پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳  |  Thursday, 25 April 2024

دیباچه

کد خبر: ۱۰۰۹۱
تاریخ انتشار : ۴۵ : ۰۶ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
گزارشی از اکران خصوصی «ایستاده در غبار» همراه با اهالی نام‌آشنای سینما
دیباچه:بعد از ظهر روز پنجشنبه، مجتمع کورش پذیرای فیلم «ایستاده در غبارِ» محمدحسین مهدویان و مهمان‌هایش بود. مهمان‌هایی که علاوه بر اهالی رسانه و عکاس‌ها و عوامل فیلم، دَرِشان آدم‌های معروف سینما مثل ابراهیم حاتمی‌کیا و حمید فرخ‌نژاد هم به چشم می‌خورد.



به گزارش خبرنگار سینمایی دیباچه؛بعد از ظهر روز پنجشنبه، مجتمع کورش پذیرای فیلم «ایستاده در غبارِ» محمدحسین مهدویان و مهمان‌هایش بود. مهمان‌هایی که علاوه بر اهالی رسانه و عکاس‌ها و عوامل فیلم، دَرِشان آدم‌های معروف سینما مثل ابراهیم حاتمی‌کیا و حمید فرخ‌نژاد هم به چشم می‌خورد. جلوی ورودی سالن بنری از فیلم «ایستاده در غبار» نصب شده بود که احمد متوسلیان را تفنگ در دست، میان برف‌های کوهستان‌های سرد پاوه در کردستان را نشان می‌داد و عکاس‌ها، یکی‌یکی مهمان‌ها را جلوی پوستر هدایت می‌کردند و ازشان عکسی به یاردگار می‌گرفتند.

محمدحسین مهدیان کارگردان جوان سینمای ایران که اولین تجربه سینما‌یی‌اش را تجربه کرده، خودش را از میان جمعیت رد می‌کند و جلوی پله‌ها به مهمان‌های ویژه فیلمش خودش‌آمد می‌گوید و سمت سالن راه‌نمایی‌شان می‌کند... محمدرضا فرجی، مدیرکلنظارتوارزشیابیسازمانسینمایی همراه با خانواده‌اش، بابک حمیدیان با کلاه و عینک همیشگی‌اش، نرگس آبیار همراه با تهیه‌کننده فیلم‌اش(«شیار 143»)، مهدی پاکدل و بهروز افخمی، از دیگر اهالی شناخته‌شده سینما هستند که وارد مراسم می‌شوند. صدای چکاندن ماشه دوربین عکاسان که تعدادشان انصافن زیاد است و فقط کمی کم‌تر از حضار حاضر جلوی در سالن هستند، فضا را پر کرده استو مهمان‌ها با زحمت از میان‌ آن‌ها و مردمی که بلیت فیلم دیگری را در دست دارند و منتظر هستند تا در باز شود و به سالن کناری بروند و «آاادت نمی‌کنیمِ» ابراهیمیان را تماشا کنند، می‌گذرند و وارد سالن می‌شوند...دیباچه+ایستاده در غبار دیباچه+ایستاده در غبار

محمدحسین مهدویان در لحظاتی که جلوی سالن کمی خلوت شده و تقریبا مهمان‌ها وارد سالن شده‌اند و سرجای‌شان نشسته‌اند، با روی باز به سوال‌های ما پاسخ می‌دهد:

چرا برای فیلم اول‌تان سراغ جنگ رفتید؟ شما کارگردان جوانی هستید و خاطره از جنگ ایران و عراق ندارید!

درست است! من سال‌های جنگ را در مناطق شمال ایران زندگی کرده‌ام و خاطره‌ای از جنگ ندارم. تنها تصاویری که همیشه از بچگی مرا مجذوب خود می‌کرد: خاطره آوردن پیکر شهدا بود که هر از چند گاهی با آن پرچم‌هایی از کشورمان که دور تابوت‌هاشان پیچیده بود؛ از میان خیابان‌های شهر می‌گذشتند و گوشه‌ای از شهرمان دفن می‌شدند. این تصویر کودکی من از تمام سال‌های جنگ است.

سینمای جهان، کارگردان‌هایی را داشته که نگاهی احساسی، عرفای و حتی آسمانی نسبت به جنگ و آدم‌های درگیر با آن داشته‌اند؛ در مقابل این تفکر، فیلم‌سازهای بزرگی هم بوده‌اند که با نگاهی سیاه به این پدیده، آثاری ضدجنگ ساخته‌اند... نگاه شما به جنگ، به عنوان کارگردانی جوان که در طول زندگی، هیچ خاطره و تصویری از جنگ ندارید؛ چگونه است؟

فکر نمی‌کنم آدمی وجود داشته باشد که جنگ را مقدس بداند. همه از جنگ بدشان می‌آید و دوست ندارند هرگز وارد جنگ با انسان‌هایی از کشورهای دیگر شوند، اما در مورد جنگ ایران و عراق مسئله کمی متفاوت است! ممکن است استنلی کوبریک، لشگرکشی ارتش آمریکا به ویتنام را به بوته نقد بکشد و آن را یک جنایت بداند، ولی ما مورد حمله عراقی‌ها قرار گرفتیم و سال‌ها از کشورمان دفاع کردیم. این موضوع را متفاوت می‌کند و وضعیت را تغییر می‌دهد. من هم به نوبه خودم تلاش دارم تا آدم‌های بزرگی که در این سال‌ها جلوی دشمن ایستادند را به تصویر بکشم...

برای فیلم‌های بعدی‌تان، باز هم سراغ جنگ می‌روید؟

در حال حاضر تمرکرم را روی «ایستاده در غبار» گذاشته‌ام و فعلن صبر می‌کنم تا نتیجه این فیلم را در اکران ببینم. اصلن بعید نیست باز هم فیلم‌هایی با این حال و هوا بسازم.

 

همراه با مهدویان وارد سالن می‌شوم و منتظر می‌مانم تا چراغ‌ها خاموش شوند و فیلم را ببینم. کارگردان روی سن می‌آید و ضمن تشکر از تمام مهمان‌ها، همه را به تماشای فیلمش دعوت می‌کند و سالن تاریک و فیلم شروع می‌شود...

«ایستاده در غبار» تجربه‌ای بیرون‌ آمده از سال‌ها مستندسازی مهدویان است. مستندهایی که اتفاقا نگاهی واقع‌گرایانه به جنگ داشته و فرماندهان ایرانی را به تصویر کشیده‌اند. «ایستاده در غبار» زندگی احمد متوسلیان، فرمانده لشگر محمدرسول الله که موفق شدند، خرمشهر را آزاد کنند را با صدای دوستان و اطرفیانش روایت می‌کند و در این راه از قهرمان‌پروری و تقدس دادن به این فرمانده مفقود‌الاثر دوری می‌کند و حتی او را در کودکی، گوشه‌گیر و منزوی و بداخلاق نشان می‌دهد: پسری که دعوا می‌کند، داد می‌زند و تمام صفات یک انسان واقعی را دارد. فیلمساز سال‌هایی را به تصویر می‌کشد که احمد متوسلیان در سپاه پاسداران پاوه کردستان مستقر شده و با کردهای آن‌جا مشغول سر و کله زدن و دعواست تا سپاه این شهر را از وجود آدم‌های سودجو نجات دهد. تلاش‌های او همراه می‌شود با دعوا و ترک کردن پاوه و عزیمت متوسلیان به خرمشهرِ خوزستان. البته او پیش از این کار، روستای مهم و استراتژیک دزلی را که جدی‌ترین مرکز ضدانقلاب‌های کرد بود را به کمک هم‌ر‌‌زم‌هایش تصرف و با یک پیروی آن‌جا را ترک می‌کند. دعوای متوسلیان و یکی از فرماندهان گردان محمد رسول‌الله (شهید وزوایی)، یکی دیگر از نشانه‌های تلاش فیلمساز برایتقدس‌زدایی از قهرمانش است. قهرمانی که شمایل یک انسان زمینی را دارد و وقتی عصبانی می‌شود، زور می‌گوید! البته مهدویان با زیرکی از اتفاق‌های مهم و تاریخی، مثل روزهای انقلاب و یا فتح خرمشهر توسط گردان محمد رسول‌الله، گذر و سعی می‌کرد با اشاره‌ای کوتاه توسط جمله‌‌های روای از آن بگذرد و داستان‌ش را تعریف کند. فیلم در نهایت با روایت داستان سفر متوسلیان به لبنان و پایه‌گذاری جنبش حزب‌الله لبنان و سپس غیب شدن و او و چند همراهش در یکی از جاد‌های کشور لبنان که به گفته راوی در دست دشمنان بوده است به پایان می‌رسد و هیچ عکس‌العملی مقابل این سوال نشان نمی‌دهد: چه اتفاقی برای حاج احمد متوسلیان، فاتح خرم‌شهر، و چهار سرنشین دیگر دورن اتوموبیل افتاد؟! پس از به پایان رسیدن «ایستاده در غبار» مجری برنامه، یکی‌یکی از مهمان‌ها خواهش کرد تا روی سن بیایند و از حس تماشای این فیلم چند جمله‌ای برای حضار بگویند...

 

می‌خواهم مثل مهدویان فیلم بسازم!

بهروز افخمی اولین کسی است که روی سن می‌آید و صحبت‌هایش را آغاز می‌کند: «هر بار به خودم قول دادم فیلم را با دقت ببینم و به تمام جزییات توجه کنم، نتوانستم! دقایقی از فیلم به خودم می‎‌آمدم و متوجه می‌شدم که باز هم غرق در تصاویر «ایستاده در غبار» هستم. این سومین بار بود که فیلم را می‌دیدیم! هر بار خواستم به جرییات فیلم و تکنیک‌های فیلم‌ساز توجه کنم و سر از کارش دربیاورم، نتوانستم و گفتار راوی فیلم من را با خود برد در دل اتفاق‌ها و باز هم نتوانستم به قولم عمل کنم!»

افخمی در تمام این دقایق در مورد خودش صحبت کرد و در آخر هم از سناریو جدیدش خبر و داد و گفت: «در حال نوشتن فیلمنامه‌ای با همین حال و هوا هستم و می‌خواهم با همین روش که مهدویان توانسته فیلم را بسازد؛ همراه با نریشن و گفتار متن، فیلمی بسازم. وقتی «ایستاده در غبار» را دیدم، متوجه شدم که نریشن در طول یک فیلم، آن‌قدر هم که من تصور می‌کردم، خسته‌کننده نیست و حتی می‌تواند موثر هم باشد. پیش از این، مهدویان را با مستند «روزهای آخر زمستان» می‌شناختم و همیشه گفته‌ام که آن مستند، مرا شگفت‌زده کرد.»

 

آقای مهدویان؛ خواهش می‌کنم منو ببر توی فیلمت!

سپس نوبت به بابک حمیدیان رسید تا روی سن بیاید و جلوی آدم‌های نشسته روی صندلی‌های سالن قرار بگیرد و بگوید: «روزی از ابراهیم حاتمی‌کیا پرسیدم: اگر قرار باشد زندگی شهید و یا یکی از فرماندهان جنگی ایران را به تصویر بکشید؛ سراغ چه کسی می‌روید.» بابک حمیدیان رو به حاتمی‌کیایی که در میان جمعیت نشسته می‌گوید: «زمانی که کنار اتوبان، روی سکو نشسته بودیم؛ درست است آقای حاتمی‌کیا؟!» دوباره رو به جمعیت می‌کند و ادامه می‌دهد: ایشان به من جواب داد: «احمد متوسلیان!» معتقد بود که متوسلیان فرمانده خشنی بوده که مدام با جدیت و خشم سعی می‌کرده به سربازانش یادآوری کند که جنگ جدی است! قبل از این‌که فیلم را ببینم، به حاج احمد متوسلیان حسادت می‌کردم و الان هم حسودی می‌کنم! ای کاش جای فیلم‌های بی‌ارزش که از سری یک تا پانزده آن را می‌سازند، «ایستاده در غبارِ» یک، دو، سه تا «ایستاده در غبارِ» پانزده را می‌ساختند!

یادم می‌آید زمان حضور در «مرزعه پدری»، ملاقلی‌پور فقید به من می‌گفت: «گشتاپو!» شاید به این خاطر که چهره‌ام شبیه به آلمانی‌ها بود، این را می‌گفت. خلاصه بگوسم: این فیلم، رویای شانزده‌هفده ساله من توی سینما است! همین‌جا بگویم که آقای مهدویان! خواهش می‌کتم، مرا برای بازی در فیلم‌های‌ات انتخاب کن؛ خواهش می‌کنم!

 

من بار اولم بود و فهمیدم!

نوبت به هادی مقدم‌دوست رسید تا پشت میکروفون قرار بگیرد و برای حضار از فیلم صحبت کند. او صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز کرد: «آقای مهدویان از شما تشکر می‌کنم که این فیلم را ساختید. می‌خواهم در جواب حرف‌های بهروز افخمی بگویم که من بر خلاف شما موفق شدم تمام مدتی که فیلم پخش می‌شد، جدا از فیلم باشم و به دقت صحنه‌ها را ببینم، اما در عین حال همراه همراه فیلم بودم و در آخر موفق شدم، بفهمم که چی به چی است! البته بار اول است که این فیلم را می‌بینم! هر کجای از فیلم که احمد متوسلیان را می‌دیدم، تحت تاثیر این مرد بزرگ بودم.»

نرگس آبیار و دیگر مهمان‌ها هم روی سن آمدند و صحبت کردند و این مراسم هم تمام شد. مراسمی که شروعی بود بر آغاز اکران فیلم «ایستاده در غبارِ» مهدویان. کارگردانی که فیلم اولش با استقبال جالب توجه اهالی سینما همراه شده و چندین بازیگر مطرح سینما در فضا مجازی‌شان از مردم درخواست کرده‌اند که حتمن این فیلم را ببینند. نیکی کریمی یکی از کسانی بود که در صحفه اینستاگرام خود از مردم خواسته بود به سینما بروند و این فیلم را ببینند؛ اگر ایرانی هستند این کار را بکنند!

«ایستاده در غبار» دومین فیلم مهم جنگی است که در دو سال‌ اخیر توسط موسسه اوج ساخته شده است. فیلم قبلی این نهاد دولتی، «چ» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا بود که با استقبال خوبی از سوی مخاطب‌ها و منتقدها روبه‌رو شد. فیلمی کهزندگی مصطفی چمران در کردستان را روایت می‌کرد. «ایستاده در غبار» نیز برشی از زندگی احمد متوسلیان در پاوه و سپس خوزستان را به تصویر کشید.

 

 
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
به بهانه پخش سریال "نون خ"، دیباچه بررسی کرد

آیا احیای طنز‌های تلویزیونی، تضمینی بر بازگشت مخاطب به سمت صداوسیماست؟

۱۷:۲۰  -  ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
مسئول کمیته رتبه‌بندی مرشدان فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی در گفتگو با دیباچه:

ورزش زورخانه ای باید به المپیک راه پیدا کند/ هزاران سال است ورزش باستانی از موسیقی و آوای حماسی بهره می‌برد

۱۷:۵۴  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
سرمربی تیم ملی هندبال جوانان دختر ایران در گفت‌وگو با«دیباچه» مطرح کرد؛

تیم ملی در گروه مرگ قرار دارد/ بازی با تیم‌های اروپایی محک خوبی است

۱۸:۱۷  -  ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
یک کارشناس فوتسال در گفت ‌و‌ گو با «دیباچه» مطرح کرد؛

ایران تیم بهتری نسبت به رقبای آسیایی دارد/باید به تصمیم شمسایی احترام بگذاریم

۱۱:۲۹  -  ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
ادبیات عجیب ژیلا صادقی!

جنجال خانم مجری بعد از درگذشت رضا داوودنژاد چه بود؟

۱۲:۲۹  -  ۱۵ فروردين ۱۴۰۳