دیباچه:کارگردان نمایش «مستاجر» این انسان را به تمامی به نمایش گذاشته؛ انسانی که خواهان آزادی است و نمیخواهد شبیه هیچ کس دیگری باشد، انسانی که تقاضای آرامش در چهارچوب حریم خصوصیاش دارد اما این خواسته اجابت نمیشود و در نهایت در بدنههای بالادستی زیست اجتماعی حیات خود را قربانی میکند.
نمایش «مستاجر» به نویسندگی و کارگردانی ستاره امینیان، بیانگر زندگی انسانی است که در مجموعهای از آشفتگیها و بیسامانیها به سر میبرد و به نوعی از نور به تاریکی میرسد. در زندگی انسانها گویی هیچ چیز هرگز کاملا به انجام نمیرسد و هیچ امری تماماً پایان نمیگیرد و همواره اصوات و کلمات گنگ بسیاری شنیده میشود که میتواند زندگی فرد را تحت شعاع قرار بدهد.
کارگردان نمایش «مستاجر» این انسان را به تمامی به نمایش گذاشته؛ انسانی که خواهان آزادی است و نمیخواهد شبیه هیچ کس دیگری باشد، انسانی که تقاضای آرامش در چهارچوب حریم خصوصیاش دارد اما این خواسته اجابت نمیشود و در نهایت در بدنههای بالادستی زیست اجتماعی حیات خود را قربانی میکند.
هستی انسان با ماهیت زندگی که در آن متولد شده، سازگاری ندارد و این عدم سازگاری در ارتباط با دیگران به پریشانی نیز دست مییابد، چراکه آدمی محدود و محتاج به ارتباطات شده و حتی در خلوت خویش از این امر نمیتواند گریز داشته باشد و همواره کنشها و واکنشهای او مورد واکاوی و قضاوت قرار میگیرد و چنین زیستی برای او رخوتبرانگیز و ملالآور میشود و انسان در یک گیجی و سرگشتگی خلاصناپذیر مدفون میشود. نمایش مستاجر با طراحی صحنه مینیمال و بازیهای کُند و کشدار و موسیقی بسیار کوبنده به درستی و زیبایی این نگرش فلسفی را به نمایش گذاشته و تماشاگر را در جریان واقعیت تلخ و آزارنده زندگی انسان قرار میدهد.
این نمایش که از نقطهای تاریک آغاز میشود، به مرگی دردناک از سرنوشت واقعی انسان،که شاید رهایی از این آزارها و رنجها باشد پایان میپذیرد. با منطق درونی که در نمایش اعمال شده، به مخاطبان نشان میدهد ماهیت ذاتی هستی انسان سراسر فاجعه، آزار و اندوه است و حیات آدمی با حضور دیگران تبدیل به کابوسی میشود که نجات از آن تنها با مرگ امکانپذیر است. نمایش مستاجر سراسر لحظههایی ناب و پر از آگاهی و اندیشه را به اجرا میگذارد که تماشای آن برای مخاطب امروز میتواند بسیار مفید و قابلتامل باشد.
نویسنده:دکتر سحر صنیعی