دیباچه: این برای اولین بار است که در یک جشن یا جشنواره به علت حضور پیدا نکردن برنده یک جایزه، آن جایزه به نفر بعدی اهدا میشود و باید برای چنین بدعتی به مجریان برگزاری این جایزه تبریک گفت و به آنها یک جایزه خوب داد!
به گزارش خبرنگار موسیقی دیباچه، روز گذشته با پدیده عجیبی مواجه شدیم و آن هم اینکه به گواه مدیر برنامههای محسن چاوشی در یک جشن سینمایی که قرار شده بود جایزه بهترین خواننده تیتراژ فیلم و سریال به محسن چاوشی برای موسیقی تیتراژ سریال شهرزاد با عنوان «کجایی» اهدا شود پیش از برنامه با چاوشی و مدیر برنامههایش تماس میگیرند و به او میگویند حضور چاوشی خیلی مهم است و به او بگویید حتما باید حضور داشته باشد تا جایزهاش را بگیرد اما وقتی محسن چاوشی در مراسم حاضر نمیشود، جایزه بهترین خواننده تیتراژ را به سالار عقیلی برای موسیقی تیتراژ معمای شاه میدهند.
این برای اولین بار است که در یک جشن یا جشنواره به علت حضور پیدا نکردن برنده یک جایزه، آن جایزه به نفر بعدی اهدا میشود و باید برای چنین بدعتی به مجریان برگزاری این جایزه تبریک گفت!
تصور کنید مراسم اسکار است و زندهیاد مارلون براندو قرار نیست برای دریافت جایزهاش به سالن برگزاری مراسم اسکار بیاید و یک زن سرخپوست را به جای خودش به مراسم فرستاده تا به جایش روی صحنه رفته و جایزه براندو را دریافت کند و به جای براندو سخنرانی کند اما آکادمی سینمایی تصمیم بگیرد جایزه را به دیگر کاندیدای جایزه اسکار بدهد و مارلون براندو را به علت غیبت تنبیه کند! مشخص است که اعتبار اسکار زیر سوال میرود و نه اعتبار مارلون براندو.
خوشبختانه سینما در ایران بیش از یکصد سال قدمت دارد و علاوه بر این قدمت، خوشبختانه کرور کرور هم مدعی دارد که جشن برگزار میکنند و دور هم خوش میگذرد اما دریغ از اندکی تامل و تدبیر در شکل و شمایل برگزاری . ذرهای خلاقیت در اداره جشنهایی که برگزار میکنیم. از جشنوارههای دولتی با بودجههای کلان و درآمدهای آنچنانی بگیرید بیایید تا جشنهای خرد و ریزی که تنها برای خالی نبودن عریضه برگزار میشوند و هیچ تاثیری بر هیچ معادلهای نمیگذارند.
به واقع وقتی یک جشن برگزار میشود منتقدان نمیدانند از طراحی صحنههای ابتدایی و عاری از هرگونه سلیقه و خلاقیتی بنویسند، یا مواردی نظیر جایزه محسن چاوشی که در دیگر جشنوارههایی که برگزار کردهایم هم سابقه داشته است. به طور کلی همه دور هم هستیم و خوش میگذرد و در این میان خوشا به حال طنز نویسان به در این بازار مکاره، در دریایی از سوژه غوطه میخورند و صبحشان با این همه مضامین مفرح، شب میشود.