به گزارش دیباچه،
فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» ساخته جدید پوران درخشنده پس از موفقیت فیلم «هیس دخترها
فریاد نمیزنند» در جشنواره و اکران عمومی است. این فیلم به مسایل یک خانواده میپردازد
که متاسفانه دچار بحران شده است. پدر خانواده توجهی به همسرش ندارد و خانه را تنها
به یک خوابگاه تشبیه میکند . مساله طلاق عاطفی در این فیلم به درستی پرداخته شده و
براساس صحبتهای پوران درخشنده اکثر خانوادههای جامعه درگیر این مسئله هستند. باوی
درباره جدیدترین ساختهاش به گفت و گو نشستیم.

«زیر سقف دودی» در راستای فیلمهای قبلی شما قرار
میگیرد. نگاه سلامت شما باز هم در این فیلم قرار است تلنگری به جامعه بزند و شاید
زندگیای را نجات دهد؟
قرار نیست نجات دهد، اما واقعاً الان خانوادههای
ما در چه وضعیتی قرار دارند؟ در این فیلم بیشتر نگاه من این بود که یک پنجره باز کنم
و از آن پنجره به بیرون نگاه کنیم و شرایطی که الان خانواده در این موقعیت قرار گرفته
است را مرور کنیم .
خانواده ارزش و جایگاه خود را از دست میدهد
معمولاً در آثارتان به سمت کارهایی میروید
که جامعه را به مساله ای که به آن توجه ندارند، توجه میدهید. فیلم جدید هم این فضا
را دارد و اجتماع را به این نگاه توجه میدهید؟
بله. دقیقاً این نگاه را دارد همگی به سرعت
وقت میگذرانیم و از لحظات میگذریم، فقط
یک لحظه از این زندگی را اگر که فیکس کنیم
و در آن نگاه کنیم، میبینیم که چیزی به نام «خانواده» ارزشها و جایگاه خود را کم
کم از دست میدهد و بحث «طلاق عاطفی» وجود دارد، اتفاقی که باعث میشود ما دیگر هیچ
تصویر امن و آرامی از آن خانواده نداشته باشیم. وقتی فرزندان یک خانواده محیط امنی را تجربه نکنند و آرامش را در میان روابط
پدر و مادر نبینند به سقفهای کاذبی روی میآورند که این سقفها نمیتواند خلاء وجودی
آنها را پر کند. بعد آرام آرام چیزی به نام
خانواده دیگر باقی نمیماند. شما وقتی وارد یک سقف کاذب شدید اگر آن شرایط، شرایط مطلوبی نباشد باز سقف دیگری
میزنید.
به هر
حال خانواده جایگاه و اولین نهاد انسانی است که در هر جامعهای شکل میگیرد و آن خانواده
تبدیل میشود به جامعه گسترش می یابد جامعهای که نیاز به امنیت عاطفی، روانی، سلامت
جسم و روح در آن تضمین شود و مهارتهای زندگی در آن یادگیری شود و اعتماد به نفس به
افراد داده شود. هر آنچه که نیاز یک زندگی
انسانی است، از درون خانواده میآید و در جامعه منتشر میشود.
مدیریت عشق ورزی حلقه مفقوده خانواده
به همین دلیل من احساس کردم وسعت این زخم،
اینقدر زیادتر از «هیس...» است که در جامعه تسری پیدا کرده و احساس کردم که فقط بیطرفانه یک نگاه به خانواده
بیندازم، فقط یک پنجره است و یک نگاه که مخاطب ببینید کجای این زندگی ایستاده و تک
تک ما چه وظایفی داریم و چه باید بکنیم؟ چه چیزی را باید تغییر بدهیم؟ یک بازخوانی
دوباره از بسیاری روابطمان و یک چیزی به نام مدیریت مهرورزی و عشقورزی حلقۀ مفقودهای
است که در درون خانواده است، این حلقه مفقوده را باید پیدا کنیم.
نگاه بیطرفانه و بدون قضاوت در فیلم
وقتی موضوع «طلاق عاطفی» مطرح می شود به
التهاب و حساسیت موضوع توجه می شود، اگر سازنده اثر نگاهی سلامت نداشته باشد میشود
خیلی از مسائل را به گونهای بزرگنمایی کرد که جامعه را به سمت سلامت سوق ندهد، اما به نظر میرسد شما همانقدر شخصیت زن (شیرین) را مقصر
میدانید که شخصیت مرد (بهرام) و همین نگاه
از برداشتهای غلط جلوگیری می کند .
به هر حال یک نگاه بیطرفانه و بدون قضاوت
بعضی وقتها میتواند به ما برای رفع بحران کمک کند، فکر میکنم اگر یک بحران ایجاد میشود نگاهی جانبدارانه به آن داشته باشیم یا قضاوت ناعادلانهای باشد،
ممکن است ما را در رسیدن به اهدافمان، متوقف کند و کمک نکند. به همین دلیل سعی کردم واقعاً بیطرفانه به این فیلم
نگاه کنم شاید در «هیس...» یک مقدار جانبدارانه
کار را پیش بردیم اما در این مساله چون بحث خانواده است و جایگاه خانواده برای من ویژگی
و اهمیت خاصی دارد نمیتوانستم هیچ نوع قضاوتی بکنم، من فقط شرایط را نشان دادم و اینکه
ببینیم که ما کجای این شرایط هستیم، ما چه باید بکنیم؟
نمایش درد با نگاه زیبایی شناختی
این
که «چه باید بکنیم »را چگونه به مخاطب القاء میکنید؟
چه باید بکنیم را معمولاً یک فیلمساز نمیگوید
چه باید بکنیم، فیلمساز باید درد را با یک
نگاه زیباییشناختی بازگو کند و آن را نشان بدهد، کسی که میخواهد این درد را درمان
کند، آیا میخواهد یک قرص مسکن بدهد، یا فکر میکند این زخم نیاز عمل جراحی دارد؟ اگر قرار است عمل جراحی شود باید
ریسکش را بپذیرد و بداند که مطمئناً تا قبل از اینکه به تمام نقاط بدن منتشر شود، جراحی
انجام شود و این جراحی حتماً درد دارد باید بدانیم در درازمدت به چه میخواهیم برسیم.
ما نمیخواهیم یک جایگاهی که مقدس و ارزشمند است را از دست بدهیم، خانواده جایگاهی
است که ما در آن رشد و نمو میکنیم و جایگاه مقدسی است نمیتوانیم آن را خوب نبینیم
یک نگاهِ بیطرفانه ولی با نگاه سلامت، به نظر من خیلی مهم است و میتواند به بحرانهایی
که اطراف ما وجود دارد، کمک کند.
شخصیتها باید ملموس باشند
چقدرروی
فیلمنامه کار کردید و برای رسیدن به اثر درست با چه گروه از افراد جامعه صحبت کردید.
با روانشناسان، جامعهشناسان، مشاورین رفتارهای
اجتماعی، رواندرمانگرها حتی وکلا، یک رابطه خیلی نزدیک و تنگاتنگی برای این پروژه
به وجود آمد که با هم داشتیم ولی قبل از این در واقع شاید برای شما جالب باشد من یک
تحقیق میدانی وسیعی را انجام دادم با توجه به مراجعاتی که در دفترم دارم اینجا مانند
مطلب است و فضایی که در آن زندگی میکنم، چون من در همه جا حضور دارم ، از صف نانوایی
گرفته تا خرید منزل، مترو، اتوبوس تا مدارس
و.. به نوعی در هر نقطهای که فکر میکنید
من این حضور را دارم، افراد جامعه را در مکان مختلف می بینم و برای من ارزش دارندبه
گفتههایش گوش می دهم زیرا قصد دارم از آنها یاد بگیرم، چون جامعه خیلی جلوتر از ما حرکت میکند.
من بارها
و بارها فیلمنامههایی در رابطه با طلاق نوشتم اما همه را کنار گذاشتم چون دیدم جامعه
جلوتر است و من به دنبال اینکه به قصهای بپردازم و یک حادثهپردازی کنم نبودم. من
میخواستم قصهای داشته باشم که شخصیتهایم در آن حرفهایشان را بگویند و ما آنها را
اطراف خودمان ببینیم.
طلاق عاطفی مسیرهای موازی دیگری ایجاد میکند
یعنی جامعه دقیقاً آن فضا را لمس کند.
همینطور است، تقریباً تحقیق برای «زیر سقف
دودی» دو سال به طول انجامید و به صورت متناوب
ادامه داشت تا اینکه این تحقیقات، مراجعات حضوری، مراجعات دانشگاهی، صحبت با دانشجویان،
جلسات نمایش فیلم و... به یک جمعبندی رسیدم که باید از آن طلاقی که دنبالش هستم عبور
کنم چون در طلاق یک زن در جامعه رها می شود اما در طلاق عاطفی مساله
مهمتر قبل از طلاق است که خانواده را از رسیدن به مرحله طلاق دور نگه دارد و سقف زندگی
را حفظ کنیم و آن محبتی که ایجاد نکردیم را بیاوریم و از نو گلدانهای مهر و محبت را
درون خانههایی که همه گلدانهایش خشک شده است.
به عقیده من جامعه از طلاق عاطفی به مسیرهای
موازی دیگری میرود و راهش را طی میکند و این سقف را هم نگه میدارد، غافل از اینکه
این سقف دیگر سقفی نیست که بشود در درازمدت آن را نگه داشت، ممکن است الان یک حضور
فیزیکی در آن سقف باشد، اما به مرور هم دیگر از دست خواهد رفت.
بنا به همین دلایل بعد از این گفتگو با
روانشناسان، جامعهشناسان و افرادی که همکاری کردند به این داستان رسیدیم.
طلاق عاطفی گستردگی زیادی دارد
با توجه به تحقیقات گسترده فکر میکنید چند درصد از جامعه ما دچار این بحران
هستند؟
خیلی زیاد، این بحران خیلی وسیع است، بسیاری
از خانوادهها نمیدانند و اصلا فکر نمیکنند
که دچار این بحران شدند. فکر می کنند یک خانه است همه شب جمع میشوند زیر یک سقف اما هر کسی میرود به سمت اتاق خودش و هر کسی در فضای خودش است که البته یک
بحران بزرگتری هم چیزی است به نام فضای مجازی. به هر حال وقتی افراد نتوانند با هم
حرف بزنند، پناه به چیز دیگری میبرند و نیازهایشان را در جای دیگر تامین می کنند.
هیچ حمایتی از کارهایم صورت نگرفت
با توجه به موضوع مهمی که در فیلم مطرح
می شود و به سلامت جامعه باز می گردد چقدر
ارگانها و نهادهای زیربط که وظیفهشان حفظ
سلامت جامعه است در ساخت این پروژه شما را یاری رساندند؟
هیچ وقت و هیچ ارگانی که وظایف این چنینی
دارند از من حمایت نکردند. من سعی کردم در این کار همه آن چیزی که به نام سرمایه مالی
من است، بگذارم که حداقل بتوانم 50 درصد کار
را جلو ببرم، هیچ کمکی از هیچ جا به من نرسید حتی بعد از نمایش فیلم هم فکر
نمی کنم کمکی صورت گیرد امیدوارم بعد از نمایش فیلم طرح موضوع شود و دیگران وظایفت
خود را به درستی انجام دهند.
متاسفانه هیچ نوع حمایتی از هیچ ارگانی
تا به امروز نشده است من همیشه به خاطر دغدغه خودم برای تولید این دست آثار پیشقدم
شدم، چون مردم و خانواده را دوست دارم، چون بچههای مملکتم را دوست دارم و برای من
تفاوتی ندارد که او بچه من است یا دیگری! وقتی میبینم که دارد از دست میرود نمیتوانم
ساکت بنشینم، وقتی میبینیم خانوادهای متزلزل میشود و از هم فرو میپاشد، نمیتوانم
بنشینیم فقط نگاه کنم، قلبم به درد میآید. بالاخره هنرمندان هم جایگاه و تعهداتی دارند
و بعد هم جامعه و مسئولین همه و همه در کنار
هم باید دست به دست هم بدهیم که شاهد اتفاق خوبی باشیم.
فکر میکنم آن رسالتی که هر انسانی دارد
که برای آن به دنیا آمده که از جایی پیامی را به یک نقطه دیگر برساند، وقتی بحران به
وجود میآید، وسعت آن همه چیز و همه کس را در برمیگیرد و ریشه میدواند و نمیتوانیم
بگوییم ما مستثنی هستیم، ما نیاز داریم به یک توسعۀ انسانی در درون خانواده، و باید
در ابتدا از خانواده شروع کنیم.
4 فیلمنامه
با موضوع طلاق را کنار گذاشتم
برخلاف فیلم «هیس...» که ممکن بود هر کارگردانی
دیگری توان ساخت آن را داشته باشند بسیاری معتقدند «زیر سقف دودی» یکی از آثاری است
که باید توسط شما ساخته می شود و نیاز به جنس نگاهتان را دارد شما چقدر این فیلم را
به خودتان نزدیک میدانید؟
خیلی زیاد، من با 4 نفر کار کردم، 4 فیلمنامه
نوشتم و همه را دور ریختم. تا موضوعی برای من دغدغه نباشد نمیتوانم کار کنم و اصلا
بدون تحقیق هم نمیتوانم کار کنم، یعنی حتی فیلمنامه از دل تحقیق به دست میآید، از
قبل فکری ندارم بگویم من میخواهم فیلمی بسازم راجع به یک موضوع من باید آن موضوع را
حس و لمس کنم بعد بتوانم بسازم. باید فیلمنامه
را زندگی کنم زمانی هم که قرار است تولید شود شرایط سخت تر می شود. من دو بار
افتادم زانویم درد گرفت، نتوانستم حتی نزد یک پزشک بروم تا وقفهای در کار ایجاد نشود.
نمیتوانم از فیلمهایم جدا شوم/ آثارم
تاریخ مصرف ندارد
فیلم با روح و روان من سروکار دارد، نمیتوانم
از هیچ کدام از این فیلمهایی که میسازم جدا شوم، و هر کدام در دوران خودش من را درگیر
کرده است. هیچ وقت هم فکر نمیکنم بروم به
دنبال سوژه و موضوعی، چون موضوعات آثارم را مردم سفارش میگیرم، من از قبل خودم کاری
ندارم، مردم میگویند سراغ چه سوژهای بروم وقتی «بچههای ابدی» را میبینید همیشه
فکر میکنید بچههای سندرم دان چقدر معصوم هستند و چقدر با آنها بد برخورد میکنیم
یا هر وقت «پرنده کوچک خوشبختی» را میبینید، میگویید همیشه انسانیت و عشق را یادآور
می شویم این موضوعات تاریخ مصرف ندارد. همیشه
فکر کردم که تاریخ مصرف نداشته باشند برای هر زمانی قابل استفاده و قابل طرح باشند،
انسانیت به هر حال بالاترین نقطهای است که باید به آن رسید، این انسانیت در دوستیها،
در روابط اجتماعی، در روابط خانوادگی، در روابط زن و شوهر، دوست، کارمند و رئیس همه
اینها به هر حال معنا پیدا میکند، پس چگونه باید به این برسیم؟
سفارش کارهایم را از مردم میگیرم
فیلم
«زیر سقف دودی» با فیلم های دیگر در بخش مسابقه رقابت می کنند پیشبینیتان از فیلم چیست؟ شما میتوانید سیمرغ
بلورین مردمی را مانند «هیس...» بعد از پنج سال
تجربه کنید؟
من تنها چیزی که میتوانم بگویم این است
که من فیلمم را خیلی دوست دارم یعنی احساس میکنم مردم هم همینطور خواهند بود، زیرا
دغدغه و مساله آنهاست، کاری نیست که مال من باشد، مال آنهاست و سفارشی است که آنها
دادند و امیدوارم دوست داشته باشند.
هیچ پیشبینی نمیکنم فقط فکر میکنم این
فیلم متعلق به همه ماست، تک تک ما زیرا پیام فیلم
مربوط به تک تک ماست که باید به این پیام توجه شود.
چه فصلی
را مناسب اکران میدانید؟
اکران نوروزی فصل خوبی است اما نمیدانم در این بحران اکران، چه زمانی برای نمایش فیلم رقم بخورد. امیدوارم زمان خوبی اکران
شود چون مخاطب برای من خیلی مهم است بنابراین دوست دارم فرصت داشته باشند و بیایند
فیلم را ببینند.