به گزارش دیباچه، در
حالی هفته فیلم ایران دوشنبهشب (دوم اسفند) در سالن «CINEMA CITY» شهر سارایوو و با
همت رایزنی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد که در شب اول، بزرگترین سالن سینمای شهر به
طور کامل شد و شهروندان سارایوو فیلم «دختر» را همراه با رضا میرکریمی و دخترش (سارا
میرکریمی) که نقشی در این فیلم دارد، دیدند.
رضا میرکریمی در مراسم افتتاح هفته فیلم
ایران در بوسنی قبل از آغاز سخنرانی میکروفون خود را پشت تریبون جابجا کرد و با بیان
اینکه نمیداند چطور باید پشت چنین جائی بایستد، به زبان بوسنیایی به همه سلام کرد
و مورد تشویق قرار گرفت.
مردم ایران برای سارایوو گریه کردند
او با ابراز خوشحالی از این که سارایوو
را دیده است، بیان کرد: اگر به ایران سفر کنید و از ایرانیها بپرسید «بوسنی کجاست؟»
شاید ندانند، اما همه آنها از بوسنی خاطره دارند. این خاطره به واسطه جنگ بسیار سختی
است که مردم کشور شما تجربه کردند و ما برای مشکلاتی که حدود ۲۰ سال قبل برای کشور شما رخ داد، بسیار گریه
کردیم، برای همین وقتی به سارایوو آمدم، اصلا تعجب نکردم.
این کارگردان ایرانی «دختر» را هشتمین فیلم
بلند سینمایی خود معرفی کرد و گفت: پنج سال قبل از آغاز ساخت این فیلم، برای نخستینبار
فیلمنامه آن دستم رسید، اما در آن زمان نتوانستم این فیلم را بسازم، بنابراین آغاز
به ساخت فیلم دیگری کردم، تا اینکه پنج سال گذشت و بار دیگر فیلمنامه را خواندم و
اینبار از آن خوشم آمد.
او با بیان اینکه در آن زمان از خود پرسیده
است در طول این پنج سال چه چیزی تغییر کرده که فیلمنامه را برای ساخت فیلم در دست گرفته
اظهار کرد: متوجه شدم چون این قصه دربارهی رابطهی یک دختر و پدر است و برای نخستینبار
دخترم سن کمتری داشت، اما پنج سال بعد دیدم او بزرگتر شده است، به همین دلیل احساس
کردم میتوانم در این زمان فیلم را بسازم.
میرکریمی در پایان صحبتهایش در سالن «سینما
سیتی» با اشاره به همسفر بودن دخترش «سارا» در این سفر که نقش کوچکی نیز در فیلم «دختر»
نیز داشته، گفت: این فیلم را امشب به او تقدیم میکنم و از این به بعد تا مدتی او را
«سارایوو» صدا میکنم.
سعی کردم بالانس رابطه پدر و دختر را در
«دختر» نمایش دهم
دبیر جشنواره بینالمللی فیلم فجر پس از
پایان نمایش فیلم «دختر» و در نشست با برخی کارگردانان مطرح بوسنیای و سفیر و رایزن
فرهنگی ایران، دربارهی این فیلم اظهار کرد: قصههایی را کار میکنم که آنها را درک
کنم. شاید برای نخستینبار که این فیلمنامه را خواندم، احساس نیاز به آن نداشتم، که
آیا این نوع رابطه در جامعه مورد نیاز است یا نه؟ اما بعد متوجه شدم که من نیز این
احساس نیاز را دارم.
وی افزود: در ابتدای این فیلم پدر سختگیر
و رفتار غیرمنطقی دارد، کار من سخت بود چون باید این پدر را به مرور باورپذیر کرد و
حتی در انتها قدری او را درک کنیم.
میرکریمی در ادامه با اشاره به تجربهاش
در مسکو و پس از پایان نمایش این فیلم در آن شهر، بیان کرد: پس از پایان نمایش فیلم،
یک دختر جوان مانده بود، او پرسید «پیشنهاد شما در فیلم این است که دختر یک قدم به
سمت پدر برود یا برعکس؟» به او جواب دادم «من چنین پشنهادی را در فیلم مطرح نکردهام،
گفتم معتقدم باید فقط هر دو طرف همدیگر را درک کنند.»
این کارگردان ایرانی ادامه داد: آن دختر
در ادامه صحبتهایمان عکس پدرش را که در تفلیس بود به من نشان داد و گفت که «حدود ۱۰ سال پیش او را ترک کرده و به مسکو آمده
و با دیدن این فیلم دلش برای پدرش تنگ شده است.» سپس دختر از من پرسید به نظرت به دیدن
او بروم؟ گفتم؛ من نظری ندارم، اما معتقدم بسیار بهتر است کسی نگران و منتظر ما باشد
تا هیچکس؛ و او گفت در اولین فرصت به دیدن پدرش میروم.
میرکریمی در پایان تاکید کرد: به نظر میرسید
فیلمنامهای که دستم رسیده بود یکجور نگاه حق به جانب به سمت دخترها بود، اما من
تلاش کردم فیلم را بالانس کنم تا به نفع هر دو طرف باشد.
ایران بحران عواطف را در فیلمهایش نشان
میدهد
یک کارگردان بوسنیایی نیز در پاسخ به صحبتهای
میرکریمی اظهار کرد: شما بحران عواطف را در سینمای ایران به نمایش میگذارید، اتفاقی
که اصلا در فیلمهای آمریکایی نیست، اما اروپاییها شاید قدری به سمت فیلمهای شما
بروند. اما هیچ سینمایی به جز ایران این کار را نمیکنند.
او افزود: هر چند در ساخت این فیلم پنج
سال وقفه افتاد، اما بالاخره آن گام را برداشتید.