به گزارش دیباچه؛ در دهه اخیر تعداد
زیادی فیلمساز جوان وارد عرصه کارگردانی شدند. در بین این گروه دستیارانی دیده می
شوند که بعد از سالها دستیاری توانستند سکان کارگردانی یک فیلم را برعهده بگیرند. اما
بعد از شکست در این پروسه مهم، نه راهی برای رفتن دارند و نه راهی برای بازگشت. افسرده،
سرگردان، سرخورده و...
افشین سنگچاپ معتقد است: این بلا سر خود
من هم آمده است. من فکر میکردم از دستیاری خیلی منظم و حرفهای به کارگردانی تبدیل
شوم، ولی وقتی پایم را در دفاتر گذاشتم؛ متوجه شدم نوع نگاه به دستیار کارگردانها
برای کارگردانی کاملا خاص است و این به این معناست که به واسطه دستیار بودنت؛ باید
فیلم را ارزان تمام کنی، بلیتهایت را بسوزانی و ...
وی ادامه داد: این اتفاق؛ برای کسانی مانند
من که چند کار باهم انجام میدهم، کار کمی سادهتر است، اما برای دوستانی که فقط فکر
کارگردانی دارند و هیچ سررشته و علاقهای به رشتههای دیگر سینما ندارند و تک حرفه
هستند، معضلی بوجود آورده چون وقتی شما میخواهید از دستیار به کارگردان تبدیل شوید،
باید یک اتفاق ویژه بیفتد تا شما موفق به انجام این کار شوید. در دههای که من سپری
کردهام شاهد هستم تنها تعداد معدودی از همکاران و دوستانم توانستند موفق شوند و جان
سالم به در ببرند. آنها هم شاید روابطی داشتند یا به عبارت دیگر خیلی پوستکلفت بودند
که ماندند وگرنه باکسِ تبدیل دستیار به کارگردان باکسیست که حدود سه سال خانهنشینی
و از جیب خوردن دارد.
بازیگر سریال صاحبدلان ادامه داد: پیشنهاد
من به همکارانم این است که تا آنجا که میتوانند به سمت کارگردانی نروند. تنها هر وقت
برای خودشان قطعی شد که قادرند تجربههای کارگردانی ادامهداری داشته باشند؛ به آن
وصل شوند و کارگردانی کنند.
بازیگر سریال پایتخت ادامه داد: تعدادی
از بچهها وقتی با کارگردانهای مطرح کار میکنند؛ جوگیر میشوند و فکر میکنند کارگردانی
فقط خود کارگردانیست درصورتیکه کوچکترین مساله فیلمسازی در ایران خود کارگردان است
و مسائل بسیار دیگری حول محور اصلی ساخت یک فیلم قرار دارند.
سنگچاپ ادامه داد: اکثر مسائل موجود در
سینما غیرهنریست؛ دغدغههایی مانند بیپولی. بیپولی ربطی به کارگردان ندارد اما از
روز اول که پیشتولید با کابوس و هیولایی به نام بیپولی روبرو میشود؛ کارگردان مانند
یک دلال بین هنرپیشهها دوره افتاده و به آنها التماس تخفیف میکند... 100 تومان از
این بزن، 200 تومان از آن کم کن، با فلانی رابطه بزن، چند تا بازیگر بیاور که پول بدهند
و ... میبینید که این مسایل دیگر ربطی به کارگردانی ندارد بلکه فقط باید بتوان پول
درآورد.
بازیگردان سریال نرگس ادامه داد: یکی از
دلایلی که اکثر این فیلمها با شکست روبرو میشوند، همین مساله است چون فضا دیگر هنری
نیست. کارگردان به کارگردانی فکر نمیکند بیشتر مدیری است که باید مراقب باشد گروهش
در این 15 یا 20 روز از هم نپاشد و فیلم را به ته برساند. حالا مهم نیست پلان و فیلم
به چه سمت و سویی میرود چون دیگر انرژی ندارد که برای کارش بگذارد.
دستیار کارگردان سریال اغما گفت: کار هنری
خیلی وابسته به خود هنرمند است. در این میان برخی جوگیر میشوند و یک عده درایت و پختگی
به خرج میدهند و صبر میکنند تا موقع آن برسد. اصولا یکی از مسائلی که باعث شکست میشود؛
توهم کارگردان شدن است. من بعد از جدایی از آقای مقدم فکر کردم میتوانم کارگردان خوبی
شوم و شاید اگر کارگردان میشدم؛ میتوانستم 20 تا 30 تا فیلم بسازم اما وقتی وارد
بازار کار واقعی شدم؛ بیشتر از یک فیلم نتوانستم بسازم آنهم با چه بدبختی که باعث شد
پشت دستم را برای همیشه داغ کنم.
وی ادامه داد: وقتی آقای فلانی میگوید؛
بهمان بازیگر را بیاور و قیمتش را چندین میلیون پایینتر بیاور، بعد متوجه میشوی ترا
برای این آوردهاند که آدمها را با قیمت پایین سر کار بیاوری....
سنگچاپ درباره تجربه کارگردانیاش گفت:
من یک تلهفیلم در شبکه دنا ساختم و در این مدت تهیهکننده آنقدر مرا اذیت کرد که فیلم
افتضاح شد. من هم در یک مصاحبه گفتم؛ این فیلم برای من نیست چون شما چیزی بمن ندادید
جز خواسته هایی مانند تخفیف از فلان بازیگر، دروغ به عوامل و ... بنابراین تصمیم گرفتم
یک هنرپیشه باشم یا بازیگردان یا دستیار یا انتخاب بازیگر تا اینکه بخواهم فیلمسازی
باشم که مامور در خانهام بیاید.