به گزارش خبرنگار سینمایی دیباچه، قرار است رمان
«جنگل نروژی» یکی از مطرح ترین آثار هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی که تاکنون چند اثر
او به فارسی نیز ترجمه شده به کارگردانی لی چانگ دونگ، کارگردان کره ای به فیلم تبدیل
شود؛ باید دید این کارگردان چگونه از بهترین
رمان موراکامی اقتباس می کند!؟ این بهانه ای است برای بررسی اجمالی وضعیت «اقتباس»
در سینمای جهان و ایران.
اقتباس در سینمای اروپا و آمریکا امری طبیعی است
و همیشه سینماگرانی پیدا می شوند که به سراغ ادبیات بروند و فیلمی درباره یکی از آثار
مکتوب ادبی بسازند.
فیلم سینمایی «کازابلانکا» ساخته مایکل کورتیز،
سه گانه های «پدرخوانده» ساخته فرانسیس فورد کاپولا، «بر باد رفته» ساخته ویکتور فلمینگ
و «جایی برای پیرمردها نیست» ساخته برادران کوئن، برخی از آثار موفق سینمای جهان هستند
که از آثار ادبی اقتباس شده اند.
در سینمای ایران نیز گاه آثار اقتباسی موفقی تولید
شده است و ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی کیومرث پور احمد و از سینماگران نسل جوان، بهرام
توکلی، کارگردان هایی هستند که به سراغ آثار ادبیِ داستانی یا نمایشی رفته اند؛ اما
اگر بنا به مقایسه باشد، تعداد آثار اقتباسی تولید شده در ایران، نسبت به انبوه آثار
ساخته شده طی این سالها رقمی ناچیز است.
بدون هیچ مقدمه ای می توان گفت، دلیل اصلی این کاستی،
سواد کم سینماگران در ادبیات است؛ وگرنه ادبیات ما غنی تر از آن است که نتوان از آن
اقتباس کرد.
ادبیات ایران از قرن ها پیش تاکنون نویسندگان بزرگ
و کاربلدی را به خود دیده که آثار بدیع آنها گواهی بر مهارت آنها در نگارش و پیش بردن
درام است. ادبیات داستانی و معاصر نیز مملو از آثار گرانبهایی است که می توان بر اساس
آنها فیلم ساخت، اما مسلما کمتر سینماگری را می توان یافت که کتاب بخواند و ادبیات
داستانی یا نمایشی را دنبال کند!
لزوم دستمایه قرار دادن آثار ادبی در سینما زمانی
بیشتر احساس می شود که بپذیریم همواره سینمای ما با ضعف فیلمنامه همراه بوده است و
شکاف عمیقی که میان سینماگران و ادبیات وجود دارد مانند ترمزی است که سرعت به تکامل
رسیدن و پیشرفت سینمای ایران را کند می کند.
اگر نگاهی به لیست آثار اقتباسیِ سینمای ایران بیندازیم، خواهیم دید که
همان تعداد اندک نیز اغلب از آثار ادبی خارجی اقتباس شده اند؛ به طور مثال فیلم «سارا»
ساخته داریوش مهرجویی که یکی از فیلمهای موفق اقتباسی به شمار می آید برگرفته از نمایشنامه
«خانه عروسک» نوشته هنریک ایبسن است، یا مثلأ، ناصر تقوایی فیلم «ناخدا خورشید» را
بر اساس داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی ساخته است. از نمونه های جدیدتر نیز
می توان به فیلم «شب های روشن» ساخته فرزاد موتمن اشاره کرد که بر اساس داستان «شبهای
سپید» نوشته هنرمند روس داستایوفسکی ساخته شد. «اینجا بدون من نیز» فیلم دیگری است
که بهرام توکلی کارگردانش بوده و از نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» نوشته ای تنسی ویلیامز
اقتباس شده است.
البته فیلمهایی نیز بر اساس داستان های ایرانی ساخته
شده اند که مجموعه «قصه های مجید» به کارگردانی کیومرث پور احمد نمونه موفق آن است
که بر اساس کتابی با همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی تولید شده است.
حال که نام هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده موفق عرصه
کودک و نوجوان به میان آمد، باید گفت که شاید او تنها نویسنده ایرانی است که بر اساس
داستان هایش چند فیلم سینمایی ساخته شده است.
به جز «قصه های مجید»، «خمره»، «چکمه» و «مهمان
مامان» داستان های دیگری از مرادی کرمانی هستند که به ترتیب توسط ابراهیم فروزش، محمدعلی
طالبی و داریوش مهرجویی مورد اقتباس قرار گرفته و به فیلم تبدیل شده اند.
هوشنگ گلشیری، بیژن نجدی، جمال میرصادقی، نادر ابراهیمی،
محمد محمدعلی، ابوتراب خسروی، احمد غلامی و احمد محمود برخی دیگر از نویسندگانی هستند
که آثار در خوری از آنها به چاپ رسیده و با مراجعه به داستان ها و رمان های آنها می
توان موضوعات جالبی را برای نگارش فیلمنامه دستمایه قرار داد تا به این ترتیب از تولید
آثار سطحی با سوژه و قصه های تکراری جلوگیری شود و هزینه کلان تولید، صرف ساخت فیلمهای
ماندگاری شود که در ارتقاء سلیقه مخاطب موثرند.
به امید آشتی سینماگران با ادبیات و کتاب و داستان
و پیشرفت روزافزون سینمای ایران!
یادداشت وحید خانه ساز