موسیقی فیلم در کشور نیازمند یک تحقیق میدانی و تخصصی است چراکه باید از لحاظ فنی و در مقایسه با اقبال عمومی، به جریان‌های موسیقی فیلم توجه شود چه بسا موسیقی فیلم‌هایی ساخته می‌شود که به دلیل آوانگارد بودن فیلم و یا حتی به دلایل دیگری، مورد اقبال واقع نمی‌شود، اما از لحاظ فنی و به ویژه موسیقایی باید گفت که دارای برجستگی‌های مهمی است، اما به طور کلان، با ورود موسیقی الکترونیک به موسیقی فیلم و پیشرفت‌هایی که در نرم افزار‌ها و سخت افزار‌ها رخ داده است ما شاهد یک جهش فنی و فرمی در موسیقی فیلم هستیم، اما این که جهش تا چه اندازه در محتوا اتفاق افتاده است، باید به طور تخصصی‌تر بررسی کرد. امّا آن چیزی که به طور نظری و میدانی مشاهده می‌کنم و با آن مواجه می‌شوم این است که ما از لحاظ محتوایی، تغییرات عمده‌ای نداشته ایم و بیشتر، تغییرات ابزاری و... بوده است و به همین دلیل، ستارگان قدیم موسیقی فیلم، همچنان بهترین‌های موسیقی فیلم ما هستند؛ اساتیدی که ستون‌های موسیقی فیلم‌های ما را بنیان گذاری کرده اند و می‌توان از آن‌ها آموخت. امّا این که موسیقی فیلم ما تا چه اندازه با سطح جهانی فاصله دارد باید بگویم که به خاطر مشکلات تولید، فاصله زیادی دارد؛ به طوری که در حال حاضر، به ندرت اتفاق می‌افتد که برای موسیقی یک فیلم، به اندازه یک چهارم و یک پنجم یا یک ششم فیلم ساخته شده در خارج از ایران سرمایه گذاری شود در حالی که برخی از فیلم‌ها با وجود داشتن بودجه کلان، وقتی به موسیقی می‌رسند به دلیل موضوع پُست پروداکشن، دچار مشکلات مالی می‌شوند و از اینرو، ما مجبور هستیم که بخش مهمی را با کمترین میزان تولید پیش ببریم. این در حالی است که تولید نقش مستقیم و مهمی در تهیه یک اثر موسیقایی دارد و قطعا در کیفیت آن تاثیر خواهد داشت و در این میان، باید این را هم اضافه کنم که از لحاظ ایده، چیزی از سینمای جهان کم نداریم، اما گاهی می‌بینیم که از نظر اجرا، به شدت ضعیف‌تر از سینمای جهان عمل می‌کنیم و عمده‌ترین دلیل آن هم تهیه و ابزار‌های موردنیاز آهنگساز است تا جایی که گاهی حتی ده درصد ابزار هم در اختیار آهنگساز قرار نمی‌گیرد و دلیل آن هم چیزی جز مشکلات مالی نیست.

او در پاسخ به سوالی مبنی بر آهنگسازان موردعلاقه اش در حوزه فیلم ادامه داد: تقریبا تمام آهنگسازانی که در حوزه موسیقی فیلم ایران پرچمدار بوده اند، کار‌هایی دارند که مثل ستاره‌ای می‌درخشند و ما هم می‌توانیم هر زمانی که بخواهیم به آن‌ها مراجعه کرده و آثار ارزشمندشان را به طور مداوم گوش کنیم که از آن جمله می‌توانم به مرتضی حنانه، واروژان، مجید انتظامی، بابک بیات، کامبیز روشن روان، فرهاد فخرالدینی، پیمان یزدانیان و فردین خلعتبری اشاره کنم که ستون‌های موسیقی فیلم و الگو‌های ما هستند و در حقیقت، می‌توان گفت ساختار کلاسیک موسیقی فیلم ما بر مبنای این اساتید شکل گرفته است و به همه آن‌ها علاقه دارم چراکه به عنوان ریشه‌های این نوع موسیقی قابل اهمیت هستند و از میان آهنگسازان خارجی هم افراد بسیار زیادی وجود دارند که از میان آن‌ها می‌توانم به مَنسِن ()، ویلیامز، هورنر، هِرمن و زیمر اشاره کنم، اما به طور کلی باید بگویم که غالبا من به آثار موسیقی فیلم گوش نمی‌دهم و تمایل دارم که این نوع موسیقی را روی خود فیلم گوش دهم و در مقابل، بیشتر به کار‌هایی که اساس موسیقی فیلم بوده اند و همچنین به آثار موسیقی کلاسیک، باروک، رمانتیک، نئورمانتیک مانند مالر، آنتوآن بروکنر و واگنرو مدرن گوش می‌دهم.

در ادامه، این آهنگساز، در رابطه با آلبوم «جنون نو» افزود: آلبوم «جنون نو» که ناشرش نشر جوان است، مجموعه‌ای از چهار کار من در بین سال‌های ۹۲-۹۴ است که می‌توان به آثار «نفس» نرگس آبیار، «پاپ» احسان عبدی پور، «سایه‌های موازی» اصغر نعیمی و «ماهی سیاه کوچولو» مجید اسماعیلی اشاره کرد و قرار بود این مجموعه، در قالب پنج آلبوم منتشر شود که تمام کار‌های برجسته من در سال‌های ۹۲-۹۶ را دربر بگیرد، اما به دلایلی، این کار منتشر شد و تنوع این چهار کار، در آلبوم «جنون نو» وجود دارد؛ به طوری که کار‌هایی هم به طور کامل الکترونیک و الکترو آکوستیک و هم کاملا آکوستیک داریم و در رابطه با قطعات باید بگویم که از لحاظ شنوایی، کار «نفس» می‌تواند طیفی از موسیقی اکسپریمنتال یا تجربی را پوشش دهد که البته فانتزی و کودک محور است و «سایه‌های موازی»، کار کاملا رمانتیک با محوریت ساز گیتار و ویولنسل است و «ماهی سیاه کوچولو»، تریلر و عاشقانه با محوریت هارمونیکا و پیانوست و کار احسان عبدی پور هم روی حوزه موسیقی جنوب کشور و ترکیب آن با موسیقی ارکسترال تمرکز دارد و در قالب یک آلبوم منتشر شده است.

سخاوت دوست با اشاره به معضلات موجود در حوزه آموزش موسیقی و ضعف برخی از رسانه‌ها در معرفی موسیقی فاخر تاکید کرد: اگرچه موسیقی کشور از لحاظ تحصیلی در مقایسه با گذشته کمی بهتر شده است، اما باز هم مشکلات فراوان آموزشی داریم که متاسفانه رسانه به هیچ عنوان همراهی نکرده و موسیقی ارزشمند و دارای جنبه‌های زیبایی شناسی را معرفی نمی‌کند؛ به طوری که در رسانه ملی اصلا به این موضوع پرداخته نمی‌شود که همین موضوع باعث شده است سطح سلیقه مردم چه در حوزه پاپ و چه موسیقی‌های دیگر به شدت نزول پیدا کند. زیرا وقتی سطح توقع و سلیقه عمومی مردم کاهش پیدا کند تهیه کنندگانی که می‌توان گفت با توجه به سلیقه‌های عمومی مردم کار می‌کنند به سمت قطعات موسیقی می‌روند که از کمترین میزان ارزش زیبایی شناسی برخوردار است و نکته بسیار مهمی هم که درمورد موسیقی کشور وجود دارد این است که اگر جنبه‌های آموزشی به صورت جدی در رسانه دنبال نشده و به آن اهمیت داده نشود شاهد سقوط ارزشی و کم عرض شدن موسیقی پاپ خواهیم بود نه به معنای ارزش‌های فراموسیقایی. زیرا خیلی وقت است که در این نوع موسیقی، ارزش‌های های اخلاقی سقوط کرده است و از آن فاجعه آمیزتر، فرهنگ ایرانی است چراکه ما شاهد استقبال کم از موسیقی ایرانی در مقایسه با گذشته هستیم که برای روشن شدن این موضوع کافی است بررسی‌هایی صورت بگیرد و نگاهی به آموزشگاه‌های موسیقی موجود در سطح جامعه بیندازیم تا ببینیم تا چه اندازه اقبال به ساز‌های ایرانی در حال کمتر شدن است و علت اصلی آن هم متولیان فرهنگی‌ای هستند که در رسانه‌ها فعالیت می‌کنند. به طور مثال؛ چند مورد کنسرت موسیقی سنتی در مقایسه با موسیقی پاپ در کشور برگزار می‌شود؟!. پس به همین دلیل است که اقبال مردم به موسیقی ایرانی کم شده است. زیرا از لحاظ تبلیغی و رسانه ای، در حوزه موسیقی، کمترین میزان آگاه سازی صورت می‌گیرد. در حالی که اگر مسئولان فرهنگی، از اساتید موسیقی ایرانی که تعدادشان، روز به روز در حال کمتر شدن است در تلویزیون، دعوت به عمل نیاورند و به آن‌ها ارادتی نشان ندهند تا درمورد این نوع موسیقی صحبت کنند و اگرممنوعیت و محدودیت‌هایی که من هنوز نمی‌دانم علت آن‌ها چیست را برطرف نکنند که واقعا دلیل شرعی، فقهی و قانونی هم ندارند و همچنین، توضیحات درستی درمورد موسیقی و زیبایی شناسی ایرانی داده نشود کم کم باید موسیقی ایرانی را در موزه‌ها ببینیم و بشنویم که با این وجود، وضع موسیقی کشور بدون تاثیر موسیقی ایرانی چیزی جز یک شبح و مجازی از موسیقی کشور‌های دیگر نخواهد بود و علت اصلی آن هم بی توجهی متولیان فرهنگی است که در رسانه، به این جنس موسیقی کم لطف هستند. زیرا همان طور که برنامه نقد فیلم داریم باید نقد موسیقی هم داشته باشیم و از اساتید برجسته این حوزه دعوت شود تا مردم، بزرگانی که در حوزه موسیقی، تحصیل و کار کرده اند را بشناسند و آن‌ها نیز درمورد موسیقی‌های عمیق که از لحاظ زیبایی شناسی ارزشمند هستند، صحبت کنند و به مردم آموزش دهند تا آن‌ها آگاهانه سراغ موسیقی‌ها بروند نه هرموسیقی که برایشان ذره‌ای لذت و احساس آنی را به همراه داشت را به عنوان موسیقی درنظر بگیرند.

این آهنگساز در پایان خاطرنشان کرد: در راستای افول سطح موسیقی کشور باید به یک برنامه زنده اشاره کنم که از میان مردم، چند نفر را دعوت کردند و از آن‌ها خواستند که چند نفر از موسیقیدان‌های کشور را نام ببرند تا از میزان اطلاعات آن‌ها در این خصوص آگاهی پیدا کنند که نه تنها این افراد نام این هنرمندان را نمی‌دانستند بلکه فاجعه آن جا بود که از افرادی به عنوان موسیقیدان نام می‌بردند که موسیقیدان نیستند و در پایین‌ترین سطح هنری قرار دارند و این که برخی از مردم فکر می‌کنند چنین افرادی استاد هستند بسیار دردناک است و اگر روند چنین پیش برود، بزودی، متولیان این حوزه متوجه خواهند شد و ترکش آن، هم به خودشان و هم فرزندان و نوادگانشان خواهد خورد که در این میان، متاسفانه اقبال عمومی از موسیقی پاپ به قدری زیاد است که بسیاری از افراد، پدیده‌ها را در موسیقی پاپ مشاهده می‌کنند و به نظر من، در این حوزه، پدیده نداریم و هر آن چه است یا تقلید گذشتگان و یا موسیقی کشورهایی، چون ترکیه است و این موضوع تا جایی دارد پیش می‌رود که سفارش دهنده‌های کار به ما، روی این موضوع تاکید دارند که کار شبیه فلان اثر ترکی یا عربی و... باشد و این نشان می‌دهد که حتی در موسیقی پاپ، شاهد ظهور پدیده‌های دهه ۵۰ و اوایل ۶۰ نیستیم که تمامی این مشکلات ریشه‌ای است.

نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
گفتگو دیباچه با رییس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

شرکت ۷۰ طرح از ۱۹ استان در نمایشگاه جشنواره خوارزمی/منتخبین جشنواره، بدون کنکور وارد دانشگاه می‌شوند!

۰۹:۰۰  -  ۲۷ آبان ۱۴۰۳
گفتگو اختصاصی دیباچه با غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

ما با کلاس‌های آزاد در دنیا ارتباط داریم/ سعی داریم با وزارت علوم همکاری داشته باشیم، اما این همکاری تاکنون رضایت بخش نبوده است!

۲۰:۴۲  -  ۲۹ آبان ۱۴۰۳
مجید اسماعیلی، نوازنده پیشکسوت ویولنسل در گفتگو با دیباچه مطرح کرد؛

ارکسترهایی که در کشورمان برگزار می‌شوند، هم ردیف ارکستر های کشور های دیگر هستند!

۱۴:۱۵  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
مدیر کل اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هرمزگان در گفتگو با دیباچه خبر داد؛

نمایش گرگوربافی و تراش صدف‌های دریایی در نمایشگاه ملی صنایع دستی/ بندرلنگه به‌عنوان شهر ملی گلابتون، شناخته شده است

۱۳:۰۲  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
گفتگو اختصاصی دیباچه با استاد فرهاد فخرالدینی، بنیان گذار ارکستر ملی ایران

عرصه موسیقی نیازمند حمایت دولت است و نباید به آن آسیب بزنند! / تِم سازی نمی‌تواند یک اثر موسیقایی را فاخر کند!

۲۰:۲۴  -  ۲۷ آبان ۱۴۰۳
گفتگوی دیباچه با مهدی وثوقی راد، بازیگر پیشکسوت عرصه تئاتر و تلویزیون

برخی از نمایش‌های روی صحنه، اصالت و پختگی لازم را ندارند/ آخرین خبرها از پروژه جدید نیما جاویدی!

۱۳:۲۱  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
" گالری آرت پرشیا " میزبان هنرمند معاصر کشورمان شد؛

شگفتی نمایشگاه انفرادی آثار استاد "جلیل خلیلی" و هنری که باید دیده شود!

۲۰:۰۴  -  ۲۲ آبان ۱۴۰۳
پربازدیدها
آخرین اخبار