دیباچه-زهرا فرود: هنوز سخت است که باور کنیم پیکر زنده یاد داریوش مهرجویی فیلمساز برجسته و ملی سینمای کشور و همسرش وحیده محمدی فر بر روی دستان جمع زیادی از اهالی هنرو هنردوستان تشییع و راهی خانه ابدی شد.
هنوز سخت است که باور کنیم مهرجویی، فیلمساز دغدغه مندکشورمان به آن شکل فجیع، به قول « مهدی هاشمی » پاداش سالها زحمت و تلاش در عرصه هنر کشورمان را اینطور دریافت کرد؛ هنوز سخت است که بپذیریم که او غریبانه پرکشید و صد حیف که او را ناباورانه، سینمای ایران از دست داد.
"داریوش مهرجویی " اگر چه از دار دنیا فارغ شد، اما اندیشه و پژوهشش می تواند شاه راهی برای پویندگان و علاقمندانِ راه نویسندگی و فیلمسازی باشد.
مهرجویی سایه مهرش از سر تولید فیلم های ماندگار برای سینمای این مرزو بوم کوتاه شد اما سکانس به سکانس آثار به یادگار مانده از او هر کدام به نوبه خود دانشگاه و آموزشگاهی برای تلمذ فیلمسازان جوان است، فیلمسازانی که با هدف ثبت وضبط سوژه هایی بکر و مانا پا به این عرصه گذاشته اند،سوژه هایی که رنگ زندگی دارند و لحظه به لحظه ی روایت و ترسیمشان برای مخاطب ملموس و مانوس هستند.
مهرجویی با ساخت فیلم "گاو" ،اثری که مرز روشن و واضحی بین سینمای متعارف و نامتعارف آن زمان بود ،توانست سینمای ایران را وارد مسیر جهش اصولی و ریشه ای ، در مقابل موجِ فرهنگ غالب سینمای آن برهه کند، با تولید آقای « هالو » توجه و اهمیت به سهم روستاها در عرصه اقتصاد را یادآوری کرد،با "دایره مینا " و تاکید بر مسئله انتقال خون در کشور، تلنگری برای راه اندازی سازمان انتقال خون شد.با تولید اجاره نشینها و سکانس ها و پلان های طنازانه اش، تنه ای به اهمیت توجه به جامعه و موضوعات روز زد؛ با "هامون" پای تضاد عشق و عقل و جدال انسان با خویشتنِ خویش را در مسیر قرار گرفتن بین دو تفکر، اندیشه و ذهنیت را به میان کشید؛ باساخت فیلم" سنتوری" با نگاهی نقادانه به موضوع اعتیاد، ورود کرد و قصه ای عاشقانه و در عین حال تامل برانگیز و ملموس را برای مخاطب مصور ساخت.
به طور کل در تمام آثار ساخته شده از سوی زنده یاد "مهرجویی" می توان به نحوی ردپای تلفیق فلسفه و ادبیات را حس کرد و این امر یکی از ویژگیهای بارزی است که او را در زمره فیلمسازان بی بدیل قرار می دهد و تداوم حرکت در مسیر فیلمسازی او می تواند آینده درخشانی را برای سینمای کشور به ارمغان آورد.
داریوش مهرجویی در حالی به خانه ابدی خود رفت که بسیاری از هنرمندان و همکارانش به بدرقه او آمده بودند. از کسانی که تا به حال کمتر در چنین مراسم هایی حضور یافتند از جمله محمدرضا گلزار تا یار و رفیق دیرینه اش مسعود کیمیایی که تصویر چشمان اشکبار او برای همیشه ثبت شد.
از تمام نسل های سینمایی آمدند تا با خالق هامون و درخت گلابی برای آخرین بار وداع کنند و او را که در خانه خود ،تیزی گلویش را نشانه رفت، همچون کاراکتر هامونش که شبی در سردابه ای از قرون وسطا سلاخی شد ،به سوی خانه ابدی بدرقه نمایند.داریوش مهرجویی رفت و به خاطره ها پیوست و یاد ونام او بر سر در سینمای ایران تا همیشه باقی خواهد ماند.