جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳  |  Friday, 22 November 2024

دیباچه

کد خبر: ۱۲۰۰۹
تاریخ انتشار : ۴۸ : ۱۰ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۵
بازیگر نمایش «من خیال تو نیستم» در گفت‌وگو با دیباچه:
نیما رئیسی معتقد است که میزان تاثیر «تبلیغ شفاهی تماشاگر» براى آمدن تماشاگران ديگر، بیش از پنج یا 10 درصد نیست و درمورد 90 درصد مخاطبان باید افرادی که نمایش را تهیه و تولید کرده‌اند با يك استراتژی خاص دست تماشاگر را بگیرند و روی صندلی بنشانند.

دیباچه- نیما رئیسی- (4)

به گزارش خبرنگار تئاتر دیباچه؛ این روزها نمایش «من خیال تو نیستم» در سالن استاد ناظرزاده‌کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است. این نمایش  سال 1392 در چهاردهمین جشنواره تئاتر مقاومت شرکت کرد و به عنوان نمایش برگزیده انتخاب شد. این اثر با تغییراتی بنیادین در گروه بازیگرانش اجرا شده است. به بهانه اجرای این نمایش با نیما رئیسی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و گوینده رادیو که پس از مدت‌ها دوباره بر صحنه تئاتر حضور یافته است، درمورد نمایش «من خیال تو نیستم» و شرایط امروز تئاتر گفت‌وگو کرده‌ایم.

چه شد که به نمایش «من خیال تو نیستم» پيوستيد؟

با بهاران بنی‌احمدی؛ یکی از بازیگران نمایش از پيش آشنايى داشتم، به واسطه ايشان با من تماس گرفته شد، متن را خواندم و به نظرم متنی دل‌نشین و دوست داشتنى آمد، با كمى گپ و گفت با كارگردان و آشنايى با فضاى كار، تمرینات آغاز شد.

گویا از آغاز پروسه تمرینات تا آغاز اجرا، مدت زمان کمی را برای تمرین در اختیار داشتید.

بله. از میان بازیگران «من خیال تو نیستم»، تنها مهدی فریضه عزيز از پيش در این نمایش حضور داشت و برای من، رویا بختیاری و بهاران بنی‌احمدی، مدت زمات کمی برای تمرین باقی مانده بود. البته خود من به تمرینات طاقت‌فرسا و طولانی در تئاتر معتقد نیستم. به نظرم بین 10 الی 15 جلسه، میزان تمرین مناسبی برای اجرای اين نمايش بود و ما هم از وقتمان نهایت استفاده را کردیم.

دیباچه- نیما رئیسی- (13)

چه میزان از نقش شما بر اساس طراحی کارگردان پیش رفته بود و چه میزان خود شما بر این نقش تاثیر گذاشتید و نقش از فیلتر ذهنی خود شما پیش رفت؟

اصولا اعتقاد دارم هر بازیگری که نقشی را بازی می‌کند، قسمت اعظمی از وجود خودش را به آن نقش اضافه می‌کند. معتقدم اگر غیر از این باشد و بازیگر بخواهد تبدیل به نقشی که نوشته شده است، شود؛ اتفاقی واقعی، قابل باور، ملموس و تاثیرگذار از آب درنمی‌آید. کارگردان مسائلی را در ذهن دارد و آنها را اعلام می‌کند. من به عنوان بازیگر تا آنجا که این بحث‌ها در مسیر قابل باور و قابل لمس بودن نقش برای من و به‌طبع برای مخاطب باشد، به آنها عمل مى‌كنم، زمانی‌ هم که ببینم این ایده‌ها سبب می‌شوند بازی تصنعی و غیرقابل باور به نظر برسد، ناچار می‌شوم کاملا نقش را از صافی خودم رد کنم تا نقش، کلام و مجموعه حرکات و اعمال واقعی از آب دربیایند. درنتیجه در بحث، گفت‌وگو، جدل‌ها و راهنمایی‌هایی که کارگردان و بازیگر با یکدیگر دارند، ملغمه‌ای از نظرات هر دو به وجود می‌آید. هر بازیگری که نقشی را بازی مى‌کند، با بازیگر دیگری که همان نقش را بازی کند، متفاوت خواهد بود طبیعتا من نیز از این قائده مستثنی نیستم.

در این مورد خاص، کارگردان نویسنده اثر نیز بود. حساسیت‌های شریف‌زاده نویسنده به شریف زاده کارگردان اضافه نشده بود؟

البته من معتقدم وقتى متن نوشته شد و به گروه اجرايى سپرده شد، كار نويسنده ديگر اينجا تمام شده و كارگردان و بازيگر بايد به تحليل و بررسى بپردازند. من اصالت را بر باور ‌پذیر بودن بازیگر می‌دانم. هر بازیگر با خود فضا، مود و ماجرایی را به اثر می‌آورد که به نقش اضافه می‌کند. ممکن است بازیگری یک‌سری از ویژگی‌های نقش را کمرنگ‌تر کند و ویژگی‌های دیگری را به آن اضافه کند. کارگردان به عنوان فردی که بازیگران را گزینش می‌کند، باید بداند که کدام وجوه نقش برای او مهم‌تر هستند و تمایل دارد آنها را پررنگ‌تر کند و اصلا بر همين اساس بازيگرش را هم انتخاب كند، خوشبختانه با حميد در تفاهم و صلح و آرامش به نتايج مشتركى درباره متن مى‌رسيديم.

دیباچه- نیما رئیسی- (11)

می‌توان گفت نقش شما در نمایش «من خیال تو نیستم» فضاهای متفاوتی را تجربه می‌کرد و تا حدودی تعلیق‌هایی را به دنبال داشت.

این مساله چالشی بود که ما آگاهانه خواستیم اتفاق بیفتد. کلا معتقدم که اگر تعلیق از هنرهای نمایشی؛ تئاتر و سینما گرفته شود، از آن چیز خاصی که جذاب باشد، باقی نمی‌ماند. معتقدم يكى از جذابیت‌هاى بازى دريك نقش،‌ طى كردن سير تكاملى است كه در شخصيت داستان در طول نمايش اتفاق مى‌افتد، آن هم در مقابل چشمان تماشاگر. تعلیق حتى اگر درون كاراكتر باشد و بازىِ بازيگر هم رمز آلود و سوال برانگيز باشد باز خودش اتفاق جذابى است، اين كه کم‌کم مشت نقش برای مخاطب باز شود براى من خيلى اهميت دارد، همين‌طور خساست در اجراى خصوصيات و ويژگى‌هاى كاراكتر، تا به‌مرور و در طول نمایش، تماشاگر با زوایای مختلف نقش آشنا شود. دوست دارم مخاطب در ذهن خود درباره داستان و طبیعتا درباره نقش‌ وارد بازی حدس زدن بشود. در برخی از موارد، خود داستان تعلیق دارد و حتی به مخاطب رو دست می‌زند، این اتفاق همواره برای من جذاب است. در اين نمايش هم من تمایل داشتم بیشتر به این پنهان‌کاری و مخفی کردن این نقش به‌خصوص، یعنی حاج رضا، دامن بزنم. محمدجواد، حاج رضا را اصلا نمی‌شناخت درنتیجه زوایای بیگانگی اولیه، بیشتر بود تا در نهایت، به یک دوستی و برادری رسيد. در دیالوگ‌های نخستین این دو فرد، درگیری‌هایی وجود دارد اما در نهایت، احساس دوستی و برادری میان این دو اتفاق می‌افتد. از یک‌سو بازی کردن در نقش‌هایی که تعلیق دارند دشوار است و از سویی دیگر رسیدن از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر در درام جذاب است.

اصولا در نمایشنامه «من خیال تو نیستم» شخصیت‌های مرد داستان بیشتر مورد توجه و در معرض دید هستند.

طبیعتا چون در مملکت ما به جنگ رفتن خانم‌ها قابل باور نیست، دو مرد نقش‌های اصلی این نمایش را بازی کردند. البته به نظر من تقسیم‌بندی به‌درستی انجام گرفته بود. اگر نقش عشق در زندگی دو انسانی که به جنگ رفته‌اند را در نظر بگیریم، می‌بینیم این عشق بسیار پررنگ است. به‌خاطر عشق، یکی به فرزند و همسر و دیگری که جوان‌تر است، به‌خاطر عشقی که به دختر جوانی دارد، به زندگى اميدوار و دلگرمند. البته در عین حال هدفشان این است که از کشورشان دفاع کنند و سپس با انگیزه‌ای بسیار بزرگ نزد خانواده‌هایشان برگردند. حتی یکی از گره‌هایی که در شخصیت حاج رضا وجود دارد؛ ابراز تمایلش به بازگشتن به خانه است، او در آستانه تولد فرزندش، دوباره به جبهه آمده تا كار نيمه مانده‌اش را تمام كند و باز گردد؛ قولى كه با اطمينان به همسرش داده است.

دیباچه- نیما رئیسی- (14)

میزان استقبال مخاطبان از این نمایش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

میزان استقبال، سیستمی کاملا فنی دارد، بديهى است وقتی ما نمایشی را اجرا می‌کنیم، به آن اعتقاد داریم. وقتی نمایشنامه‌ای به نظر من جذاب می‌رسد و تصمیم می‌گیرم در آن بازی کنم، تمام تلاشم را به کار می‌گیرم تا نمایش خوب و دلچسبى از آب درآید. طبیعتا تک‌تک دوستان من نیز همین کار را کرده‌اند. بنابراین در این‌که «من خیال تو نیستم» نماشی جذاب است، شکی نداریم اما این‌که مردم از اجرا شدن این نمایش مطلع شوند و پس از آنکه از آن آگاهی یافتند، زمانى را برای دیدن این اثر انتخاب کنند و این اثر در سبد فرهنگى زندگی مردم حضور پیدا کند، مساله‌ای کاملا جداگانه است. اين كه تماشاگر را مطلع کنیم و سپس او را روی صندلی بنشانیم ديگر يك حركت اتفاقن سيستماتيك بايد باشد، نه اينكه به اميد شانس يا حتى استقبال بنشينيم. به نظر من رضایت تماشاگر از نمایش، می‌تواند درصد کوچکی از میزان استقبال را به وجود آورد.

همواره شنیده‌ایم که می‌گویند يك نمايشِ خوب، می‌فروشد و یا اثر خوب، خودش ، خودش را تبليغ می‌کند. آیا این حرف را قبول دارید؟

من اصلا اين که می‌گویند «تبلیغ شفاهی تماشاگر» براى آمدن تماشاگران ديگر موثر است را قبول ندارم. ممکن است من در صفحه اینستاگرامم یا دوستی دیگر در صفحات مجازی از یک نمایش تعریف کند، این اتفاق می‌تواند درصد کوچکی که به نظر من بیش از پنج یا 10 درصد نیست، بر روی استقبال از نمایش تاثیر بگذارد اما درمورد 90 درصد مخاطبان باید افرادی که نمایش را تهیه و تولید کرده‌اند با يك استراتژی خاص دست تماشاگر را بگیرند و روی صندلی بنشانند. مطمئنا دیده‌اید که كارهايى کم‌ارزش یا بعضا بی‌ارزشی وجود داشته است که سالن را پر کرده‌اند اما تماشاگر ناراضی از سالن تئاتر بیرون آمده است. براى برنامه‌گزار فقط این اهمیت دارد که تماشاگر بليط خریده و روی صندلی نشسته است. کسی مخاطبی که از سالن بیرون رفته است را نمی‌شمارد. بنابراین میزان فروش و جمعیتی که به تماشاى فیلم و یا تئاتر می‌نشینند، لزوما نمی‌تواند مبنایی بر اینکه آن فیلم و یا تئاتر به‌ذاته جذاب است باشد. ممکن است یک فیلم یا تئاتر خوب نیز از فروش خوبی برخوردار شود اما آثار بد و حوصله‌سربرى را هم دیده‌ایم که فروش بالایی داشته‌اند. باید دید دليل این اتفاق چیست. برخی معتقدند که وجود یک بازیگر نام‌آشنا که تماشاگر دوست دارد او را ببیند می‌تواند یکی از عوامل پرفروش شدن نمایش ‌شود. چندی پیش، جمع کثیری از بازیگران نام آشنا را برای اجرای نمایشی در يكى از تالارها شاهد بودیم كه پس از مدت محدودی این نمایش به كار خود پايان داد و نتوانست با اقبال مواجه شود متأسفانه.

دیباچه- نیما رئیسی- (12)

چه شیوه‌ای را برای تبلیغات پیشنهاد مى كنيد؟

امروز تبليغات يك امر کاملا تخصصى و حرفه‌اى است كه متاسفانه هنوز جدى گرفته نشده، به خصوص در حوزه تئاتر. درست است كه يك نمايش خوب دوست داشتنى و حرفه‌اى مى تواند مخاطب راجذب كند، اما مخاطب تا آن را نديده است واقعن چه طور حدس بزند يا تشخيص دهد كه آن نمايش خوب است؛ خوب اينجاست كه معرفى درست وحتى پرزنت كردن تماشاگر و نشاندن او روى صندلى اهميت مى‌يابد، یعنی بازیگری و کارگردانی خوب به مخاطب بدهی اما در عین حال گروه ديگرى كه تخصص و تجربه در جذب و پرزنت كردن مخاطب دارد مخاطب را به سالن بیاورد. بازیگر باید به نحو احسن وظیفه خود که بازی کردن است انجام دهد و وظیفه مدیریت اجرایی این است که تماشاگر را به سالن بیاورد. باید این مدیر اجرایی به نحوی شرافت‌مندانه مخاطب را روی صندلی سالن بنشاند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
گفتگو دیباچه با رییس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

شرکت ۷۰ طرح از ۱۹ استان در نمایشگاه جشنواره خوارزمی/منتخبین جشنواره، بدون کنکور وارد دانشگاه می‌شوند!

۰۹:۰۰  -  ۲۷ آبان ۱۴۰۳
گفتگو اختصاصی دیباچه با غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

ما با کلاس‌های آزاد در دنیا ارتباط داریم/ سعی داریم با وزارت علوم همکاری داشته باشیم، اما این همکاری تاکنون رضایت بخش نبوده است!

۲۰:۴۲  -  ۲۹ آبان ۱۴۰۳
مجید اسماعیلی، نوازنده پیشکسوت ویولنسل در گفتگو با دیباچه مطرح کرد؛

ارکسترهایی که در کشورمان برگزار می‌شوند، هم ردیف ارکستر های کشور های دیگر هستند!

۱۴:۱۵  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
مدیر کل اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هرمزگان در گفتگو با دیباچه خبر داد؛

نمایش گرگوربافی و تراش صدف‌های دریایی در نمایشگاه ملی صنایع دستی/ بندرلنگه به‌عنوان شهر ملی گلابتون، شناخته شده است

۱۳:۰۲  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
گفتگو اختصاصی دیباچه با استاد فرهاد فخرالدینی، بنیان گذار ارکستر ملی ایران

عرصه موسیقی نیازمند حمایت دولت است و نباید به آن آسیب بزنند! / تِم سازی نمی‌تواند یک اثر موسیقایی را فاخر کند!

۲۰:۲۴  -  ۲۷ آبان ۱۴۰۳
گفتگوی دیباچه با مهدی وثوقی راد، بازیگر پیشکسوت عرصه تئاتر و تلویزیون

برخی از نمایش‌های روی صحنه، اصالت و پختگی لازم را ندارند/ آخرین خبرها از پروژه جدید نیما جاویدی!

۱۳:۲۱  -  ۲۶ آبان ۱۴۰۳
" گالری آرت پرشیا " میزبان هنرمند معاصر کشورمان شد؛

شگفتی نمایشگاه انفرادی آثار استاد "جلیل خلیلی" و هنری که باید دیده شود!

۲۰:۰۴  -  ۲۲ آبان ۱۴۰۳
پربازدیدها
آخرین اخبار