به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه دیباچه، آرتور کوستلر در پنجم سپتامبر 1905 در بوداپست مجارستان به دنیا آمد. او در سال 1919 همراه خانوادهاش به وین نقل مکان کرد. آرتور در دانشگاه پلیتکنیک وین تحصیل کرد، ولی علائق سیاسی او و شرایط اجتماعی اروپا در اوایل قرن بیستم او را بهسوی حرفهی روزنامهنگاری سوق داد. به پاریس و برلین رفت و در 1932 در این شهر به حزب کمونیست پیوست.
در سالهای 1936 و 1937، کوستلر سه بار از طرف روزنامهی نیوزکرانیکل برای گزارش وقایع جنگ داخلی اسپانیا به این کشور سفر کرد. در سفر آخر، نیروهای فرانکو او را به اتهام جاسوسی دستگیر کردند و به مرگ محکوم شد. ولی پس از گذراندن چهار ماه در زندانهای مالاگا و سویل، با وساطت مقامات حکومت بریتانیا آزاد شد.
کوستلر پس از اعدام بوخارین و رادک در حکومت کمونیستی شوروی از عضویت در حزب کمونیست استعفا داد. او در مخالفت با حزب کمونیست نقش فعالی ایفا کرد. آثارش در نقد استالینیسم میلیونها مخاطب یافت و همراه با 1984 و مزرعهی حیوانات جورج اورول احتمالاً بیش از هر آموزش سیاسی یا تبلیغات ضدشوروی دیگری در سرزمینهای مختلف مانع از جذب افراد به کمونیسم شد. در 1939، با آغاز جنگ جهانی دوم و حملهی ارتش آلمان به فرانسه، کوستلر بار دیگر دستگیر شد و مدت کوتاهی در اردوگاهی در فرانسه اسیر بود. از این اردوگاه به انگلستان گریخت، ولی به دلیل خارجی بودن در آن کشور نیز مدتی به عنوان عنصر نامطلوب در زندان پنتونویل در بازداشت بود. ظلمت در نیمروز، رمان بسیار مشهور کوستلر که یکی از زیباترین رمانهای سیاسی زمانهی ماست، در همین زمان در انگلستان منتشر شد؛ زمانی که کوستلر در زندان پنتونویل بازداشت بود.
کوستلر پس از جنگ بهعنوان رماننویس شهرت یافت. در فاصلهی سالهای 1939 تا 1943 سه رمان سیاسی منتشر کرد که خودش آنها را تریلوژی میدانست: گلادیاتورها (1939)، ظلمت در نیمروز (1940) و از ره رسیدن و بازگشت (1943). با پایانیافتن جنگ، کوستلر خود را بیوطن یافت. بازگشت به مجارستانِ کمونیست ممکن نبود. به امریکا رفت و اجازهی اقامت را گرفت، اما در این کشور نماند، چون خود را اروپایی میدانست. سرانجام در 1949 تابعیت بریتانیا را پذیرفت و چند سال بعد در ویلز شمالی مزرعهای خرید و با همسر سومش، سینتیا، در آنجا مستقر شد. کوستلر که به بیماری پارکینسن و نوعی سرطان خون مبتلا بود، در سوم مارس 1983 خودکشی کرد و همسرش، سینتیا، نیز همراه با او به زندگی خود پایان داد.
مژده دقیقی مترجم کتاب « ظلمت در نیمروز» متولد سال ۱۳۳۵ است. او سالهاست به کار ترجمه و ویرایش آثار ادبی، بهخصوص آثار نویسندگان آمریکای شمالی، میپردازد. دقیقی زبان انگلیسی را در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه آموخت. او در دانشگاه شهید بهشتی(دانشگاه ملی سابق) در رشتهی علوم سیاسی تحصیل کرده است. دقیقی پس از تحصیل به کار روزنامهنگاری پرداخت و در همانجا کار ترجمه را با ترجمهی متن و مقاله برای مطبوعات آغاز کرد. اتود در قرمز لاکی، وقتی یتیم بودیم، ببر سفید، ظلمت در نیمروز، فرار، زندگی عزیز، یک مهمانی یک رقص و داستانهای دیگر، ترجمان دردها و زندانهایی که برای زندگی انتخاب میکنیم از جمله کتابهایی است که با ترجمهی دقیقی منتشر شدهاند.
و اما داستان کتاب «ظلمت در نیمروز»
ظلمت در نیمروز بازنمایی دادگاههای نمایشی و تصفیههای استالینیستی است که یک سال پیش از جنگ جهانی دوم در شوروی اوج گرفت. روباشوف، شخصیت اصلی داستان، از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ است که تحت بازجوییهای سخت به اعمالی اعتراف میکند که هرگز از او سر نزده است. روباشوف شخصیتی خیالی است، اما کوستلر او را بر اساس ویژگیهای رهبران فکری انقلاب بلشویکی و سیاستمداران برجستهی شوروی خلق کرده است و شرح زندان و اعترافات او بازتاب آرای سیاسی روز است. ظلمت در نیمروز از تأثیرگذارترین رمانهای سیاسی قرن است و در زمرهی مهمترین آثار روشنفکری علیه کمونیسم بهشمار میرود.بسیاری این کتاب را نقطهی عطفی در گذر از دههی ۱۹۳۰ به سالهای جنگ سرد شمردهاند.
این کتاب در 248 صفحه و با قیمت 14000 هزار تومان از دریچه نشر ماهی وارد بازار کتاب شده است و تا به امروز 4 مرتبه تجدید چاپ شده است.