دیباچه: مورد پرویز تناولی دقیقا مشابه عباس کیارستمی است؛ تا زمانی که زنده است باید از در پشتی فرودگاه وارد ایران شود و یا ممنوعالخروجش میکنیم امان از روزی که خدای نکرده...
سهند آدم عارف
روز گذشته خبری تکاندهنده منتشر شد مبنی بر شکایت از پرویز تناولی هنرمند برجسته و بینالمللی کشورمان به اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب در مجسمههایش! این خبر آنقدر غافلگیرکننده و آزاردهنده بود که هنرمندان حتی قادر به واکنش نشان دادن به آن هم نبودند و البته این خبر تحتالشعاع مراسم تشییع و تدفین پیکر عباس کیارستمی قرار گرفت و چندان دیده نشد.
در اهمیت جایگاه و تاثیرگذاری پرویز تناولی همین بس که بسیاری از حراجیهای مهم و معتبر دنیا آثار او را با بالاترین قیمتها به فروش میرسانند و برای او بزرگداشتها و تجلیلهایی در سراسر دنیا برگزار میشود اما بیانکه این هنرمند حتی فعالیت سیاسی و اجنماعی در کشور خودش داشته باشد مورد غضب و تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد و حتی ممنوعالخروج میشود. این دقیقا همچون مورد مشابه عباس کیارستمی است که تا زمانی که زنده بود باید از در پشتی فرودگاه وارد ایران میشد و حتی یک فیلمش به اکران عمو می گذاشته نشد اما وقتی درگذشت، همه مقامهای سیاسی و زسانههایی با سمت و سوی چپ و راست در مدح و ستایش او از یکدیگر پیشی میگرفتند.
اکنون یکی از مهمترین هنرمندان و مفاخر ملی پیش چشم همه ما در حال آزار دیدن است و همه ما در مقابل این آزار ساکت ماندهایم و کسی هم نیست بپرسد مگر در اثر هنری هم میشود نشر اکاذیب کرد؟ بدتر از آن واکنش مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد است که حتی از موضوع خبر ندارد و در گفتوگویی که با خبرگزاری ایلنا کرده است میگوید ممنوعالخروج بودن پرویز تناولی یک موضوع شخصی است و به ما ربطی ندارد که آن را پیگیری کنیم اما چند ساعت بعد مشخص میشود که موضوع اصلا شخصی نبوده است و این فخر فرهنگی و هنری ایران به علت شکایت یک نهاد عمومی به دادگاه کشیده شده و ممنوعالخروج شده است.
مطمئنا این موضوع در ادامه با پادرمیانی و ریشسفیدیهای نهادها و متولیان حل میشود اما آنچه در این میان از دست میرود و دیگر همچون آب رفته به جوی بازنمیگردد، اعتماد و امنیتی است که هنرمندان از دست دادهاند. در شرایطی که یکی از هنرمدان پیشکسوت و مورد احترام همه محافل هنری داخلی و خارجی اینگونه مورد بیاحترامی و آزار قرار میگیرد، یک جوان هنرمند چگونه میتواند برای ادامه فعالیتش در هر زمینهای انگیزهای داشته باشد و آیا نظیر چنین مواردی لطمه زدن به میراث فرهنگی و هنری یک کشور نیست.
ممنوعالخروج شدن تناولی یک آزمون برای همه ما است تا نشان دهیم آیا فقط هنرمندی که درگذشته است را در مییابیم یا برای مفاخر هنری زندهمان هم اندک اهمیتی را قائل هستیم.