دیباچه: بازیگر نقش «قیمت» در مجموعه «دورهمی» گفت:مهران مدیری خیلی سختگیر است. اتفاقاً یکی از سختگیریهایی که دارد نیز روی بداههپردازیها است. مهران مدیری اصرار شدیدی دارد که به متن پایبند باشیم، خوشبختانه اعتمادی در مهران مدیری نسبت به من به وجود آمده که به بداهههای من اعتماد داشته و معمولاً همیشه مورد تأیید وی قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون
دیباچه؛ سروش جمشیدی ستاره محبوب این روزهای تلوزیون که با درحاشیه و عطسه مهران مدیری دیده شد و با ایفای نقش «قیمت» در دورهمی و تکیه کلامهای خاصش به محبوبیت رسیده با حضور در تحریریه دیباچه از سالهای سخت کار در یزد، محبوب شدن در این شهر با ایفای کاراکتر آقای پیله در تلویزیون استانی، سالهای سخت بازگشت به تهران و روندی که باعث شد تا عضوی ثابت از گروه بازیگران مهران مدیری شود، صحبت کرد.
قسمت دوم از گفتوگوی تفصیلی
دیباچه با سروش جمشیدی را در زیر میخوانید:
*
«حدود 3 تا 4 سال به عنوان صداپیشه فعالیت داشتم»
از «خروس» تا «در حاشيه» چه اتفاقاتي رخ داد؟
حدود يك سال و نيم از زمان بازيام در «خروس» تا «در حاشيه» گذشت. دغدغه اصلي من هميشه بازي بوده و اگر در شاخههاي ديگر هم حضور پيدا كردم پشيمان نيستم چرا كه اين تجربهها خيلي به من كمك كردند و من حتي دستياري كارگرداني و يك سال منشي صحنه بودن را تجربه كردم. اين تجربهها خيلي به من كمك ميكرد اما هيچ كدام از آنها دغدغههاي من نبود و حتي زماني براي خودم نمايشنامه و فيلمنامه مينوشتم هيچكدام راهي براي امرارمعاش من نبودند.
حدود 3 تا 4 سال نيز به عنوان صداپيشه فعاليت داشتم. در برنامه «شادونه در سرزمين دونهها» من صداي يكي از عروسكها را داشتم و در بخشهاي نمايشي نيز بازي ميكردم. من 4 سال صداپیشه عروسک بودم، تئاترهای کمدی اجرا میکردم و با وجود اینکه من عاشق کمدی هستم هیچکدام از این کارها من را راضی نمیکرد چرا که این کارها دغدغه من نبودند و فقط مدتی به امرار معاش من کمک میشد، من همه این کارها را تجربه کردم و فقط منتظر بودم تا اتفاق خوبی رخ دهد.
دغدغه من این نبود که به هر شکلی مردم را بخندانم و ترجیح میدادم در آثاری نمایشی حاضر شوم که مردم را درست میخنداند و در نهایت نیز بازخوردهای خوبی از مردم میدیدم. همیشه سعی میکردم هرجا کار میکنم کار خودم را انجام دهم تا حالم خوب باشد، حتی برخی مواقع دوستان اعتراض میکردند که چرا اینگونه کار میکنم و من همیشه میگفتم که میخواهم کار درست را انجام دهم.
* «به دلیل اینکه چهره نبودم در تلهفیلمهایی که به من پیشنهاد میشد نمیتوانستم بازی کنم»
پس شما یک سال و نیم بسیار سخت داشتید.
بله، دستیاری میکردم و چند تلهفیلم به من پیشنهاد شد که پذیرفتم اما تهیهکننده به دلیل اینکه میخواستند از چهره در کارهایشان استفاده کنند به همکاری با من علاقهای نشان ندادند و متأسفانه چون چهره نبودم کسی از من استفاده نکرد. آقای وحید حسینی همیشه به من لطف داشتند، تماس میگرفتند میگفتند که برای من نقش دارند اما در نهایت با مخالفت تهیهکننده روبرو میشدیم.
الان شرایط تغییر کرده؟
الان شرایط خیلی بهتر شده و در این چند وقت برخی اعتقاد دارند که چهره شدهام، خودم نمیدانم.
*
«مهران مدیری من را قند خطاب کرد»
چه اتفاقی افتاد که وارد تیم مهران مدیری شدید؟
در یکی از کارهای وحید حسینی من دستیار ایشان بودم و خانم کتایون درخشان وزیری دستیار برنامهریز و دستیار یک کارگردان بودند. پیش از این در یک تلهفیلم هم با عنوان «ورجکها» نقش یک معلم ورزش را داشتم که خیلی شیرین بود و آنجا نیز با خانم درخشان وزیری همکاری داشتم که از کار من استقبال کردند و اعتقاد داشتند که کار کمدی من خیلی خوب است و اعتقاد داشتند که حیف است اگر کارهای من دیده نشود و این لطفی بود که به من داشتند و من ممنون این خانم هستم.
در یک تله فیلم مناسبتی عید غدیر آقای وحید حسینی و خانم درخشان وزیری من را به عنوان دستیار کارگردان دعوت به کار کردند و در همان اثر بود که به من گفتند آقای مدیری برای ساخت «در حاشیه» یک سری نقشهای فرعی دارد که این روزها مشغول انتخاب بازیگر است و پیشنهاد دادند که من هم شانس خود را امتحان کنم ولی معتقد بودم که آقای مدیری همیشه گروه و تیم خودش را دارد و با افراد دیگر کار نمیکند.
آن زمان دیگر ایدهآل من این نبود که چون کارگردان مهران مدیری است در کار حضور داشته باشم و حتی اگر شده تنها یک سکانس بازی کنم. دیدگاه من تغییر کرده بود، توقعم از خودم بالا رفته بود و میخواستم کار خوب انجام دهم چرا که یک سکانس بازی کردن برای من دیگر اهمیتی نداشت و نمیخواستم در کاری حاضر شوم که قرار نیست اتفاقی برای من در آن بیفتد.
من به تأکید دوستان نزد مهران مدیری رفتم و دو بار با دستیار ایشان خانم پوپک مظفری قرار گذاشتم که کنسل شد. روز آخر که از داوطلبان برای حضور در مقابل دوربین مصاحبهای برای اعلام رزومه گرفته میشد من جلوی دوربین رفتم و با بی انگیزگی، مثل همیشه فرمهای تکراری را پر کردم، چند جمله مقابل دوربین گفتم و ناامید رفتم.
دو روز بعد دستیار آقای مدیری با من تماس گرفت و برای من بسیار شوکه کننده بود، من به دفتر ایشان رفتم و آن روز برای من خیلی مهم بود، میدانستم سر مهران مدیری خیلی شلوغ است و مطمئن بودم که برای نقشهای کوتاه کسی را نمیبیند.
وقتی به آنجا رفتم با روی باز از من استقبال شد و از همان دم در از اصطلاح قند استفاده کردند و مهران مدیری با قند صدا کردن من از من خواست که نزد او بروم و این صحنه را هیچوقت فراموش نمیکنم. من نمیدانم از آن ویدیو چه چیزی دیده بودند هنوز برایم نامعلوم است و خیلی دلم میخواهد یک روزی از مهران مدیری بپرسم که چه چیزی در آن روز اول از من دیدید که اینگونه من را صدا کردید و فکر کردید که توانایی کار را دارم.
*
«وقتی مدیری به من گفت قند؛قند در دلم آب شد»
واژه قند چه واکنشی برای شما داشت؟
وقتی مهران مدیری من را قند صدا کرد، قند در دلم آب شد و از من درباره کارهایی که کردهام سؤال شد و من که عادت ندارم به گفتن بودمها چیز خاصی نگفتم. شاید الان در شرایط خوبی باشم اما بعدها هم نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد شاید حتی بالعکس باشد و امروز که به این کارها افتخار میکنم کارم به جایی برسد که این کارها برایم افتخار نباشند اما از نظر من کارهای مهران مدیری همیشه در زمان خودشان کارهای خوبی بودند حتی آثاری را که به هر دلیل خود مدیری دوست ندارد.
پس از 16 سال انتظار روزهای سختی سپری کردم و بالاخره اتفاق خوبی برایم رخ داد.
*
«تصویربرداری «درحاشیه» با بازی من شروع شد»
چه اتفاقی پس از آن رخ داد؟
آقای مدیری پس از اینکه صحبت کردیم اظهار داشتند که امیدوارم همکاری خوبی در این اثر داشته باشیم. هیچ کدام از کارهای من را پیش از این مهران مدیری ندیده بود و شاید اگر الآن هم از ایشان بپرسید که با چه رزومهای سروش جمشیدی را پذیرفتید چیزی از من نداند.
بعد از صحبتها قرار شد که کلاً یک قسمت در قسمت سوم در نقش دوست مهران غفوریان ایفای نقش کنم. قرار فقط همان یک قسمت بود و صحبتی برای ادامه کار نبود که شاید به دلیل شناختی که نداشتند میخواستند بیشتر با من آشنا شوند.
با وجود اینکه قرار بود در قسمت سوم حضور داشته باشم اولین سکانسی که تصویربرداری «در حاشیه» با آن آغاز میشد مربوط به سکانس من بود و من سراپا استرس بودم چرا که میخواستم خوب باشم و خودم را نشان دهم. فضای شلوغی بود، مملوء از هنروران، خبرنگاران و عوامل دیگر که کار را سختتر کرده بود که سکانس شلوغ و سختی را نیز قرار بود بازی کنم.
با وجود اینکه بازی در آن سکانس خیلی سخت بود و من خیلی استرس داشتم پس از اتمام کار رضایت مهران مدیری را دیدم و وقتی که این رضایت را دیدم ذوق زده شدم و فکر میکردم که در ادامه مسیر قرار نیست که باشم و بعد خداحافظی کردم و هیچ صحبتی با من نشد و من با خود گفتم که مثل قبل هیچ اتفاق خاصی برای من رخ نداد، داشتم سوار آژانس میشدم که بروم خانم مظفری من را صدا زدند و گفتند که آقای مدیری برای بستن قرارداد 90 قسمتی قصد همکاری با من را دارند. بسیار شوکه و خوشحال شدم و حس کردم که پس از مدتها اتفاق خوشایندی افتاد، قرارداد بستم ولی متأسفانه کار با حاشیهها روبرو شد و جریاناتی رخ داد که همه از آن اطلاع دارند. باز هم با وجود اینکه اتفاق خوبی برای من رخ داد با انتظار همراه بود که شاید این کار از حاشیه بیرون آید و زمانیکه از حاشیهها بیرون آمد قرار شد من از قسمت 11 وارد شوم در کل کار باشم که دوباره جریاناتی پیش آمد و کار تعطیل شد.
*
«پیشنهاد برای بازی در «عطسه» من را امیدوار کرد که در گروه مدیری قرار گرفتهام»
پس از «در حاشیه» چه اتفاقی افتاد؟
پس از آن برای ساخت سری جدید این مجموعه با من تماس گرفته شد، این مسأله باعث خوشحالی من بود چرا که احساس کردم همکاریام با مدیری تنها به «در حاشیه» ختم نشده و گویا وارد تیم کاری این کارگردان شدهام. فیلمنامه طوری نوشته شده بود که از قسمت 11 وارد میشدم و پس از اینکه دوباره حاشیهها سراغ این مجموعه آمد فیلمنامه تغییر کرد و نقش من به حاشیه رفت و سریال به 26 قسمت تبدیل شد.
نقش من به کلی کنار گذاشته شد و فیلمنامهنویسها نیز اعتقاد داشتند که جایی برای اضافه شدن من نیست. آقای ژوله اعتقاد داشت که نقش من باید درست وارد شود و هدف صرفاً ورود من نباشد که من نیز با این مسأله موافق بودم.
پس از این اتفاقات برای مجموعه «عطسه» به من پیشنهاد شد که برای من خیلی ارزشمند بود چرا که کل گروه از همکاران قدیمی مهران مدیری بودند و فقط در آن گروه من و خانم یلدا عباسی اضافه شده بودیم که به من احساس امنیت میداد که گویا روی من حساب باز شده و این در حالی است که میدانم در این مجموعه نیز مهران مدیری من را محک میزد ولی خوشبختانه در آیتمها رضایتبخش ظاهر شدم و حتی این اواخر آقای مدیری به من گفتند که آیتم «کارواش» در صد سال اخیر ایران بهترین آیتم شناخته شده است و در این آیتمها بود که جنبههای مختلف بازی من را متوجه شدند.
پس از «عطسه» دوباره صحبت از ساخت «در حاشیه 2» شد و در آن نیز به من گفتند که در لیست بازیگران اصلی مهران مدیری برای «در حاشیه 2» هستم. متأسفانه «در حاشیه 2» هم با حاشیههایی همراه شد و اتفاقات بسیاری افتاد. ورود من در این سریال در ابهام بود که با صحبتهایی که شد من به عنوان رفیق شخصیت مهران غفوریان وارد قصه شوم تا آنها را با نقشههایم از زندان فراری دهم که در ادامه کار از قسمتی که وارد شدم تا آخر «در حاشیه 2» بودم و در چند قسمت آخر با اتمام کار مهران غفوریان و جواد رضویان در پروژه شرایطی به وجود آمد تا من بتوانم بیشتر خودم را نشان دهم، در قسمتهای آخر تکه کلامهایی به کار اضافه شد و باعث بیشتر دیده شدن من شد و خودم را بیشتر نشان دادم، در چند قسمت آخر آن اتفاقات خوب که میخواستم افتاد و حال من خیلی خوب شد.
پس از «در حاشیه 2» برای حضور در «سه شو» دعوت شدم که برای قسمتهای عید در آن حضور داشتم. «سه شو» برنامه ای بود که چندان دیده نشد و متأسفانه پخش خوبی نداشت اما آیتمی که داشتم در این برنامه خیلی خوب استقبال شد و سعی من بر این بود که تیپی که بازی میکردم را به خوبی ایفا کنم و شاید بسیاری از مردم این برنامه را نمیدیدند اما آیتمی که در آن حضور داشتم به خوبی دیده میشد و حتی در فضای مجازی نیز با استقبالهای خوبی همراه بود.
در یک اثر 13 قسمتی با عنوان «چارسو» نیز بازی کردم که قرار است به زودی در تلویزیون پخش شود. کار دیگری نیز بازی کردهام که مجموعهای به کارگردانی داوود بیدل با عنوان «در قصهها زندگی میکنند» است که در آن تقریباً نقشی جدی دارم. در دو اپیزود از این مجموعه حضور خواهم داشت که بازی در یک اپیزود از آن به پایان رسیده و در اپیزود بعدی نیز در روزهای آینده حضور خواهم داشت.
فکر نمیکنید «در حاشیه 3» ساخته شود؟
نه، با توجه به اینکه آقای مدیری در برنامه هفت رسماً از تلویزیون خداحافظی کردند این اتفاق دیگر رخ نخواهد داد اما اگر خداحافظی هم نمیکردند بعید میدانم به ساخت «در حاشیه 3» فکر میشد.
* «نمیتوانم از 50 کیلو آلبالو به عنوان رزومه در کارم یاد کنم»
بازی در سینما را هم جزو برنامههایتان دارید؟
در فیلم سینمایی «50 کیلو آلبالو» به کارگردانی مانی حقیقی نیز ایفای نقش کردم. بازی در این فیلم سینمایی تجربه خوبی بود ولی فضایی برای بازی نداشت چرا که فضای بسیار شلوغی داشت و اثری پر بازیگر بود. خیلی از بازیگران هم فقط در یک سکانس حضور داشتند و «50 کیلو آلبالو» گروه بسیار شلوغی داشت و من هم در ابتدای فیلم 4 یا 5 سکانس بازی داشتم اما برای من که تابحال اثری سینمایی بازی نکرده بودم تجربه خوبی محسوب میشد ولی نمیتوانم از آن به عنوان یک رزومه خوب یاد کنم.
من درگیر کوتاه یا بلند بودن نقش نیستم. الآن در «دورهمی» هم در خیلی از قسمتها خیلی کم حضور دارم، حتی یک بار هم از این بابت ناراحت نبودم و سعی من این بوده که در همان قسمت کوتاهی که حضور دارم نیز کارم را به بهترین شکل انجام دهم و برای همین حضور کم در مقابل دوربین هم وقت میگذارم.
*
«فکر نمیکردم که کار در «دورهمی» اینقدر سخت باشد»
«دورهمی» یک تجربه جدید در تلویزیون است، برای شما هم اینگونه محسوب میشود؟
«دورهمی» در زمان اجرا شبیه یک تئاتر میماند چرا که مخاطب زنده در سالن وجود دارد و این در حالی است که تئاتر نیست و قرار است این اجراها در تلویزیون نیز دیده شود و شاید تصویربردار قاب بستهای از من بگیرد که مخاطبان روبروی من آن قاب بسته را نمیبینند و من مجبورم برای آنها کمی غلو شده از میمیک صورتم استفاده کنم ولی وقتی در تلویزیون میبینم به این نتیجه میرسم که میمیکم کمی اغراق شده بوده است. من قبل از اینکه به گروه اضافه بشم اصلاً فکر نمیکردم که بازی در «دورهمی» اینقدر سخت باشد.
*
«در «دورهمی» خیلی کم اجازه بداههپردازی داریم»
چقدر در کار بداههپردازی میکنید؟
در «دورهمی» خیلی کم اجازه بداههپردازی داریم و بداهههایی که داریم نیز باید تأیید شده باشند. در تمرینات بداههها را اجرا میکنم و اگر مورد تأیید مهران مدیری قرار گرفت در اجرا نیز استفاده میکنم اما از آنجا که معمولاً با خط فکری مهران مدیری آشنایی پیدا کردهام از بداهههایی استفاده میکنم که مورد تأیید قرار بگیرند. میدانم چه دیالوگها و بداهههایی در راستای جنس کمدی که مهران مدیری کار میکند قرار میگیرد و چه دیالوگهایی نه.
بداهههای خیلی کمی هم روی صحنه شکل گرفته که خیلی کم بوده. شاید در حد دو یا سه کلمه که چندباری بیشتر پیش نیامده است.
*
«بداهههایی کار میکنم که فکر شده باشند»
به طور کلی بازیگری هستید که بداههپرداز باشد؟
بداههپردازی میکنم اما بداهههایی که روی آنها فکر شده باشد. بداهه ریسک بالایی دارد، مخصوصاً در برنامهای چون «دورهمی» چرا که تماشاچی حضور دارد و ما مستقیماً شاهد بازخورد کارمان هستیم و اگر دیالوگی را به صورت بداهه عنوان کنیم و مورد توجه قرار نگیرد بازیگر است که به اصطلاح سنگ روی یخ میشود. من ترجیح میدهم به گروه نویسندگان اعتماد کنم و این ریسک را نکنم. هر خلاقیتی که در ذهنم شکل میگیرد را نیز سعی میکنم قبل از ضبط اجرا کنم.
*
«با خط فکری مهران مدیری آشنایی دارم»
مهران مدیری کارگردان سختگیری است؟
مهران مدیری خیلی سختگیر است. اتفاقاً یکی از سختگیریهایی که دارد نیز روی بداههپردازیها است. مهران مدیری اصرار شدیدی دارد که به متن پایبند باشیم، خوشبختانه اعتمادی در مهران مدیری نسبت به من به وجود آمده که به بداهههای من اعتماد داشته و معمولاً همیشه مورد تأیید وی قرار گرفته است.
تا الآن اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است. آیا برای ادامه مسیر چشماندازی را در نظر گرفتهاید و یا الگویی در نظر دارید؟
فعلاً دغدغهای جز بازی ندارم چرا که هنوز کارهایی که دلم میخواهد را کار نکردم و نمیخواهم در همین تیپ بمانم. الآن به کارگردانی اصلاً فکر نمیکنم و شاید هیچوقت هم فکر نکنم ولی معلوم نیست و اگر سالها انتظار کشیدم برای این بود که کاری را انجام دهم که حالم را خوب میکند، شاید مشکلات باعث میشد که چند سال پیش کارمند شوم اما من به کارهای یکنواخت هیچ علاقهای نداشتم. بارها همسرم با دیدن بیکاریام به من پیشنهاد میداد که در شرکت یا جایی دیگر کارمند شوم اما من هیچوقت به کارمندی فکر نمیکردم.
من عاشق کارم و کمدی کار کردن هستم. الآن فقط به این فکر میکنم که در عرصه بازیگری آن جنس کمدیهایی که دوست دارم را تجربه و بازی کنم. من دو جنس کمدی را همیشه دوست داشتم، یک جنس از کمدی شکلی است که با مهران مدیری تجربه میکنم و در کنار آن کار تیپیک را نیز خیلی دوست دارم و از آنجا که در شروع کارم تجربه تیپیک کار کردن را داشتم از لحاظ فکری خیلی به من نزدیک است.
در این سالها همه آثار کمدی ایران را دیده و دنبال کردهام، با همه آثار آقای مدیری آشنایی دارم و خط فکری وی را میدانم. مهران مدیری در کمدی کلامی با یک شکل از این جنس کمدی موافق است و حتی وقتی نویسندهها برخی دیالوگها را مینویسند که مورد پسند مدیری نیست روی آنها خط میکشد، خوشبختانه شناخت من از آقای مدیری به جایی رسیده که در متنها گاه میدانم که قسمتی از دیالوگها را نمیپسندد و خودم آنها را حذف کرده و ادا نمیکنم. در این دو سالی که با مهران مدیری کار کردم سعی کردم تیزهوش باشم و خیلی زود خودم را با خط فکری ایشان آشنا سازم، البته عرض کردم که با آثار این کارگردان آشنایی داشتم و فضای کارهایش برایم نامأنوس نبود.
حتی در برخی مواقع دچار خطا یا اشتباه میشوم که مهران مدیری با راهنماییهایش به من گوشزد میکند. تیپی که در «دورهمی» دارم خیلی لب مرز است و اگر بخواهم کمی بیتوجه باشم شاید به سمت لودگی برود که این را هیچوقت دوست ندارم. کار کردن در نقش قیمت تا زمانی برای من ارزشمند است که اگر در این تیپ ظاهر میشوم همه چیزش باورپذیر باشد.
حتی در «سه شو» یک تیپ را ایفا کردم که اصلاً چند وجهی نبود اما طوری این نقش را بازی کردم که باورپذیر باشد. خیلی از افراد به من میگفتند که چنین شخصیت خوشحال راضی در محله یا فامیل خودمان نیز وجود دارد. برخی افراد در فضای مجازی به من میگویند که لودگی میکنم اما خودم سعی دارم از لودگی دور باشم و خود مهران مدیری نیز به هیچ وجه علاقهمند به لودگی نیست.