به گزارش دیباچه، امیر دژاکام در
طول 35 سال فعالیت تئاتر، بالغ بر 70 اثر را نوشته و کارگردانی کرده است و دوبار هم
پیش از این آثاری را در تعطیلات نوروزی روی صحنه برده اما اینبار میگوید؛ فشار خوناش
برای «صعود مقاومتپذیر آرتورو اویی» به 19 رسیده؛ نه به خاطر اجرای این نمایش که به
گفته خودش بسیار هم آن را دوست دارد، بلکه به دلیل مسائلی که از آن به عوان اقتصاد
هنر نام میبرد و گلایهای که از برخورد سالنهای دولتی چون حافظ و بنیاد رودکی با
هنرمندان دارد.
در این گفتگو امیر دژاکام از اقتصاد هنر،
تامین مالی نمایشها و همچنین نمایش جدیدش و ارتباط آن با جامعه امروز ایران سخن گفته
است.
امیر دژاکام (نمایشنامهنویس و کارگردان)
با طرح این سوال که «آیا هنر باید از نظر اقتصادی روی پای خود بایستد؟» به انتقاد از
نگاه حاکم بر بسیاری از سالنهای نمایش و نهادهای حامی تئاتر در کشور، نحوه قرارداد
بستن و نحوه برخورد با هنرمندان پرداخت.
امیر دژاکام با اشاره به نگاهی که در تئاتر
حاکم است به خبرنگار ایلنا گفت: باتوجه به این نگاه غالب، باید این را پرسید که آیا
هنر، تجارت است؟ و اگر هنر، تجارت است؛ چرا از نظر مبانی فلسفی از ابتدا یک واژه دیگر
را برایش انتخاب کردهایم؟
آیا تئاتر باید درآمدزا و مستقل باشد؟
دژاکام ادامه داد: هرقدر نگاه میکن؛ میبینی تعریف هنر پاسخ به نیاز بشر به زیبایی است.
زیباییشناسی و هنر میگوید بشر در وجودش به زیبایی نیاز دارد و پدیدهای براساس مجموعه
قوانین و مقرراتی که دارد شروع میکند به پاسخ دادن به این نیاز به زیبایی. زیبایی
همراه خود هارمونی و نظم دارد و نظم یعنی عدالت و تناسب؛ پس هارمونی در عبارت دیگر
خودش به معنی عدالت است و برای اینکه عدالت در جامعه تحقق پیدا کند پدیدهای به نام
فرهنگ شروع میکند به گسترش مفاهیم والا و ارزشمند از طرق مختلف مثل موسیقی، شعر، داستان،
تئاتر، فیلم و...
او با بیان اینکه «حالا سوال این است که
چرا همین مفاهیم را اساتید مرتبط در کلاسهای درس نمیگویند و سخنرانی نمیکنند؟» گفت:
پاسخ این است که چون هنر تاثیرگذار و همراه با زیبایی است و انسان محظوظ میشود پس
آن مفهوم هم ماندگار میشود.
این نمایشنامهنویس و کارگردان با اشاره
به مفهوم دخل و فروش در هنر، مثالی زد و گفت: اگر فردوسی در طول سی سال عمرش محاسبه
میکرد آیا ما هیچ وقت شاهنامه را داشتیم یا سعدی و گلستان و خیلی آثار دیگر و هنرهای
مختلف؛ به آثار خوبی که در جهان کار شده و ماندگارند؟ نگاه کنید؛ خالقان این آثار در
طول تاریخ اگر میخواستند احتمالا آنقدر هوش داشتند که بر مبنای تجارت عمل کنند.
دژاکام مثالی دیگر در این زمینه زد و گفت:
سعدی بهجای شاعری در سفرهای متعددش میتوانست از خراسان زعفران بخرد و ببرد کرمان،
زیره بخرد ببرد شیراز و آنجا عرق بهار نارج بگیرد ببرد اهواز و از اهواز ماهی بگیرد
و شروع کند به فروختن آنها. این یک بحث است؛ یک مفهوم است که تداخل پیدا میکند با
این موضوع که آیا هنر باید از نظر اقتصادی روی پای خود بایستد؟ یعنی باید درآمدزا و
مستقل باشد؟ این بحث دامنهداری است.
یا تهیهکننده خصوصی قبول کن و ستاره بیاور
یا روی پای خودت بایست
او خاطرنشان کرد: کارگردانی مثل من که
35 سال کارگردانی کردهام آن هم در سالهای سختی که وقتی جشنواره فجر شروع شد فقط شش
گروه وجود داشت. ما تمام عمرمان را گذاشتیم برای کارگردانی و حاصلش این شده که امروز
اگر میخواهم تئاتر کار کنم دو راهحل دارم.
کارگردان نمایش «ننه دلاور و فرزندانش»
با اشاره به این دو راهحل گفت: یکی این است که من تهیهکنندهای را بپذیرم. مثلا یک
جوان 25-30 ساله که احتمالا 100 و200 میلیون بودجه دارد و بعد خواستههای خودش را که
به حق هم هستند اما طبیعتا اقتصادی هستند را قبول کنم؛ من باید بنشینم و آن جوان مثلا
بگوید «امیر جون میشود مثلا فلان آدم را بیاوری و فلان کار را بکنی.» من احتمال دارد
با هنرپیشه نامداری کار کنم همانطور که در سالهای کارگردانی تئاتر هم این کار را کردهام.
دژاکام ادامه داد: میتوان با بازیگران
نامدار کار کرد اما اگر تهیهکننده بگوید این کار را بکن چون فقط فروش بلیت دارد و
این نمایش را کار کن یا فقط 50 دقیقه کار کن یا دکورش ارزان باشد یا لباسش ارزان باشد
و... خب من نمیتوانم این کار را بکنم. واقعا چنین امکانی برای من وجود ندارد. پس علیرغم
اینکه تهیهکنندههای زیادی هم هستند که مایلاند با من کار کنند من طبیعتا تهیهکننده
نمیگیرم.
او راهحل دوم را این دانست که هنر روی
پاهای خودش بایستد و گفت: من این راهحل دوم را انتخاب کردهام، ولی ایستادن روی پاهای
خود کمی سخت است. من الان برای نمایش «صعود مقاومتپذیر آرتورو و اویی» که از نیمه
دوم فروردین در سالن حافظ روی صحنه میرود باید کرایه سالن را از جیب خودم بدهم و جلوتر
هم باید این هزینه را پرداخت کرد اما بنیاد رودکی لطف کرده و از من قسطی گرفته است
اما باید دکور را تهیه کنم، پول لباس، هزینههای گریم و پوستر و بروشور را هم پرداخت
کنم.
کارگردان «صعود مقاومتپذیر آرتورو و اویی»
ادامه داد: فرض کنید که بازیگران این نمایش مثلا امیر کربلاییزاده که برای یک شب استندآپ
کمدی حدود 10 میلیون دریافت میکند، یا بهرام ابراهیمی و مرتضی آقاحسینی، حمید فلاحی
و تینو صالحی که در تئاتر شناخته شده هستند یا مصطفی کوشکی که طراح صحنه و محمد مساوات
که طراح پوستر است از من دستمزد نگیرند و هیچ کدام حرفی از دستمزد نزنند؛ سالن از چهاردهم
بازمیشود و بیست اجرا دارم؛ حتی اگر فروش هم فول باشد میشود هشتاد میلیون تومان درآمد.
میخواهم بگویم برای این گروه 19 نفره در خوشبینانهترین حالت، هزینه و درآمد سر به
سر میشود. پس من دنبال تجارت نیستم.
متولی فرهنگی باید به هنرمند که مثل بچهاش
است بگوید برو دزدی کن؟
دژاکام با بیان اینکه به جز این دو راه
قطعا راهحل سومی هم وجود دارد، گفت: در مثل مناقشه نیست؛ اما فرض کنید متولیان فرهنگی
کشور مثل حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی و جاهای دیگر
که پولی برای فرهنگ دارند پدر هستند. یک وقتی پدر پول ندارد به فرزندش میگوید کار
کن، یک وقتی هم پول ندارد باید به بچهاش بگوید برو دزدی کن؟
این کارگردان و نمایشنامهنویس خاطرنشان
کرد: شبیهخوان فرهنگی چطور شکل میگیرد؟ رسانههایی که قرار است راجع به مفاهیم فرهنگی
حرف بزنند تبدیل شدهاند به سوپرمارکت، بنگاه و سالن عروسی. همه اینها چیزهای خوبی
است من با تحقیر از این واژهها استفاده نمیکنم اما هرکدام در جای خودشان. الان در
سالنی که برایش کرایه میدهم نفری برای فروش بلیت ندارم و خودم باید کسی را بگذارم
تا برایم بلیت بفروشد. یعنی من باید برای گیشه نیرو بگذارم؟ چرا؟ هر سالن تئاتری مجموعهای
است که یکی از عناصر آن گیشه است.
دژاکام با اشاره به اینکه دو اجرا در سالن
حافظ قرار است اجرا شود توسط او و آرش عباسی که سالن از هر دوی آنها کرایه میگیرد،
گفت: هر دوی ما باید بیست اجرا برویم؛ درحالیکه بعد از جشنواره هم ما میتوانیم بیست
اجرای دیگر برویم تا همه این شرایط سخت کمی جوانمردانهتر شود.
بودجه فرهنگی قرار نیست صرف هنرمند شود؟
او با بیان اینکه «بخشی از سیاستهای فرهنگی
را دوست دارم» گفت: بعضی وقتها حمایتهایی که از فیلمها و تئاترها صورت میگیرد و
همراهیهایی که مسئولان با هنرمندان موسیقی و تئاتر و سینما میکنند و اتفاقاتی مانند
بازشدن خانه سینما کمی امیدوارکننده است؛ میدانم و میپذیرم که دولت بودجه ندارد و
باید تلاش کند این پول را به نوعی برگرداند اما در شرایطی که بعضی از سالنهای خصوصی
برای درآمدشان درصدی از فروش گیشه میگیرند، بنیاد رودکی که سالنهایی دولتی دارد،
از هنرمند برای سالن کرایه دریافت میکند؛ یکی از قدمهای مثبتی که بنیاد رودکی میتواند
بردارد حذف کرایه و جایگزین کردن درصد از فروش گیشه است.
کارگردان نمایش «رویاهای خلیج فارس» ادامه
داد: این فرمول کمی منصفانهتری است که میگوید دولت کنار هنرمند است؛ درصورتی که امروز
بنیاد رودکی کرایه مانند تئاتر خصوصی از هنرمند برای سالن کرایه میگیرد. معتقدم بنیاد
رودکی با بودجه عمومی ساخته شده و برای هنرمندان است. من هم یک هنرمندم که 35 سال کار
کردم و کرایه گرفتن را نمیپذیرم. پذیرفتن ظلم، کار درستی نیست و من قبولش نمیکنم.
هیچ جور نمیتوانم بپذیرم که از من کرایه گرفته شود. تمام جوانیام را صرف کردم که
برای فرهنگ کار کنم. 35 سال مداوم در برق و یخبندان از آستارا تا بندر گناوه و جزیره
هرمز دور کشور گشتم و تئاتر درس دادم و تمام عمرم را سر کلاس بودم حالا که وقت کار
کردنم است باید بابت سالن کرایه بدهم؟ این سوال را نمیتوانم جواب دهم. اگر بودجه فرهنگی
قرار نیست به اندازه نگرفتن کرایه سالن صرف من هنرمند شود آنوقت چطور است که کارگردانی
که خیلی خیلی از من جوانتر است سه میلیارد بودجه میگیرد و یک نمایش کار میکند که
از ابتدا تا انتهایش غلط است؟
دژاکام با بیان اینکه «امیدوارم فرصتی پیش
بیاید که از منظر تئوریک راجع به اینکه اقتصاد هنر چه آفاتی دارد نگاه و بحث کنیم»
گفت: باید ببینیم اقتصاد هنر چه اجازهای به ما میدهد؛ چه کارهایی میتوانیم و چه
کارهایی نمیتوانیم انجام دهیم. گاهی اقتصاد هنر 50 سال بعد جواب میدهد اما تاثیر
خود را برای ده قرن میگذارد.
این کارگردان و نمایشنامهنویس ادامه داد:
خیلی از آثار تالیف شده را میشود اسم برد که نمایشنامهها و کتابهای خوبی هستند که
هنوز وارد بازار میشوند؛ کارهایی که تکرار میشود و در طول تاریخ ماندگار میشود.
در سریال و سینما هم آثاری داریم که به روز و قشنگ و دیدنی هستند. چطور میشود اینها
ماندگار میشوند؟ آیا سازندگان همه این آثار ماندگار وقتی دست به ساختن اثری زدند دنبال
مشتری بودند یا دنبال مخاطب و تماشاگر؟ ما اگر نتوانیم به طور جدی با مسئولان حرف بزنیم
و آنها جدی به این مسائل نگاه نکنند دچار مشکل میشویم.
رای بدهیم تا از روی کار آمدن گانگسترها
و لمپنها جلوگیری کنیم
دژاکام در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره
به نمایشنامهای که از نیمه دوم فروردین در تالار حافظ روی صحنه میبرد، گفت: اسم اثر
«صعود مقاومتپذیر آرتورو اویی» است و به این اشاره دارد اگر ما کمی جدیتر و از طریق
رایگیری در سرنوشتمان دخالت کنیم با رای دادن میتوانیم بگوییم بله و نه. وقتی رای
میدهیم به خیلی چیزها میتوانیم نه بگوییم. میتوانیم مقاومت کنیم. مقاومت کنیم تا
این «آرتورو اویی» روی کار نیاید.
او با اشاره به داستان اصلی این نمایشنامه
برشت گفت: یک لمپن یا یک گانگستر با زد و بند و گرو گرفتن اسنادی که مربوط به دیگران
است و با رشوه دادن و خریدن آدمها شروع به رشد میکند؛ آرتورو اویی دقیقا نسخه روی
کار آمدن هیتلر است؛ یا آل کاپون یا موسلینی. نسخهای است که تکرار شده؛ مثلا وام میگیرند
که اسکله بسازند اما آجر روی آجر نمیگذارند. آش را با جایش یکجا میخورند؛ وام را
میخورند و قسطهایش را هم پس نمیدهند. خب مشکلات و معضلات درست میکنند و خسارت به
بار میآورند و گردن دیگری میاندازند.
مفاسد اقتصادی، رشوه و وامهای کلان مساله
روز است و باید در تئاتر وارد شود
این کارگردان تئاتر با اشاره به اهمیت موضوع
این نمایشنامه گفت: وقتی نگاه میکنم میبینیم موضوع بخش زیادی از نمایشنامههای امروز
این است که یک نفر عاشق دیگری است و به او نمیرسد؛ این خوب است و در حوزه فردی، جوانها
این مشکلات را دارند اما «برشت» در حوزه اجتماعی کار میکند. در سالهای اخیر تقریبا
راجع به اقتصاد و موضوعات اقتصادی متنی نداشتیم؛ درباره اینکه قدرت مالی میتواند منجر
به فساد شود و روی سیاست تاثیر بگذارد. برای همین آرتورو اویی را انتخاب کردم و دیدم
انتخاب خوبی است.
دژاکام با بیان اینکه مسائل اقتصادی موضوع
روز جامعه ایران هم در چند سال اخیر بوده، گفت: نگاه کنید چقدر راجع به مفاسد اقتصادی
و کسانی که وام گرفتهاند و وامها را پس ندادهاند، کسانی که رشوه گرفتهاند چقدر
موضوع و مساله داریم....
کارگردان نمایش «صعود مقاومتپذیر آرتورو
اویی» با بیان اینکه این نمایشنامه را به صورت کمدی کار کرده است، به شیوه اجرایی خود
اشاره کرد و گفت: براساس تئوریهایی که از برشت داریم و براساس آثاری که از او دیده
و خواندهام سعی کردم اپیک کار کنم. واقعا برشت به نظر من جشن است. این یکی از خصلتهای
اوست که جشن است و سعی میکند سرخوشانه و عاقلانه موضوعات را نقد کند و احساسی را در
ما به وجود بیاورد که ما میتوانیم موضوعات را کمی تغییر دهیم و فقط درگیر احساسات
نشویم.
دژاکام یادآور شد: «ریچارد سوم» هم تقریبا
همینطور است که کاراکتر آن با توطئه و جنایت به قدرت میرسد اما این نمایشنامه شکسپیر
مبتنی بر احساسات و عواطف است و لحظه به لحظه سعی میکند عواطف و احساسات تماشاگر را
جریحهدار و درگیر کند اما «آرتورو اویی» اینطور نیست. وقتی متن را میخوانید دیالوگها
شسته رفته و اجتماعی هستند و هیچ تغزلی ندارند و توصیفی در آنها وجود ندارد. اصل موضوعات
را میگویند و با اصل موضوعات جلو میروند.
او «صعود مقاومتپذیر آرتورو اویی» را نمایشنامهای
بسیار سخت توصیف کرد و گفت: این اثر، نمایشنامهای با 18 صحنه در18 مکان مختلف و با
حدود 40 بازیگر است. تصمیم گرفتم در اجرا با زیباییشناسی خاصی که بتوانیم تفاوت بازی
بازیگران را نشان دهیم برای هر بازیگر دو نقش که باهم متفاوتاند درنظر بگیریم.
بازیگر در این اثر با نقش همذاتپنداری
نمیکند
کارگردان نمایش «ننه دلاور و فرزندانش»
تصریح کرد: در استایل بازی میشود به شکل رئالیسم سراغ کاراکترهای برشت رفت اما لحظاتی
که تماشاگر میخواهد به همذاتپنداری برسد باید این روند را قطع کرد و نباید اجازه
همذاتپنداری داد؛ تماشاگر میتواند همراه شود. برشت وقتی میخواهد کاراکتری را نقد
کند زشتیهای آن شخصیت را پیدا میکند آنها را کمی درشت میکند و در بازی به تماشاگر
نشان میدهد؛ بازیگر همیشه شانه به شانه نقش جلو میرود و با نقش یکی نمیشود. با نقش
همذاتپنداری نمیکند بلکه منتقدانه و آگاهانه به نقش نگاه میکند. هیچ وقت دچار از
خود بیخودی نمیشود.
دژاکام ادامه داد: در بازیگری هم آثار برشت
سخت است. بازیگر حتما باید توانا باشد و بچههای بازیگر نمایش ما همگی بالای 15 سال
روی صحنه بودهاند و توانا هستند. خیلی راحت بگویم؛ من میتوانستم نمایشی را با دو
بازیگر انتخاب کنم و با هشتاد میلیون فروش سود میکردم اما معتقدم «صعود مقاومتپذیر
آرتورو اویی» نمایش جذاب و دوست داشتنی و شادی شده است. از این منظر خودم خیلی دوستش
دارم و اگر دوستش نداشتم این سختیها را تحمل نمیکردم.
او با اشاره به عوامل این نمایش، امیر کربلایی
(در نقش آرتورو اویی)، بهرام ابراهیمی، نرگس محمدی، مرتضی آقاحسینی، حمید فلاحی، مهرنوش
دارا، ملیحه کیا، شهره رعایتی، حسین شهبازی، ابوالفضل جمشیدی، حامد محمدپور، احسان
ابوالقاسمی، سروش طاهری، تینو صالحی، قاسمی و سمیه صباغ را بازیگران «صعود مقاومتپذیر
آرتورو اویی» خواند.