به گزارش خبرنگار سینمایی دیباچه، امروز 15 مهرماه
زادروز، یکی از شاعران خوش قلم سرزمینمان ایران است، مردی که احساس لطیفش از او هنرمندی
به تمام معنا ساخته بود! سهراب سپهری ؛هنرمندی با احساس که تحت تأثیر اتفاقات اجتماعی
و سیاسی اطرافش نبود.
سهراب سپهری، هنرمند معاصر، زاده کاشان بود و در
سال 1307 به دنیا آمد. پدرش نصرالله خان سپهری، رییس تلگراف خانه کاشان بود و مادرش
ماه جبین نام داشت. سهراب سپهری خانواده ای هنرمند داشت و پدر و مادرش اهل شعر و ادبیات
بودند و شاید همین موضوع کار او را به شعر و شاعری کشاند.
سهراب سپهری تا پایان مقطع دبیرستان در کاشان ماند
و برای تحصیل در رشته هنر به تهران رفت و در دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شد و همزمان
در شرکت نفت استخدام شد؛ اما طبع بکر و روح زلالش کارمندی را تاب نیاورد و از ادامه
همکاری با شرکت نفت منصرف شد و شاعری را ترجیح داد.
او شعر گفت و شعر گفت تا اینکه در 23 سالگی، نخستین
کتاب شعرش را با نام «مرگ رنگ» منتشر کرد؛ مجموعه ای که در سبک نیمایی سروده شده بود؛
در همین گیر و دار گذشت و او دو سال بعد، از دانشگاه فارغ التحصیل شد.
سهراب همزمان با شاعری، نقاشی می کشید و در همان
سالها چند نمایشگاه نقاشی برگزار کرد و در همان ایام مجموعه دوم شعرش را با نام «زندگی
خواب ها» به چاپ رساند و پس از آن سرود و سرود و سرود...
این زلال مرد، اهل سفر بود و فرهنگ مشرق زمین را
دوست داشت و چند سالی را در ژاپن زندگی کرده بود و آنجا حکاکی آموخته بود و یکی از
دلمشغولی هایش همین کار بود.
سهراب سپهری، یک بار هم از راه زمینی راهی اروپا
شده و به انگلیس سفر کرده و مدتی در فرانسه ماندگار شده است. او در پاریس، برای تحصیل
نیمه تمامش در رشته لیتوگرافی، به شغلهای غیر مرتبط تن داد و در نهایت اینکه باز به
ایران آمد و زندگی اش را در وطن ادامه داد و گاه به گاه به فرنگ رفت.
سهراب در ایران، باز هم به سراغ شغل های دولتی رفت
و یک سالی در دانشگاه تدریس کرد و سپس از همه شغلهای دولتی کناره گیری کرد و بازهم
سرود و سرود و سرود هم بر کاغذ، هم بر بوم!
شعرهای سهراب البته همیشه با نقدهایی همراه بوده
که بزرگترین آنها، عدم حضورش در عرصه های اجتماعی و تأثیر کم اتفاقات سیاسی، اجتماعی
دوران زندگی اش بر شعرهای اوست؛ اما این کاستی، تأثیری بر جایگاه بلندش در نزد ادبیات
دوستان و البته عامه مردم کم نمی کند. سهراب سپهری از آن گونه نویسندگانی است که مانند
اسماعیل فصیح (رمان نویس معاصر)، با آثارش هر دو طیف روشنفکر و عامه مردم را راضی
کرده است. بی شک اغلب ما در دورانی از زندگی مان شعرهای سهراب را خوانده ایم و گاه
هنوز بیت بیتی از شعرهایش را زمزمه می کنیم.
«آوار آفتاب»، «شرق اندوه»، «صدای پای آب مسافر»،
«حجم سبز»، «ما هیچ، ما نگاه»، «اطاق آبی» دیگر آثاری هستند که سهراب سپهری آنها
را نوشته است.
سهراب سپهری در سال 1358 به بیماری سرطان خون مبتلا
شد و در سال 1359، پس از کش و قوس هایی از سوی او بر علیه بیماری اش، از دنیا رفت.
سهراب سپهری 51 سال زندگی کرد و بر روی سنگ قبرش حک
شد:
به سراغ
من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من. یادش
زنده است پس زنده است. زادروزش مبارک.
یادداشت وحید خانه ساز