مینا قنبری : مهران رنجبر بازیگر مجموعه های تلویزیونی « آوای باران» , «آقا مدیر» , «پنج کیلومتر تا بهشت» مهمان دیباچه بود . رنجبر کارنامه قابل توجهی در عرصه نویسندگی و کارگردانی تئاتر دارد ولی کمتر به بازیگری می پردازد , او حتی سال ها است که در عرصه تصویر هم فعالیتی نداشته است. مهران رنجبر نمایش های مختلفی را در سال های اخیر روی صحنه آورده که از جمله آن ها می توان به نمایش «استیو جابز» و «مارلون براندو» اشاره کرد. این روزها او مشغول کارگردانی نمایش «مارادونا» است که به همین بهانه با او به گفت و گو پرداخته ایم که در ادامه می خوانید:
آقای رنجبر چرا در این سال ها کمتر شما را در عرصه تصویر دیدیم؟
من ده سال است که بازی نمی کنم و بازی های من به دهه هشتاد و اوایل ده نود برمیگردد و بعد از سریال «آوای باران» حضور زیادی در عرصه تصویر نداشتم اما بعد از عید نوروز و در سال 1401 فیلم سینمایی بلند خود را به عنوان کارگردان و نویسنده شروع می کنم ,حال بسیار بهتری در جایگاه نویسنده و کارگردان دارم و خیلی از بازیگری لذت نمی برم.
شما که نقش های بسیار درخشانی ایفا کردید, چرا بازیگری را دوست ندارید؟
مافیا و گنگ بازی های بازیگری را دوست ندارم. من از 15 سالگی بازیگری را شروع کردم ولی الان با بازیگری قهر هستم.
«مارادونا» نمایشی که این روزها آن را به روی صحنه تئاتر آورده اید, چرا به سراغ «مارادونا» رفتید؟
من سال ها است به کارهای مونوگرافی همچون نمایش های «استیو جابز» , «مارلون براندو» و نمایشنامه «کریملوژی» که رضا بهرامی آن را کارگردانی کرد, میپردازم. من با سیستم سرمایه داری جهان مشکل دارم یعنی جمله نظم نوین جهانی را نمی پذیرم ،زیرا گلوبالیست ها زیست مردم را تغییر می دهند از همین رو به سراغ شخصیت «مارادونا» رفتم زیرا او هم در دوران جوانی و اوج کار خود با سیستم سرمایه داری مشکل داشت که همین موضوع سبب شد او را به سوی اتفاق های وحشتناک بکشانند و او را نابود کنند. به هر حال این فوتبالیست با تمام کاستی ها در زیست خود اسطوره مردم جهان بود.
چه روشی برای خلق یک اثر نمایشی دارید؟
من سیستم لابراتواری برای تمرین نمایش دارم یعنی براساس آموزه های گروتفسکی کار می کنم به این صورت که برای نمایش «مارادونا» سه ماه در لابراتوار تمرین کردیم و من هر کدام از صحنه ها را مینوشتم , درنتیجه نسخه ای از نمایشنامه تهیه شد که در کارگاه و براساس بیومکانیک بازیگر یعنی بدن, آوا و مهندسی صوت کار را ادامه دادیم تا صحنه ها را خلق کنیم. باید بگویم نمایش های من حول محور رئالیسم نمی چرخند و مضمون گروتسک دارند و به لحاظ مکتبی و ادبی اکسپرسیونیسم هستند. از طرفی بازیگرانی که انتخاب می کنم باید قدرتمند و قابل هدایت باشند ولی از بازیگران چهره در کارم استفاده نمی کنم.
شما به عنوان هنرمند فعال در حوزه تئاتر مشکل این بخش فرهنگی را در چه می بینید؟
امروز مدیران دولتی تئاتر بسیار ضعیف هستند و امیدوارم در سطح بالاتر فکری به حال مدیریت تئاتر کنند یعنی مدیران فعلی را عوض کرده و چند مدیر باسواد, متخصص و دلسوز جایگزین کنند تا کمی اوضاع تغییر کند. ما از مدیریت در تئاتر ضربه می خوریم و متاسفانه این ضربه ها مهلک و وحشتناک هستند زیرا مدیران نمی توانند برنامه ریزی کنند , تئاتر جوان ها را جذب خود می کند و اگر برنامه ریزی ها درست باشد این جوان ها به سمت اتفاق های ناخوشایند جامعه نمی روند و در تئاتر استعداد و خلاقیت خود را نشان می دهند. از ما که گذشت ولی برای جوان ترها برنامه ریزی کنید البته باید پرسید که مدیر تئاتر چه از جان تئاتر می خواهی ؟ چقدر از پیکر بی جان تئاتر پول بردی؟ من نمی دانم این مدیران تئاتر چه می خواهند و جالب است که هیچ کدام نمایش مهمی روی صحنه نداشته و همه با سیاست بازی مدیر شدند. من به عنوان یک هنرمند که بیست و دوسال در تئاتر زحمت کشیدم به مدیریت تئاتر در این پنج سال اخیر اعتراض دارم , تهیه کننده ما برای نمایش «مارادونا» بیش از 170 میلیون تومان هزینه کرد زیرا بخش خصوصی هستیم اما برای مدیران اهمییتی ندارد.
مشکل تئاتر امروز ما سانسور نیست, مشکل مدیران هستند و اگر جوان ترها مدیریت کنند همه چیز درست خواهد شد. برای نمونه داود نامور مدیر عمارت نوفل لوشاتو به تنهایی و به درستی این تماشاخانه را اداره می کند. ما به عنوان هنرمند تئاتر نمی توانیم به سمت سالنی مانند تالار وحدت برویم زیرا هزینه های زیادی می خواهد و به نظر من هنوز هم شرایطش مانند قبل انقلاب است و فقط شاه ها می توانند وارد آن شوند اما می بینیم که نمایش هایی با کیفیت پایین در آن اجرا می شوند زیرا هزینه های هنگفتی دادند.من به عنوان یک شهروند هنرمند به این موضوع اعتراض دارم, ما در این شرایط بیماری کار روی صحنه می بریم و به فرهنگ کشور کمک میکنیم , منت می گذاریم و دولت باید ما را حمایت کند.