دیباچه: مرتضی سعیدیان معتقد است فقدان بانک نمایشنامه عروسکی، بزرگترین معضل این گونه تئاتری است
به گزارش خبرنگار تئاتر
دیباچه؛ مرتضی سعیدیان؛ هنرمند عرصه تئاتر عروسکی و استاد دانشگاه، وضعیت جشنواره تئاتر عروسکی را مورد نقد قرار داده است.
پراگماتیسم را اصل اصالت عمل میدانند.
پراگماتیسم از کلمه یونانی Pragma به معنی عمل مشتق شده است. رویکردی که مبدع آن را چارلز پیرس میدانند. پراگماتیسم نشانه انشقاق کامل نظر از عمل در قلمرو تفکر مدرن است. پیرس معتقد بود که «حقیقت یعنی آنچه در عمل سودمند باشد.» اما به عقیده برخی از نظریهپردازان روشن است که آنچه اصل اصالت عمل عنوان میکند به لحاظ فلسفی درست نبوده و پایه و اساس عقلانی استواری ندارد، زیرا خیلی وقتها ممکن است یک تئوری غلط و وهمآلود، در عمل نتایج درستی داشته باشد و بالعکس. با این حال پراگماتیسم توانست در اوایل قرن بیستم و در جامعه آمریکا رواج و اعتبار بسیاری پیدا کند و بتواند تئوریسینهای بزرگی همچون ویلیام جیمز و جان دیویی را مجذوب خود کند. آنها توانستند اصل اصالت عمل سودانگارانه را در ابعاد مختلفی همچون آموزش و پرورش و در حوزههای مختلفی چون روانشناسی، جامعه شناسی، تعلیم و تربیت بسط و نهادینه کنند، چیزی که الان در جامعه ما بهشدت به آن نیاز داریم.
بارها شاهد جلسات و سمینارهای مختلف در ایران بودهایم که در نظر عالی هستند ولی وقتی موقع عمل میرسد، همه نظرها فراموش میشود. بیشک ما در همه حوزهها نیازمند رویکردی پراگماتیسمی هستیم؛ رویکردی که بتواند اصالت عمل را سرلوحه کار قرار دهد.
اما پراگماتیسم در حوزه هنر، جور دیگری جلوهنمایی میکند. همگان بر این اصل هماندیشه هستند که اثر هنرمند است که بیانگری میکند؛ به تعبیری دیگر تا هنرمند دست به عمل نزند، هویتی به نام هنرمند خلق نمیشود. هنرمندان تئاتر عروسکی نیز بر اساس همین قاعده دست به آفرینش هنری میزنند.
در حوزه تئاتر عروسکی، شاهد حد نهایی پراگماتیسم هستیم. این پراگماتیسم عروسکی به گونهای است که همیشه تاکید بر عمل داشته است؛ نمونه آن نوشتن طرح بهجای نمایشنامه برای شرکت در جشنوارهها. چنانچه بیشتر مواقع چه بسا از طرحهای اولیه به آثاری فاخر در عمل (اثر اجرایی نهایی) دست پیدا کردیم. به تعبیری شفافتر همیشه تاکید بر عمل مقدم بر نظر (طرح) بوده است. اما این رویکرد عملگرایانه آسیبهای جدی به تئاتر عروسکی وارد کرده است که بیشترین آسیب آن متوجه ادبیات تئاتر عروسکی شده است.
در این سالها تئاتر عروسکی به شدت پراگماتیسمی عمل کرده است و به طور کلی آنچنان که باید و شاید به حوزه تولید متون نمایشی عروسکی نپرداخته است و در این حوزه بهشدت دچار کمبود و فقدان هستیم. بخشی از این فقدان، به فعالان و هنرمندان این حوزه برمیگردد که کمتر به سمت تولید متون عروسکی گام برداشتند و بخش دیگر آن به فضای دانشگاهها و تدریس نمایشنامهنویسی عروسکی برمیگردد که انگیزهای برای دانشجویان ایجاد نکرده است. اما ضلع سوم این فقدان نیز معطوف به جشنوارههای عروسکی میشود. جایی که جشنواره تهران مبارک؛ شاخصترین و مهمترین آنهاست. جشنوارهها بهویژه جشنواره عروسکی تهران مبارک میتوانند تبدیل به موقعیتی حیاتی برای تولید و ثبت نمایشنامههای عروسکی تبدیل شوند؛ ولی با نگاهی به این جشنوارهها در ادوار گذشته شاهد آن هستیم که کمترین توجه به ادبیات نمایشی عروسکی شده است تا جایی که در برخی از دورهها، بخش نمایشنامهنویسی از این جشنوارهها حذف شده است؛ غافل از اینکه میرا بودن آثار نمایشی در گذر زمان، این نکته را حیاتی جلوه میدهد تا با تاکید بر ادبیات نمایشی عروسکی، بتوانیم آثاری برای آیندگان ثبت کرده باشیم. در اینجا ذکر این نکته ضروری مینماید که بهترین شکل برای ماندگاری و ثبت آثار نمایشی کدامند؟ و اینکه در کدام بخش باید بیشترین تاکید برای ثبت و ماندگاری آثار نمایشی را اعمال کنیم؟
پرواضح است که با مطالعه تاریخ تئاتر شاهد آن هستیم که نظریهپردازان و کارشناسان هنر نمایش بیشتر از آنکه به سراغ رویکردهای اجرایی و عملی رفته باشند؛ بیشتر به سمت مطالعه ادبیات نمایشی و سیر آن پرداختهاند. از جمله: آثار شکسپیر، چخوف، ایبسن، بکت و.... با اینکه پراگاتیسم در دهههای ۴۰ و ۵۰ آمریکا نفوذ بسیاری یافت، ولی مبانی تئوریک آن دهههاست که مورد انتقادهای سخت قرار گرفته و از اعتبار افتاده است؛ ولی میتوان گفت که رویکرد پراگماتیسمی برای جامعه معاصر ما نسخه شفابخشی است که باعث پیشرفت جامعه میشود. به همان اندازه که پراگماتیسم در بخش زیادی از ارکان جامعه ایرانی میتواند نوید پیشرفت بدهد ولی در هنر بهویژه تئاتر و سینما به آفت تبدیل شده است. آفتی که خود را با این جمله کلیشهای همیشگی نشان میدهد: ما فیلمنامه خوب کم داریم، ما نمایشنامه خوب کم داریم. و متاسفانه با فاکتور گرفتن از تعداد اندک نمایشنامههای عروسکی باید اینگونه بگوییم که: ما نمایشنامه عروسکی نداریم. یعنی آنقدری که به عمل تاکید میورزیم به نظر نپرداختهایم.
حال که در آستانه برگزاری جشنواره شانزدهم عروسکی هستیم، برای دور شدن از پراگماتیسم عروسکی چند پیشنهاد را ضروری میدانم:
۱-با استناد به تشکیل کلاسهای نظری در خانه عروسک، در ایام جشنواره در قالب ورکشاپ نمایشنامهنویسی نیز این کلاسها ادامه پیدا کند.
۲-متاسفانه بیشتر از آنکه به تشکیل کلاسها و حضور هنرجویان تاکید میورزیم به خروجی این کلاسها توجهی نمیشود. لذا پیشنهاد میشود که یکی از اهداف ورکشاپهای جشنواره تاکید بر خروجی باشد.
۳-تمام کارهای راه یافته به جشنواره را ملزم بدانید که تا قبل از برگزاری جشنواره، نمایشنامههای خود را بهصورت کامل و بر اساس اجرای نهایی اثر به دبیرخانه تحویل دهند. دبیرخانه هم خود را موظف بداند که این آثار را ثبت و بایگانی کند.
۴-در صورت تامین مالی، تعدادی از نمایشنامههای کارهای راه یافته در یک مجموعه به چاپ برسد. (بیشک آنچه میتواند تبدیل به تاریخچهای برای جشنواره باشد، چاپ متون راه یافته به جشنواره است؛ نه آثاری که اجرا میشوند و در گذر زمان فراموش میشوند)
۵-کم توجهی به امر پژوهش در حوزه تئاتر عروسکی، آنهم با اینهمه کمبودی که در بخش نظری داریم در دورههای مختلف جشنواره به چشم میخورد و متاسفانه این امر جبران ناپذیر باعث دور شدن بیشتر از تولید دانش عروسکی شده است. امیدوارم در ایام جشنواره، دبیرخانه بتواند این نقیصه را تا حدودی با برگزاری ورکشاپ یا سخنرانی در حوزه تئاتر عروسکی جبران کند
۶-کم توجهی به خروجی جشنوارههای عروسکی، آسیب دیگری است که ماحصلش صرفا برگزاری جشنواره و اجرای نمایشهای عروسکی ست. اگر ما به دنبال شناساندن این گونه نمایشی به جامعه هستیم باید بتوانیم خروجی جشنواره را در قالب یک کار پژوهشی ارائه کنیم. این کار پژوهشی میتواند به دانشگاههایی که دارای گرایش عروسکی هستند عودت داده شود تا در دانشگاهها در مورد آثار جشنواره و نتایج بهدست آمده تحقیق و به بحث و گفتگو بپردازند
۷-اگر ایدئولوژی را علم شناخت ایدهها و مجموعهای از عقاید، باورها و یا دستورالعملها و احکام اجرایی یک شخص یا یک سازمان به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در اراده نفسانی بشر بدانیم؛ متاسفانه جشنوارههای عروسکی ما فاقد ایدئولوژی و جهانبینی خاص بودند. همین عامل به نبود خروجی منجر شده است. وقتی تمام انرژی و هدف برگزارکنندگان صرفا به برگزاری جشنواره -آنهم با مشکلات مالی-، ختم میشود، نمیتوان انتظار ترسیم ایدئولوژی را داشت. بیشتر مواقع صحبت از لزوم کارهای باکیفیت و تماشاگرپسند زده میشود ولی هیچ صحبتی در مورد رویکردهای کیفیتبخشی عنوان نمیشود. یکی از ارکان کیفیتبخشی، حرکت با رویکردهای نوین جهانی نمایش عروسکی در ایران است. برای این امر ما نیاز به تحقیق و پژوهش و بررسی جشنوارههای خارجی و نقد آثارشان داریم.
اینجاست که باید و لزوما باید ایدئولوژی و اهداف اندیشهای برگزاری جشنواره تهران مبارک به جامعه جهانی شناسانده شود؛ ولی ما به این امر توجه چندانی نداریم و به جرات میتوان گفت که جشنواره تهران مبارک رتبه بالایی در جشنوارههای بینالمللی ندارد. افق نگاه ما به جشنواره تهران مبارک باید جهانی باشد تا شاهد پیشرفت تئاتر عروسکی کشورمان باشیم و آنهم نیازمند تحقیق، پژوهش و ترسیم اندیشه و ایدئولوژی خاص برای اولین جشنواره بینالمللی داخلی در ایران است.
۸-تئاتر عروسکی مهجور مانده است. چرا همیشه این جمله همراه ماست.؟؟ تابهحال چقدر در باب مهجور بودنش اندیشه کردیم و قلم به دست گرفتیم. بیشک در این دو دوره و با حضور پرتوان استاد مرضیه برومند، تئاتر عروسکی تا حدودی توانسته کمی از سایه مهجور بودن بیرون بیاید؛ ولی این وظیفه تکتک هنرمندان عروسکی است که بیشتر و بیشتر عاشقانه تلاش کنند. به عقیده من باید بهاندازه تولید اجراهای مداوم عروسکی در طول سال که سهم بهسزایی در بسط و گسترش تئاتر عروسکی در جامعه بر عهده دارد باید برای حضور پرقدرت در مجامع بینالمللی عروسکی علاوه بر تولید آثار فاخر، به تولید دانش و ادبیات عروسکی هم بپردازیم. نوشتن نمایشنامه، کتاب نظری، مقاله، نقد و ...
در پایان تاکید میکنم که توجه بیشتر به تئوری و مبانی نظری عروسکی و تولید دانش عروسکی باید به یکی از وظایفمان تبدیل شود تا بتوانیم این جمله همیشگی مهجور ماندگی تئاتر عروسکی را به دالان فراموشی بسپاریم و تئاتر عروسکی ایران جزء بهترینها در مجامع هنری، چه در بخش نظری و چه در بخش عملی باشد. به امید آن روز.