به گزارش خبرنگار تئاتر پایگاه خبری دیباچه امروز پنجم دی ماه 1395 است
و بهرام بیضایی 78 ساله می شود. مردی که در عنفوان جوانی برخوانی «آرش» را نوشت و
به روی صحنه برد. هنرمندی که تأثیر او را نمی توان بر ادبیات نمایشی ایران نادیده
گرفت.
حال کمتر کسی است که اهل ادبیات باشد و بیضایی را نشناسد. کارگردان تئاتر،
درام نویس، پژوهشگر و البته کارگردان سینما با آثار ماندگاری چون رگبار، باشو
غریبه ای کوچک، مسافران و سگ کشی.
بهرام بیضایی 78 ساله در سال ۱۳۱۷ در آران و بیدگل به دنیا
آمد. خانوادهاش اهل آران و بیدگل بودهاند. پدر وی «ذکایی بیضایی آرانی» تعزیهخوان
بوده و عمو «ادیب بیضایی آرانی» و پدربزرگش «ابن روح آرانی» دستاندرکار تعزیه و
تنظیم کننده متن برای تعزیه بودهاند و از این رو است که بیضایی پژوهشگر بی بدیل تعزیه
است و کتاب «نمایش در ایران» او گواهی بر این ادعاست. کتابی که به نمایشهای پیش از اسلام، نمایشهای پس از اسلام، نقالی، نمایشهای عروسکی، تعزیه، نمایشهای شادیآور می پردازد. اثری پژوهشی که سالها منبع تحقیق و تدریس بسیاری از دانش پژوهان و اساتید دانشگاه بوده و هست.
جالب اینجاست که بهرام
بیضایی در سالهای آخر دبیرستان دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشت. او تحصیلات دانشگاهیش
را در رشتهٔ ادبیات ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۳۸ به استخدام ادارهٔ کل ثبت اسناد و
املاک دماوند درآمد و به خواندن و نوشتن ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد
مدعو با دانشگاه تهران همکاری کرد. در سال ۱۳۵۲ از ادارهٔ برنامههای تئاتر به دانشگاه
تهران به عنوان استادیار تمام وقت نمایش دانشکده هنرهای زیبا و مدیریت رشتهٔ هنرهای
نمایشی انتقال یافت. در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج
شد! و به فعالیتش در تئاتر و سینما ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۷۵ به دعوت پارلمان
بینالمللی نویسندگان در استراسبورگ اقامت نمود. در سال ۱۳۷۶ به ایران بازگشت و کار
بر روی نمایش بانو آئویی نوشتهٔ میشیما یوکیو را پس از هجده سال دوری از صحنه آغاز
کرد و آثار بسیاری را نوشت و به روی صحنه برد و ساخت. اجرای نمایش های کارنامه بنداربیدخش،
بانو آئویی در همان سال ها اتفاق افتاد.
کارنامه بهرام بیضایی بسیار
بلند بالا است و مجال پرداختن به آثارش زمان زیادی می طلبد؛ اما یادمان باشد ادبیات ما تا مدتها
کسی چون بیضایی را به خود نخواهد دید.
بیضایی کسی است که سال ۱۳۴۰ به صورت جدی به نوشتن
نمایشنامه پرداخت و در سال ۱۳۴۵ اولین نمایش خود را کارگردانی کرد.
بیضایی کسی است
که به همراه اکبر رادی و غلامحسین ساعدی پایهگذاران موج نوی نمایشنامهنویسی ایران هستند.
بیضایی کسی است که در سال ۱۳۵۸ نمایش «مرگ یزدگرد» را به روی صحنه برد.
بیضایی
کسی است که در تابستان سال ۱۳۸۴ نمایش «مجلس شبیه در ذکر
مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را که نمایشنامهٔ آن با نیمنگاهی
به قتلهای زنجیره ای نوشته شده بود، در سالن اصلی تئاترشهر به روی صحنه برد که چون همیشه با استقبال گرم
تماشاگران روبرو شد اما پس از مدتی کوتاه و پس از ۲۴ اجرا به دلیلی نامعلوم
اجرای آن متوقف شد!
بیضایی
کسی است آثاری چون «چریکه تارا»، «شاید وقتی دیگر»، «کلاغ» و «غریبه و
مه» را ساخته است.
بیضایی کسی است که نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» را نوشته است اثری که به زندگی امام علی(ع) می پردازد و در هر عصر و زمانه ای می توان آن را روی صحنه برد.
بیضایی کسی است که بهترین فیلمنامه عاشورایی این سال ها متعلق به اوست. « روز واقعه» اثری که واقعه عاشورا را از نگاه فردی مسیحی به مخاطب می نمایاند.
بیضایی کسی است که انبوهی کتاب در قالب نمایشنامه و فیلمنامه
منتشر کرده است؛ که «پردهخانه» «طرب نامه:»، «سهراب کشی»، «جنگ نامه غلامان»، «لیلا دختر
ادریس» مشتی نمونه خروار است.
بهرام بیضایی چند سالی است که مهاجرت کرده و هنر ایران از وجود
او محروم است. گرچه او استادی بی بدیل تا امروز بوده اما تذکر این نکته مفید خواهد بود که پویایی هنر علمی این کشور لزوم عبور از ایشان و فرارفتن از تجربیات و دستاوردهای آنان ضمن احترام و حفظ شان گذشتگان رامی طلبد.