دیباچه:دومین نشست مدرسه ملی سینمای ایران با موضوع «آسیبشناسی آموزش دانشگاهی سینما در ایران» بر اساس پژوهشی از دکتر فرشاد عسگریکیا و با سخنرانی دکتر محمدحسین ندایی، دکتر مهدی رحیمیان و دکتر حمید دهقانپور برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سینمایی
دیباچه؛این نشست با صحبتهای فرشاد عسگریکیا شروع شد . این استاد دانشگاه با ارائه تاریخچهای از تحصیلات آکادمیک سینما در کشورهای دنیا گفت: مدرسه سینمایی مسکو اولین مرکز آموزش آکادمیکی سینما بود. مدرسهای که در سال 1919 میلادی تاسیس شد و فیلمسازان بزرگی چون سرگئی آیزنشتاین، سرگئی پاراجانف، آندری تارکوفسکی و... از آنجا فارغالتحصیل شدند. مراکز آموزش سینمایی کشور آمریکا دومین کانون پیشرو در این زمینه بودند و نقش بسزایی در زمینه آموزش علاقهمندان سینما داشتهاند.
طبق آماری که این پژوهشگر سینمایی ارائه داد، 85 کشور در دنیا آموزش سینمایی دارند که شامل 285 مدرسه عالی میشود. 24 درصد از این مدارس که 69 مرکز را شامل میشوند در کشور آمریکا است؛ در حالی که این کشور 4 درصد از مردم دنیا را در خود جای داده است. در میان این صحبتها، نکته جالبی در مورد کشور ایران بود: 4 مدرسه عالی در ایران وجود دارد که یک درصد از تعداد مدارس را شامل میشود و کشور ایران نیز، یک درصد از جمعیت دنیا را به خود اختصاص داده است.
دکتر امیرحسن ندائی، مدرس دانشگاه و یکی از مستندسازهای تلویزیون در دهه هفتاد خورشیدی از دیگر سخنرانهای این نشست بود که انتقادهایی را به سیستم آموزشی کشورمان وارد دانست و گفت: «در ایران همه دکتر هستند مگر اینکه خلاف این موضوع ثابت شود! خروجی دانشگاههای ایران بیش از حد است و این موضوع کیفیت را به شدت پایین آورده است. اصولا تفاوت رشتههای هنری با دیگر رشتهها همین است. فارغالتحصیلهای رشته حقوق، وکیل میشوند ولی فارغالتحصیلهای رشته سینما، حتمن فیلمساز نمیشوند: من شاگر استاد ناصر تقوایی بودم، اما کارگردان نشدم! خصوصیت رشته هنری همین است. ممکن است کسی گرافیک بخواند اما در حوزه دیگری از هنر مشغول به کار شود.
ندائی از لزوم تحصیلات آکادمیک در میان هنرمندن نیز صحبت کرد و مثالی در مورد جان فورد (فیلمساز بزرگ آمریکایی) آورد: جان فورد در یکی از شرکتهای فلمسازی، آبدارچی بود و روزی که مشغول جارو زدن دفتر بود، مدیر را میبیند که از تاخیر کارگردان فیلم نگران بود؛ در حالی که چند سرمایهگذار برای بازدید از فیلمبرداری قرار بود به دفتر بیایند. فورد میگوید: «در آن لحظه به مدیر گفتم که من میتوانم کارگردانی کنم! مدیر با تعجب به من نگاه کرد و ادامه دادم که چند اسبسوار را میفرستیم ته خیابان و برمیگردانیم و از آنها فیلمبرداری میکنیم! به بازیگران گفتم که هرگاه صدای شلیک شنیدید خودتان را روی زمین بیاندازید و به همین ترتیب کار را آغاز کردیم و سرمایهگذارهها آمدند و همهچیز به خوبی و خوشی تمام شد!» و سپس جان فورد ظهور کرد...
این پژوهشگر در ادامه افزود: زندهیاد علی حاتمی، عباس کیارستمی، برگمان و کوراساوا از رشتههای دیگر هنری وارد سینما شدند و از طرفی بزرگانی چون مارتین اسکورسیزی و اسپیلبرگ تحصیلات آکادمیک سینما را گذرانده بودند.
ندایی در خاتمه خاطرنشان کرد: نکته مهم در مورد کارگردانی, شناخت از چند علم و هنر است: کارگردان باید جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه بداند و از طرفی باید از موسیقی، شعر و ادبیات سر در بیاورد. به نظرم کارگردانهایی که اینها را میدانند و میشناسند، موفق هستند.»
در این نشست، دکتر حمید دهقانپور از زمانی صحبت کرد که بعد از انقلاب فرهنگی در سال 1362 خورشیدی، از او خواسته میشود با توجه به وضعیت بعد از انقلاب درسهای سینمایی را برای دانشکدههای سینمایی، بنویسند. چهارده استاد موظف میشوند تا درسهای رشته سینما را بنویسند و آنها بر اساس سینمای جهان و دروس تدریس شده در مدارس سینمایی، این کار را انجام دادند.
دکتر مهدی رحمانیان، دیگر سخنور این مراسم، از جای خالی تاریخ ایران در میان درسهای تدریس شده در سینما سخن گفت و این دروس را خالی از تصویر کلی جامعه ایران در طول سالیان دانست. رحمانیان هم اعتقاد داشت که مدرک تحصیلی حرف اول را نمیزند.
در انتهای این نشست، فرزاد موتمن (کارگردان سینمای ایران) که در میان مخاطبان نشسته بود، خاطراتی را از کلاسهای تدریس خود نقل کرد: «درسی را با دانشجوهای رشته کارشناسی ارشد تئاتر داشتم. یکی از دانشجوهایم در مقطع کارشناسی، کامپیوتر و یکی دیگرشان، دامپزشکی خوانده بودند! تصور کنید حالا برای کارشناسی ارشد، تئاتر را انتخاب کردهاند! مجبور بودم، نیم ساعت از وقت کلاسم را برای این دو نفر بگذارم و به صورت خصوصی بهشان درس بدهم و وقتی تا حدودی متوجه ماجرا میشدند، کلاس را با تمام دانشجویان ادامه میدادیم! هیچوقت متوجه نشدم که این برنامهریزی از کجا آمده است و چطور میتوان در هر رشتهای تحصیل کرد و سپس برای ادامه تحصیل به رشتههای هنری ورود کرد!»
این نشست با حضور برخی از چهرههای نامآشنای سینمای ایران، مثل: علیرضا داوودنژاد، فرزاد مومتن، لیلا حاتمی، مسعود آبپرور و... همراه جمعی از اساتید دانشگاه برگزار شد.