جواد افشار کارگردان اولین سریال بلند تلویزیون ایران است که علاوه بر این، کارنامه درخشانی در عرصه ساخت فیلم های تلویزیونی و سریال سازی دارد که از جمله آن ها میتوان به کیلومتر 14، برگ و باد، روزهای زیبا، مادرانه و ... اشاره کرد. دیباچه به بهانه اتمام پخش سریال کیمیا و تمام حرف و حدیث های خوب و بدی که در مورد آن وجود دارد، به سراغ این کارگردان رفته تا از دغدغه این روزهایش بشنود:
اختصاصی دیباچه:
*چه اتفاقی افتاد که فکر کردید میتوانید برای تلویزیون یک سریال 110 قسمتی بسازید؟ با ساخت کیمیا چه چیزی به سیر تاریخ سریال سازی کشور اضافه کردید؟
رویکردها همان رویکردهای گذشته بود. در تلویزیون وقت و هزینه باید صرف ساخت سریال خوب برای مخاطب شود. رویکرد اصلی چه در سریال کوتاه چه در سریال بلند یکی است. تجربه نشان داده سریال های 26 قسمتی یا حتی 30 قسمتی به راحتی نمیتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. شخصیت ها، همذات پنداری ها، انتقال مفاهیم و... انجام میشود، اما مخاطب با سریال انس نمیگیرد. تاریخ نشان داده سریال هایی که طولانی تر هستند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکنند. تا قبل از کیمیا همه گمان میکردند که تنها سریال های طنز هستند که با استقبال مواجه میشوند، اما هستند سریال هایی چون کیمیا که فضای طنز ندارند اما با استقبال عمومی مواجه میشوند. با همه این ها جسارت لازم داشت. چراکه فیلمنامه نویسی نیست که دوسال از عمر خود را برای نوشتن فیلمنامه صرف کند و تردید داشته باشد که آیا این فیلم ساخته میشود یا خیر، اما طی تصمیماتی که بین محسن بهبهانی و تلویزیون گرفته شد، تصمیم بر این شد که سریال بلندی بنویسند، اما مشکل اینجا بود که آیا کارگردانی پیدا میشود که آن را بسازد، دچار حاشیه نشود و به موفقیت برسد؟ وقتی پیشنهاد ساخت این سریال به من داده شد، تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. به همین منظور برای جمع بندی گروه سعی کردم به سراغ کسانی بروم که مطمئن بودم میتوانم مدت زمان طولانی با ایشان کار کنم و هیچ حاشیه ای دامن تیم را نگیرد.
*مهم ترین فاکتورهای جواد افشار در این سریال چه بود؟
سعی کردم در این کار به سراغ افرادی در پشت وجلوی دوربین بروم که کمترین حواشی را داشته باشند. من برای انجام این کار تحقیقات زیادی را انجام دادم. زمانی که اعضای گروه کامل شدند همه باهم این عهد را بستیم که آماده 3 سال کارکردن دوستانه را در کنار هم داشته باشیم وخوشبختانه باهمکاری دوستان این موضوع هم اتفاق افتاد.
*شما در سال گذشته سریال مادرانه را در 28 قسمت ساختید و این سریال توانست مخاطبان خودش را جذب کند به نظر شما رمز ماندگاری وجذب مخاطب در سریال های ایرانی چیست؟
ما خارج از سریال مناسبتی مخاطبان خودمان را جذب کردیم. نظر سنجی ها نشان می هد که از کدام سریال استقبال می شود.آوازه سریال ما در خارج از کشور پر شده بود .در سالهای گذشته برنامه 90 در خارج از کشور جزو پربینده ترین برنامه بود، اما زمانی که سریال کیما پخش شد، کیمیا توانست جای برنامه 90 راهم پرکند ودر خارج از کشور مخاطبانش را به دست آورد. فکر می کنم این موضوع به خوبی بیانگر موفقیت کار است. به اعتقاد من زمانی که یک کارگردان بتواند فیلمش را طوری بسازد که همه نوع قشری را جذب کند، این موضوع باعث موفقیت و ماندگاری کار می شود.
*در فصل اول و دوم سریال، کمیا به شدت آرمانگرا بود و دوست داشت تمام مشکلات را یک تنه حل کند چقدر با این نظر موافق هستید؟
در فصل اول و دوم آرمانگرایی ذات شخصیت های سریال بود. کسانی که در آن دوره زندگی می کردند به اعتقاد من همه جوره پای آرمان هایشان می ایستادند. در فصل اول و دوم سریال کیمیا توانست به خوبی این موضوع را به تصویر بکشد.
* شما این را یک نقطه قوت میدانید اما بسیاری مخاطبان تکلیفشان با این نقش مشخص نبود البته چنین موضوعی به ریتم سریال هم برمی گردد و اینکه شاید لازم بود، داستان زودتر جلو برود ضمن اینکه در ریتم روایت داستان با آن هیجان و شور و سرعت زمان انقلاب مواجه نیستیم. شاید لازم بود همان سرعت و تکاپوی انقلاب به ریتم قصه جان ببخشد؟
ریتم و تکاپو با تمپوی درونی متفاوت است.در آنچه مربوط به رویدادهای داستان است، ریتم و تکاپو وجود دارد ولی شخصیتها را بر اساس ویژگی هایشان پیش بردیم. مثلاً کیمیا پر تحرک است.بگذارید این گونه بگویم نمی خواهم مخاطب و دیالوگ هایی که در قصه داریم، غرق در جریانات فیزیکی قصه شوند و نمی خواهم نگاه تحلیلی را از دست بدهم. ما در قصه با آرامش حرکت کردیم تا بتوانیم موضوع اصلی داستان را بیان کنیم ، ضمن اینکه دوست داشته باشیم صداهای مخالف شنیده شود.
*آیا کیمیا توانست با سریال های ماهواره ای رقابت کند و آن ها را از میدان به در ببرد؟
بله. به این دلیل که شنیدم یکی دوتا از برنامه های شبکه های ماهواره ای زمان پخش برنامه های خود را تغییر دادند.ما ادعای این را نداریم که بخواهیم کسی را از میدان به در کنیم، اما میخواستیم سریالی کاملا ایرانی بسازیم که پیام درستی را به مخاطب منتقل کند. از هرکسی هم بیشتر به اشکالات کارمان واقف هستیم. این تجربه باید کسب میشد و اشکالات کار بیرون زده میشد. به همین دلیل در کارهای بعدی با دقت بیشتری عمل میکنیم. اما اگر بخواهیم اصل ماجرا را نادیده بگیریم خیلی بی انصافی است.
*جالب ترین شوخی که در مورد سریال کمیا شنیدید چه بود؟
شوخی ها و حرف وحدیث های زیادی در باره این سریال بیان شد که در بعضی از موارد بشدت ناراحت کننده بود. مثلا گفتند که خرمشهر را کیمیا آزار کرد . ما در این سریال سقوط خرمشهر رانشان دادیم و اصلا به آزادی خرمشهر نپرداختیم.
*آیا کیمیا توانست به الگوی زن ایرانی تبدیل شود؟
قرار نبود ما الگوی زن ایرانی را نشان دهیم. کیمیا نمونه یک زن ایرانی است. الگو نیست. اگر جایی هم الگو بیان شده اشتباه است. الگو یعنی شما تمام رفتارهای این کاراکتر را به کل جامعه تعمیم بدهیم. بارها و بارها از زبان این شخصیت و دیگر شخصیت ها شنیدیم که «من اشتباه کردم». پس الگو نیست. یکی از نمونه های بیشمار زن های ایرانی است که دچار فراز و نشیب های بیشماری در طی سالها شده و ما باید از آن درس بگیریم.
*یکی از انتقاداتی که به سریال شما شد، گریم ها، گاف ها یا به اصطلاح سوتی های بیشماری بود که در سریال وجود داشت. در مورد آن ها چه نظری دارید؟
خیلی از نکاتی که در مورد سوتی ها گفتند اشتباه بود و درواقع سوتی نبود. مثل کیسه های پلاستیکی که در آن زمان وجود داشت و همه گمان میکردند که نبوده است. یا صندوق پستی که روی درب خانه فرخ پارسا نصب شده بود. این صندوق ها در دوران کودکی خود من روی برخی از درب ها نصب شده بود و وجود داشت. برچسب همراه اول هم یکی از اشتباهات منشی صحنه بود و باید عرض کنم که آن سکانس چندبار تصویر برداری شد و در آخر با اشتباه منشی صحنه آن اتفاق رخ داد. موضوع پژو که گفتند در تصویر بوده است، اما درواقع سلفی خانم شریفی نیا از پشت صحنه بود و مغرضانه به آن دیده شد. در خصوص گریم هم ما با عبداله اسکندری کار کردیم که بهتر از او در گریم ایران وجود ندارد. با این حال یکی از ایرادات اساسی عینک کیمیا بود. من به شخصه از خانم شریفی نیا خواستم که عینک را نزنند. اما ایشان گفتند که عینک به بازی من کمک میکند و به اصرار خودشان از عینک استفاده شد. به هرحال از این موارد بسیار بود، اما در کل ایراد گرفتن تا جایی عادی و از جایی به بعد غیرعادی است. قضاوت ها در مورد سریال گاه مغرضانه و گاه جهت دهی شده بود. اشکالات وجود داشت، اما اینکه ما قصه، سوژه و داستان را رها کنیم و در کادر به دنبال سوتی گرفتن باشیم بی انصافی محض است. ندیدن ارزش ها و به دنبال مسائل حاشیه ای گشتن درست نیست. عده ای تصمیم گرفتند با ابزاری که در اختیار داشتند، سریال را به حاشیه ببرند و مسخره کنند. ما برای اولین بار در سطحی کار کردیم که ادعا داریم فقط کشورهای اطراف میتوانند در آن فعالیت کنند. تلویزیون و مردم باید از آن حمایت کنند نه اینکه به تمسخر بگیرند.
*انتقاداتی به طراحی لباس هم وجود دارد؟
در خصوص لباسها یک بحث کلی وجود دارد مثلاً نقدی به ما شده بود که شلوارهای آن زمان دمپاگشاد بوده است خب چگونه باید گفت برای همه در آن زمان این موضوع صدق نمیکرد و همه آدمها آن زمان شلوار دمپاگشاد نمیپوشیدند.
*در موفقیت سریال هایی همچون کیمیا بودجه خوب داشتن چقدر مهم است؟
شک نکنید حرف اول را فقط بودجه میزند چون کار ما یک کار گروهی وابسته با ابزار و امکانات است.
*باتوجه به اینکه انتقادات زیادی به سریال کیمیا شد به نظر شما خیلی از این انتقاد ها با حسادت همراه نبود ؟
فکر نمی کنم که اینطور باشد. به اعتقاد من بخش اصلی این نقدها برآمده از یک شکاف سیاسی و عمیق در بین مردم است. منظورم از شکاف این است که در سالهای گذشته مردم بیشتر پای عقیده خودشان می ایستادند. عده ای تلویزیون را نامحرم می دانند و فقط منتظر هستند تا اتفاقی در سریال رخ داهد وآنها به اصطلاح خودشان سوتی بگیرند.
*این موضوع انگیزه شما را از بین نبرده است؟
خیر اصلا. اتفاقا جدی تر شدیم که در کارهای بعدی ضعف ها را برطرف و کار بهتری ارائه دهیم. دیگر فرقی نمیکند که سریال چند قسمتی خواهد بود. از این به بعد برای ساخت یک سریال 30 قسمتی همان قدر دقت میکنم که برای کار 100 قسمتی. پس نه تنها انگیزه مرا کم نکرد که تا حدی انگیزه سریال سازی ام را به خصوص در قسمت های طولانی بالا برد.