بی نظیر
ترین جلسه نشست نقد و بررسی سی و پنجمین دوره فیلم فجر و شاید همه دوران آن بامداد
امروز رقم خورد.
قاتل اهلی پیش از این به اندازه کافی خبرساز شده بود که همه ظرفیت
سالن اصلی و حتی دو سالن کوچک جنبی مرکز همایش های بین المللی برج میلاد را که این
روزها کاخ جشنواره نام گرفته ، پر کند.
اما داستان به همینجا ختم نشد و جماعت کنجکاو از سینماگران گرفته تا
منتقدان و اهالی رسانه، تیم سازنده را تا سالن سعدی همراهی کردند و به پای
سخنانشان بنشینند.
حرکتی که
شبیه یک کاتارسیس درون هر یک از افراد حاضر در این جمعیت انبوه تبلور پیدا کرده
بود. همه جمع شده بودند تا با تطهیر از ناخالصی های خود، از یک اثر هنری لذت
ببرند. اما این تطهیر از چه باید صورت می پذیرفت؟
طی
روزهای گذشته و بر خلاف رویه حرفه ای صنعت سینما شاهد حرکاتی عجیب از سوی یک تهیه
کننده و البته یک بازیگر محبوب و با سابقه بودیم که شاید برای آن نتوان نمونه
دیگری ذکر کرد. ماجرا از اختلاف تهیه کننده و کارگردان اثر بر سر فیلمنامه شروع شد
و تا جایی پیش رفت که به وجود دو اثر کیمیایی و لشکری قوچانی تبدیل شد. سخنی که بر
اساس حق کارگردان به عنوان مولف اثر در نشست خبری از سوی این هنرمند کهنه کار
تکذیب شد. گرچه این بحث در آستانه جشنواره فجر بالاگرفت و به سرعت فروکش کرد تا
مانعی بر سر راه حضور «قاتل اهلی» در این رویداد بزرگ سینمای ملی نباشد؛ اما به
ناگاه، پرویز پرستویی بازیگر مطرح این فیلم، در حرکتی عجیب در مصاحبه ای به انتقاد
از کارگردان و اثرش پرداخت و در اظهارات خود گفته «قاتل اهلی» که میتوانست اثری
خوب در کارنامه همه ما باشد، ارزشش را به مسائل شخصی باخت!
همین
حرکت کافی بود تا دوباره آتش زیر خاکستر شعله ور شود و تا جلسه پرسش و پاسخ پس از
نمایش فیلم در جمع اهالی رسانه ادامه پیدا کند.
حال چند سوال
و فرضیه شکل می گیرد. اول اینکه آیا این همه جنجال برای دیده شدن بیشتر این اثر
است که توسط تهیه کننده آن شکل گرفته؟
یا اینکه
«قالتل اهلی» کیمیایی داستان و دیالوگ هایی دارد که در نهایت ممکن است با عکس
العمل های تندی همراه شود و به قول لشکری قوچانی او را از صحنه سینما حذف کند؟
و آیا
واقعا بر اساس ادعاهای برخی از عوامل حاضر در این پروژه، این کارگردان کهنه کار
اعتبارش را به پای پسرش ریخته و فکر می کند که پیشینه الصاقی برای یک نفر تکیهگاه
مناسبی در آینده حرفه ای اوست؟
در اینجا
بنا ندارم که به پاسخ این سوالات بپردازم و حتی بر سر آن نیستم که نظرم را راجع به
آخرین اثر مسعودذ کیمیایی بیان کنم، اما نکته قابل طرح این است که در کجای دنیا
کسی از کالای در معرض فروش خود بد می گوید و به قول معروف کدام ماست بندی می گوید
که ماست من ترش است که منصور لشکری قوچانی این چنین چوب حراج به اعتبار اثری که
مالکیت مادی آن را در اختیار دارد می زند؟ و از آن مهمتر در کجای دنیا یک بازیگر
از کارگردان محق تر است تا درباره آنچه در تولید و نهایی شدن یک اثر می گذرد اظهار
نظر کند؟
ظاهرا
تبعات برنامه نود فردوسی پور دامن گیر رفتار بزرگان فرهیخته هنری هم شده و ما باید
شاهد رفتارهای نوید کیایی در عرصه سینما هم باشیم.
آنچه
مسلم است هنرمند مولف و صاحب معنوی یک اثر سینمایی کارگردان آن است و سایر عوامل
همراهان او در تولید نهایی اثرش هستند و خوب یا بد، ضعیف یا قوی، زشت یا زیبا این
تنها کارگردان است که حق دارد تا در باره آنچه که می خواهد تولید کند تصمیم بگیرد
و بهتر است که تهیه کننده و بازیگر این فیلم سینمایی که فرصت کافی برای تصمیم گیری
در مورد همکاری شان با مسعود کیمیایی داشته اند کمی به رفتار خود بیندیشند و تغییر
رویه دهند.
محمدصالح
حجت الاسلامی