چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳  |  Wednesday, 01 May 2024

دیباچه

کد خبر: ۴۶۱۳۳
تاریخ انتشار : ۲۳ : ۰۹ - ۲۸ تير ۱۳۹۶
مهران مدیری درباره خسرو شکیبایی نوشته است:« مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد، احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.»

به گزارش دیباچه، این بازیگر در یادداشتی که در کتاب خسرو شکیبایی از او منتشر شده نوشته است:« از روزی که او را شناختم و از اولین باری که او را دیدم، حالش خوب نبود. اصولا هیچ وقت حالش خوب نبود. منظورم بدحالی جسمانی‌اش نیست. احساس خوشبختی درونی نداشت. از آن آدم‌هایی بود که ذات اندوه را در خود داشت. این در صدایش بود. در لحن گفتارش بود. در چشمانش بود و در حرکت دستانش. شاید با همین اندوه درون، احساس شادی داشت و با همین دلمشغولی‌های درون، خودش را زنده نگه می‌داشت. دوست داشت تنها باشد. دوست داشت خلوت باشد دیگران را به خود راه نمی‌داد، هرگز نفهمیدم چه چیزی خوشحالش می‌کند و چه زمانی حالش خوب است.

مهران مدیری روزی در بهشت با خسرو شکیبایی کار می کند

برای بازی در «پاورچین» به او تلفن زدم. رفتم خانه‌اش و نشستیم به درد دل. در همه جای خانه بود. مسجمه‌اش، عکس‌هایش، نقاشی‌هایی که از چهره او کشیده بودند، جوایزی که گرفته بود. تصویر آدم‌های مهمی که با او کار کرده بودند و نقطه درخشان کارنامه‌اش، هامون. همه جا پر از او بود و او غمگین. مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد. یک بغض نهفته که در گلوی او بود و نمی‌دانم چرا. گفت که می‌آید و در پاورچین بازی می‌کند. فردا به محل فیلمبرداری ما آمد و حرف زدیم. می‌دانستم که نمی‌آید. حوصله نداشت. حقیقت را نمی‌گفت که دل مرا نشکند. حوصله نداشت و رفت. چند سال گذشت. برای بازی در «مرد هزار چهره» به او تلفن زدم و در یک روز برفی دوباره به محل فیلمبرداری ما آمد. غمگین‌تر، شکسته‌تر و بی‌حوصله‌تر.

باز هم می‌دانستم که نمی‌آید. با هم حرف زدیم. حوصله نداشت. باز هم نمی‌خواست که دل مرا بشکند. بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت. نزدیک درب خروجی برگشت،‌مرا بوسید و گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم، و رفت، برای همیشه رفت. روزی که برای خاکسپاری رفتم، و هزاران نفر آمده بودند تا این پیکر غمگین را به خاک بسپارند و مردم فراوانی که دوستش داشتند و می‌گریستند و مردم فراوان دیگری که آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه‌شان عکس بگیرند و عده فراوان هنرمندانی که سعی داشتند به دیگران بفهمانند که ما بیشتر از شما با ایشان دوست بودیم، و در این هیاهوی عظیم، آخرین جمله او را دوباره شنیدم که می‌گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم..... مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد. احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.

منبع: ایسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
حرمت‌شکنی ستاره؛ بازیکنی که یاغی شده!

درگیری لفظی زشت محمد صلاح با " یورگن کلوپ " پیش از ورود به زمین!+ فیلم

۱۷:۴۰  -  ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
مدیر جشنواره ملی فیلم اقوام در گفتگو با دیباچه: مدیر جشنواره ملی فیلم اقوام در گفتگو با دیباچه:

جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی به یکی از جشنواره‌های معتبر کشور تبدیل خواهد شد

۱۶:۵۶  -  ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرمربی سابق تیم ملی تیراندازی در گفتگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

تیراندازی با همان ۴ سهمیه به المپیک می‌رود/ روند افت « جواد فروغی » بعد از بازی‌های المپیک توکیو ادامه دارد

۱۲:۱۸  -  ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
دبیر هشتمین جشنواره ملی طنز و رسانه در گفتگو با دیباچه؛

فضای آموزش طنز در کشور بسیار ضعیف است

۱۱:۲۵  -  ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
کاپیتان تیم فوتبال خاتون بم در گفت‌وگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

قهرمانی تیم، در نبود ملیکا محمدی برایمان تلخ شد | رقبا همه از تیم‌های با اصالت فوتبال بودند

۱۱:۵۷  -  ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
گفتگو دیباچه با رئیس موزه بین المللی استکبار ستیزی طبس

یکی از چشم انداز‌های میان مدت موزه بین المللی استکبار ستیزی طبس، راه اندازی فرودگاه صحرای طبس است

۱۴:۳۲  -  ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پربازدیدها
آخرین اخبار