صبح ديروز، جلسه مجلس شوراي اسلامي زودتر از زمان معمول به اتمام رسيد تا نمايندگان به ديدار مقام معظم رهبري بروند. در اين ديدار رهبر انقلاب جملهاي كليدي درباره فرهنگ بيان كردند و گفتند: «مسئله اقتصاد، اولويت فوري و كنوني كشور است، اما فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نيز مهمتر است.» ايشان از نمايندگان خواستند تا فرهنگ را به عنوان اولويت كاري خود قرار دهند. همچنين رهبر انقلاب نسبت به ولنگاري و بياهتمامي در دستگاههاي فرهنگي هشدار دادند. موضوعي كه ميتوان عموميت آن را در بين برخي از دستگاههاي فرهنگي مشاهده كرد.
ولنگاري صفتي منفي است كه هيچ شخص حقيقي و يا حقوقي تمايل ندارد به آن متهم شود، ولي عملكرد اشخاص، نهادها و مؤسسات است كه آنها را شامل واژه ولنگاري فرهنگي كه مقام معظم رهبري آن را بيان كردهاند، ميكند و يا آنها را از اين صفت مستثني ميكند. نشانههاي ولنگاري فرهنگي را ميتوان در وضعيت فرهنگي كشور مشاهده كرد و فارغ از اينكه كدام يكي از نهادهاي فرهنگي در آن نقش بيشتر يا كمتري داشته است، كليت آن را ارزيابي كرد. انتقادهاي متعدد از وضعيت فعلي فرهنگي كشور كه از سوي رهبر انقلاب، مراجع تقليد، ائمه جمعه، رسانهها، آحاد مردم و حتي منتقدان سياسي داخلي بيان ميشود، نمايانگر اين است كه برخلاف آنچه نهادهاي فرهنگي در بيلان كاري و كارنامه عملكردي ارائه ميدهند، همه چيز مثبت و رو به تعالي نيست و اگر هم در زمينه شاخصههاي كمي پيشرفتي صورت گرفته است، در حوزه كيفيت نقصهاي جدي وجود داشته است. رهبر انقلاب در ديدار با نمايندگان مجلس درباره توليدات فرهنگي مفيد و مضر سخن گفتند و نسبت به اثرات سوء استفاده از كالاهاي فرهنگي مضرّ هشدار دادند. آيا نهادهاي فرهنگي كه در مسئله توليد كالاهاي فرهنگي دخالت دارند ميتوانند برچسب اطمينان نسبت به سلامت محصولات خود را ارائه كنند؟
دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی
موضوع مجلس يكي از دمدستيترين مواردي است كه ميتوان از آن به عنوان سهلانگاري در امور فرهنگي نام برد. در مجلس تازه نفس كه چند روز بيشتر از آغاز به كار آن نگذشته است، فقط چهار نفر خواهان حضور در كميسيون فرهنگي هستند و قاعدتاً كساني كه بعد از اين به كميسيون افزوده خواهند شد، افرادي هستند كه علقه و تمايل قلبيشان حضور در جاي ديگري بوده است و شايد هيچ وقت هم آن طور كه بايد دلشان با حوزه فرهنگ و وظايف كميسيون فرهنگي يكي نشود. كميسيون فرهنگي مشكل بزرگي دارد و آن اين است كه كمتر از كميسيونهاي اقتصادي و سياسي مجلس زرق و برق و موقعيت دارد و كار براي آن كميسيون بيشتر از سايرين دلي است و آب و ناني در آن نيست. تا جايي هم كه كار كردن براي حوزه فرهنگ دلي و برخاسته از يك باور دروني نباشد، نتيجهاش چيزي بيشتر از يك ولنگاري نخواهد بود. ولنگاري كه باعث ميشود نه يك نهاد فرهنگي كار شاخصي را در حوزه فرهنگ انجام دهد و نه اينكه از فعاليتهاي خودجوش فرهنگي كه توسط مردم اجرا ميشود، حمايت كند.
بسياري از اقدامات فرهنگي كه بدون كمك دولتي برگزار ميشود، هيچوقت با استقبال دولت و نهادهاي فرهنگي روبهرو نميشود و حمايتي از سوي دولت از آنها انجام نميشود. قطع شدن رابطه ميان فعاليتهاي مردمي در حوزه فرهنگ و هنر و بخش دولتي فرهنگ، نشانهاي از ولنگاري است كه نميتواند ظرفيت مردمي را در حوزه فرهنگ مديريت و استعدادهاي جوان و نو را كشف كند. البته مردم فرهنگدوست كشورمان نشان دادهاند كه هميشه چند گام از دولت و نهادهاي شبهدولتي جلوتر بودهاند و هيچگاه امور فرهنگي را معطل حمايت دولتي نكردهاند، نشانه مجسم اين وضعيت، برگزاري مجلس فرهنگي و مذهبي توسط اقشار مختلف جامعه است.
در مقابل اين بيتوجهي، بودجههاي فرهنگي كشور در جاهايي خرج ميشود كه نتيجه آن يا حداقلي است و يا به نتيجه معكوس منجر ميشود. سيل جشنوارهها، همايشها و نمايشگاههاي فرهنگي كه از بودجه عمومي ارتزاق ميكنند، ولي خروجي ندارند هر ساله تكرار ميشود. تنها در حوزه سينما كه يكي از شاخههاي هنر به شمار ميرود، در طول سال بودجه عظيمي صرف توليد فيلمهايي ميشود كه بعضاً مروج فساد اخلاقي و تشويق مردم به مفاسد اجتماعي است. جشنوارههاي متعدد فيلم در پايتخت و ساير شهرستانها برگزار ميشود و هر جشنواره نيز بودجه جداگانهاي طلب ميكند، اما در نهايت تعدادي فيلم در همه اين جشنوارهها دست به دست ميشوند و هيچ سياست راهبردي نيز در اجراي آنها ديده نميشود. مديريت سينماي كشور هنوز نتوانسته است يك برنامه جامع براي آينده سينما طراحي كند و اهداف كلي مانند «سينماي اميد» با تمسخر اهالي سينما روبهرو ميشود. در حوزه كتاب و ادبيات هم وضعيت چندان دلچسب نيست. بهرغم توصيه به مطالعه و توجه به كتابخواني در جامعه، هر ساله شاهد نزول ميزان مطالعه، كاهش تيراژ كتابها و بسته شدن تعداد بيشتري از كتابفروشيها هستيم. به جاي كتاب مردم به فست فود ميروند و جاي كتابفروشي را فلافي ميگيرد. برخي از كتابهايي هم كه منتشر ميشود، از نظر مميزي يا هيچ مميزي روي آنها صورت نميگيرد كه باعث شرم خواننده آنها ميشود و يا اينكه آنقدر سختگيريهاي بي موردي انجام ميشود كه كتاب شرحه شرحه شده و ناقص ميشود.
ولنگاري فرهنگي را حتي ميتوان در مواجهه اشتباه با پديدهاي به نام ماهواره مشاهده كرد كه نهادهاي رسمي و رسانه ملي هيچ وقت نتوانستهاند مشكل آن را حل كنند و در مقابل ناتواني آنها فعاليتهاي خودجوش مردمي مانند كاري كه نوجوان بوشهري و جوان گچكار قمي انجام داد، حتي از سوي مراكز فرهنگي با تقدير و توجه همراه نميشود. وجود ولنگاري فرهنگي در ميان دستگاههاي فرهنگي حقيقتي است كه نميتوان آن را كتمان كرد، ولي ميتوان براي آن راه حلي پيدا كرد؛ راهحلي كه شايد يكي از راههاي نيل به آن اولويت يافتن فرهنگ در مجلس است.
منبع: جوان