به گزارش خبرنگار سینمایی دیباچه، سینمای جهان
سمت و سویی تازه را طی می کند؛ جریانی که در سینمای ایران خیلی قابل اهمیت نیست و
سینماگران خیلی به آن توجه نمی کنند؛ یعنی اینکه سینماگران ما تقریبأ بی توجه به
اتفاقات پیرامون خود و بر اساس شرایط موجود و سیاست های وقت فیلم می سازند بی آنکه
به روند فیلمسازی سینماگران اروپایی و هالیوودی توجه کنند و آن را مورد ارزیابی و
تحلیل قرار دهند!
البته باید گفت روند فیلمسازی در ایران و دیگر
کشورهای اروپایی و آمریکایی قابل مقایسه نیست زیرا ابزاری که در اختیار سینماگران
ماست این مقایسه را غیر قابل ممکن می کند.
اما سینما فقط ابزار نیست بلکه مجموعه ای از
عناصر مهمی است که در کنار هم معنای واحدی پیدا می کنند. فیلمنامه و تکنیک های
نگارش آن، قصه و مضمون و نوع ساختار و فرم، دکوپاژ و تکنیک های ساخت برخی از مقولات مهمی هستند که
کاستی یا قوت هرکدام از آنها می تواند بر کلیت فیلم تأثیر بگذارد و سمت و سوی آن
را تغییر دهد و شکل و شمایلی جز آنکه سازندگان می خواهند، به خود گیرد.
ادبیات و سینمای آنها/ ادبیات و سینمای ما!
اگر به فیلمهای مهم کارگردان های مطرح گذشته و
معاصر دنیا نگاهی بیندازیم خواهیم دید که ادبیات بخشی مهم از سینمای آنهاست و اقتباس
اتفاق تعریف شده ای است که فیلمنامه نویسان عصر حاضر را به خود مشغول کرده است.
سینما و ادبیات در ایران خیلی به هم ربطی
ندارند! سینماگران ما اعم از تهیه کننده گان، کارگردان ها تا بازیگران و دیگر
عوامل، با ادبیات میانه خوبی ندارند و اهل کتاب و مطالعه نیستند. بسیاری از آنها
حتی نام نویسندگان مطرح عصر خود را نمی دانند چه برسد به نویسندگان خارجی و آثار
ادبی دیگر کشورها!
اگر به
فیلمهای تولید شده ایرانی نیز نگاهی بیندازیم فقط با چند اثر معدود مواجه می شویم که
از ادبیات اقتباس شده اند و دارای ارزش های سینمای اند.
پرداختن به شخصیت های مهم تاریخی و معاصر
پرداختن به شخصیت های مهم تاریخی و معاصر یکی
دیگر از دغدغه های فیلمسازان اروپایی و البته آمریکایی است. آنها آدمهای زمانه خود
را اعم از سیاسی، ورزشکار، هنرمند، قاتل و جانی را مورد ارزیابی قرار می دهند و
مهم ترین و جالب ترین آنها را در دل قصه ای جذاب پرداخت می کنند و صیقل می دهند تا
در نهایت اثری باورپذیر و صادقانه را به مخاطب تحویل دهند.
کم نیستند فیلمهایی که درباره شخصیت های مهم
معاصر ساخته شده اند و بازیگران مطرح نقش
آنها را ایفا کرده اند.
سینمای ما در این بخش نیز ضعیف است؛ زیرا اگر دقیق تر
بنگریم خواهیم دید، کم نیستد شخصیت های جذاب و معتبری که اطراف ما زندگی می کنند و
می توانند دستمایه نگارش قرار گیرند و به مخاطبان شناسانده شوند تا به این ترتیب
او را نسبت به وقایع پیرامونش آگاه سازند.
شاید تعداد فیلمهایی که درباره شخصیت های مهم
معاصر ایرانی ساخته شده اند به تعداد انگشتان دست نیز نرسند!
پرداختن به وقایع و حوادث
فیلمسازان خارجی علاوه بر آنکه نسبت به گذشته
خود به شناختی کافی رسیده اند بلکه نسبت به وقایع پیرامون خود نیز بی اهمیت نیستند
و هر اتفاق کوچک و بزرگ را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند و پس از آن با کمک
تیمی زبده از نویسندگان به نگارش فیلمنامه اثر می پردازند و از حضور بازیگران مطرح
آن را به سرانجام می رسانند.
جز تعدادی معدود، کمتر فیلمساز ایرانی را می
توان یافت که درباره اتفاقات سیاسی، ورزشی و اجتماعی پیرامونش فیلم بسازد. البته
حوزه اجتماعی بیشتر از عرصه های دیگر مورد توجه کارگردان هاست که محدودیت در نوع
روایت اغلب اینگونه آثار را با سانسور مواجه می کند.
به امید آنکه فیلمسازان ایرانی بیشتر از پیش به
آثار خارجی و روز دنیا توجه نشان دهند و کتاب بخوانند و با ادبیات آشتی کنند و به
اقتباس بیاندیشند.
یادداشت وحید خانه ساز