علی ناصری: لایو اکشن «شیر شاه» در سال ۲۰۱۹ قصد دارد تداعیگر خاطره نسلی باشد که دو دهه قبل دوران کودکی را سپری کرده و روایت دوباره قصه «شیر شاه» در قالب اثری سینمایی با کیفیت گرافیکی خیرهکننده به ما یادآوری میکند که شاید آخرین قصه کاملاً حماسی کودکانه در سینما همین «شیر شاه» است.
«شیر شاه» ۱۹۹۴ و «شیر شاه» ۲۰۱۹ در کنار هم نکته مهمی را اشاره میکنند و آن تفاوت کودکان دو دهه قبل و کودکان امروز است. « جان فاورو » این تفاوت را تنها در درک بصری کودکان امروز حس کرده و تنها تفاوتی که شیر شاه او با نسخه قدیمیاش دارد کیفیت تصاویرش است چرا که قصه به همان شکل کلاسیک روایت میشود. «شیر شاه» با مناسباتی که ذهن کودکان امروز را شکل داده حتی از «داستان اسباببازیها ۴» که با توجه به تغییر شکل اسباببازیهای امروز داستانش تا حدی ناملموس بود نیز با کودکان امروز بیگانهتر است. قصه شیر شاه اگر دو دهه پیش یک قصه جذاب بود دیگر با توجه به پیشرفت صنعت سرگرمی، جذاب به نظر نمیآید.
آن چیز که تحسین همه منتقدان و مخاطبان را در ساخت «شیر شاه» به همراه داشته به طور قطع کیفیت بالای گرافیکی آن است، «شیر شاه» از لحاظ گرافیکی دارای کیفیتی است که مخاطب هر لحظه از دیدن صحنههای آن به وجد میآید، شکل ظاهری، حرکت و نورپردازی در صحنهها با ورود هر حیوان (یا در واقع کاراکتر) به قصه به قدری با جزئیات بسیار دقیق طراحی شده که مخاطب حتی اگر درگیر قصه نباشد درگیر جزئیات تصویری اثر میشود.
بازسازی «شیر شاه» بدون توجه به ضعفهای آن در فیلمنامهای که ۲۵ سال پیش به یک اثر سینمایی تبدیل شد نشان میدهد که سازندگان این اثر در سال ۲۰۱۹ علاقه چندانی به ریسک کردن نداشته و بیش از هر چیز به کارگردانی آن و خلق تصاویری فتورئالیسم و به شدت واقعی توجه داشتهاند. بازسازی یک قصه کودکانه و حماسی به شکلی که کودک امروز مخاطب درامهای پیچیدهای، چون «inside out» یا «کوکو» بوده، دیگر نمیتواند ایدهای جذاب باشد، سازندگان «شیر شاه» در سال ۲۰۱۹ تنها به نوستالژی تکیه کردهاند و وقتی تفاوت این نسخه با نسخه قبل تنها در تصاویر به چشم میخورد نمیتوان فاورو را در رسیدن به هدفش موفق دانست.
همانطور که جنبههای مثبت نسخه قبلی را در این نسخه میبینیم ضعفهای قصهپردازی در «شیر شاه» همچنان به چشم میآید و به نظر میرسد فاورو اثری کلاسیک را بدون دراماتیزه کردن برای مخاطب امروزی تنها با رویکرد القای حس نوستالژی ساخته است که قطعاً تصمیم و هدفی شکست خورده است و وقتی یک اثر لحظه به لحظه با نگاهی به نسخه قبلیاش ساخته میشود، دیگر بازسازی نیست و به یک اثر کپی شده نزدیک است که نکات مثبتش متعلق به نسخه اصلی و نکات منفیاش متعلق به نسخه بازسازی یا در واقع کپی شده است. فاورو حداقل در ارتباط قصهها میتوانست با کمک از فیلمنامهنویسی متبحر به جذابیت فیلمش بیفزاید، اما او در قصهپردازی و بازنویسی فیلمنامه هیچ زحمتی به خود نداده و نه تنها عمق بیشتری به قصه «شیر شاه» نبخشیده بلکه «شیر شاه» را به شدت به اثری سطحیتر تبدیل کرده است و حتی برای مخاطبی که برای اولین بار با این قصه روبرو میشود نکته و داستان چندان جذابی ندارد.
باید به فاورو لزوم بازسازی یک اثر را تأکید کرد، او تنها به قدرت تکنولوژی امروز تکیه کرده و نه تنها برای مخاطبان این انیمیشن محبوب در سال ۱۹۹۴ دستاوردی نوستالژیک به همراه ندارد، بلکه حتی حس نوستالژیک و خاطرانگیز نسخه اصلی را از بین میبرد و به آرزو و قدرت دیزنی یا هالیوود اشاره میکند که به نظر میرسد امروز با قدرت تکنولوژی به آن رسیده، ولی باید بداند قصههای گذشته در این قالب دیگر روح جذاب قبل را ندارد و بهتر است دیزنی یا هر کمپانی دیگر به خلق قصههای جدید فکر کند و به سراغ بازسازی انیمیشنهای محبوب و خاطرانگیز قدیمی نرود.
بازی لذتبخش فاورو با تصاویر،تنها به خلق صحنهها و تصاویری واقعی و کاملاً رئالیستی منجر شده، فاورو حتی در میزانسن و دکوپاژ هم خلاقیتی ندارد و به نظر میرسد کارگردان اصلی نسخه ۲۰۱۹ این اثر همان راجر آلرز و راب مینکوف باشند که فاورو در مقام انیماتور از خلاقیت آنها استفاده کرده و تصاویری واقعی را خلق کرده که اگر برای مخاطبی دیدن این تصاویر واقعی جذاب باشد، به دیدن این انیمیشن مینشیند.
با توجه به ضعفهای فراوان در روایت، قصهپردازی و کارگردانی نسخه جدید «شیر شاه» باید امیدوار بود که دیزنی دیگر به فکر بازسازی آثار قدیمیاش نیفتد و برای ساخت فیلمهایی اینچنین پر هزینه و گرانقیمت به قصههای جدید توجه داشته باشد. به طور قطع «شیر شاه» در کارنامه جان فاورو که اثری، چون «رانگو» را دارد فیلمی به شدت ضعیف است و نمیتواند نقطه عطفی در بین آثار او محسوب شود.