مینا قنبری : زمانی که در کتابخانهها و کتابفروشیها قدم میزنید با سیل عظیم عناوین مختلف کتاب مواجه میشوید که هر کدام چه ایرانی و چه خارجی مخاطبان خاص خود را دارند. باید گفت که همواره کتابهای خارجی به خصوص رمانها در میان قشر جوان جامعه مورد توجه بوده و هست و هر فردی زمانی که در میان قفسههای کتاب فروشی یا کتابخانه حرکت میکند به داستانها و رمانها بیشتر توجه میکند خصوصا اگر این کتابها نامهای جالب و خیره کنندهای هم داشته باشند. از طرفی امروزه فضای مجازی، نویسندگان بسیاری را به مخاطبان معرفی میکند و اگر آن نویسنده یک کتاب شاخص و جالب نوشته باشد، تا مدتها مورد توجه کتاب دوستان قرار میگیرد از همین رو کسانی که کار ترجمه انجام میدهند، دوست دارند هرچه زودتر کتاب آن نویسنده را ترجمه و به بازار روانه کنند. البته باید گفت برخی ناشران در این زمینه عجول هستند یعنی دوست دارند سریعترین نسخه ترجمه کتاب را چاپ و راهی بازار کنند که همین موضوع مشکلات بسیاری را به همراه دارد.
برای نمونه فردی نام کتابی را شنیده که بسیار پرفروش شده و بسیاری از اطرافیانش آن را مطالعه کرده اند، زمانی که برای خرید کتاب مراجعه میکند با تعداد زیادی از نسخههای آن کتاب برخورد میکند که نمیداند کدام نسخه و کدام ترجمه را بخرد تا به داستان و روایت اصلی نویسنده نزدیک باشد. اگر مترجم شاخصی را بشناسد قطعا کارش راحتتر است، اما اگر مترجم آن نسخه را نشناسد و از قضا مترجم غیر حرفهای باشد و کتاب را مطالعه کند، قطعا با سوالهای زیادی مواجه خواهد شد. زیرا مترجم او را از داستان اصلی دور کرده و همین تمرکز خواننده را میگیرد و اگر بارها آن کتاب را مطالعه کند قطعا مفهوم را درک نخواهد کرد؛ بنابراین موضوع ترجمه کتابها در تمامی زمینهها به خصوص داستان و رمان از این مسئله آسیب بسیاری دیده اند که باید فکر درست و اساسی برای آن اندیشید.

« امیرمهدی حقیقت » مترجم کتابهای «در میان گمشدگان» , «هری پاتر و فرزند نحس» و «پاتوق ها» درخصوص ترجمه کتابها در گفتگو با خبرنگار «دیباچه» گفت: به نظر من این که ترجمههای مختلفی از یک کتاب در بازار موجود باشد، ایرادی ندارد، زیرا سلایق و ذائقهها متفاوت است، ولی باید ترجمهها درست باشند. ترجمههای آشفته یا متونی که اساسا بین زمین و هوا گیر کرده اند را نمیتوان نام ترجمه بر آنها گذاشت. مهمترین راه جلوگیری از انتشار این دست متنهای آشفته، انتخاب و نظارت ناشران است,، زیرا ناشر و گروه ویراستاری تشخیص دهنده آثار خوب و بد هستند، اینکه آیا این متون قابل چاپ بوده یا متن فارسی تمیزی دارند و یا با متن اصلی کتاب مطابقت دارند. ناشری که توانا و از زبان فارسی شناخت داشته باشد، در انتشار آثار میتوان به او اعتماد کرد، اما ناشری که به دنبال پول یا هر کتابی جدیدی که در بازار است، باشد نتیجهای جز آشفتگی دریافت نخواهد کرد. باید گفت هر شخصی که سطحی از زبان را میداند این حق را دارد که متنی را انتخاب و آن را ترجمه کند، ولی اینکه آن کتاب به آستانه انتشار برسد باید از فیلتر بزرگی به نام نشر رد شود.
وی افزود: ما در این سالها شاهد دزدیهای ترجمه بوده ایم برای نمونه کتابی چاپ میشود و ناگهان ناشر دیگری متن ترجمه را با کمی دستکاری و جابه جایی فعل و یا با دستمزدی بسیار ناچیز کتاب را به نام یک مترجم منتشر میکند بنابراین بابت محتوای اثر که مهمترین بخش است، هزینهای پرداخت نمیکند و سپس با روابط و مافیایی که دارند کتاب را پخش میکنند. همین موضوع سبب میشود تا حق مترجمی که تلاش کرده، ضایع شود.
« حقیقت » درخصوص تاثیر انتشار آثار بی کیفیت بر کتابخوانی خاطرنشان کرد: به هرحال زمانی که کالای مرغوب به دست مصرف کننده نرسد، دلزده میشود. شاید یکی از دلایل کتاب نخواندن ما کیفیت نامطلوب کتابهایی است که در اختیار خوانندگان زبان فارسی قرار میگیرد؛ نوشتههای بد، ترجمههای بد و چاپ و کاغذ نامناسب. ممکن است خواننده با خواندن اینگونه کتابها فکر کند تمرکز ندارد و بارها کتاب را بخواند و چیزی متوجه نشود، اما مشکل این است که آن متن فارسی نیست و هنوز بوی ترجمه دارد.
بابک شهاب یکی دیگر از مترجمان کتابهای خارجی از جمله کتاب های «تخم مرغهای شوم» , «مرفین» و «نغمههای اسکندریه» در این خصوص گفت: بدیهیترین علت این است که ما میپنداریم دانستن یک زبان خارجی برای ترجمه کافی است. کم نیستند ایرانیانی که چندسالی در خارج از کشور زندگی کرده و یا زبانی را در یکی از دانشگاههای ایران فراگرفته و در فضای آشفتهی فرهنگی کشور دست به ترجمهی شعر و آثار ادبی زده اند. گاه فراموش میکنیم که ادبیات گونهای از هنر است و کار فرهنگی به جز دانش مسایل نظری، شیفتگی، وارستگی و سرسوزنی ذوق میطلبد.
« شهاب» درپاسخ به اینکه ناشران در انتشار آثار بی کیفیت مقصر هستند، گفت: من در مقامی نیستم که حکم به قصور کسی بدهم، اما ناشران محترم نیز بی تردید به آشفتگیهای موجود دامن میزنند. هرچند کار ناشر بسیار دشوار بوده، زیرا مانند بندبازی ناچار است تعادلش را همواره بین دو فضای متضاد «تجارت» و «فرهنگ» حفظ کند. قدری سهل انگاری کافی است تا به یکی از این دو فضا آمیخته و غافل از بُعد دیگر فعالیتش با شکست «مالی» یا «فرهنگی» رو به رو شود. من همیشه و همه جا کیفیت را به کمیت ترجیح میدهم، از نظر من در زمینهی تولید کتاب هم بهتر است شمار ناشران در کشور ما کاهش یابد، اما کار در تراز کیفی بالاتری پیش برود.
مترجم کتاب «ما» با اشاره به حضور مترجمان غیر حرفهای در ترجمه آثار خاطرنشان کرد: این مسئله دلایل متعددی دارد. یکی از مهمترین آنها «زودبازده» بودن کار ترجمه است. مترجم با روزی دو ساعت کار بعد از سه ماه ترجمهای را به پایان میرساند و با قدری پیگیری و ولو با هزینهی خودش کتاب را منتشر و حس سعادت ناشی از تولید را که بسیار هم طبیعی است، تجربه میکند. این موضوع دلایل نازیبای دیگری هم دارد مانند میل به شهرت، مقام و ثروت. من این جا از معضلات بغرنج اجتماعی سخن نمیگویم بلکه به ویژگیهای ذاتی انسانها اشاره دارم که ریشه تمام مشکلات بوده و هستند. این همان وارستگی است که بالاتر به آن اشاره کردم. دلیل دیگر ناآگاهی مترجم و نامأنوس بودنش با فضای فرهنگ و هنر است. به نظرم اگر فردی در فضای غیرفرهنگی رشد و در رشتهی غیرمرتبط تحصیل کرده و ذهنیتی از کار فرهنگی نداشته باشد، بهتر است به این حوزه ورود نکند. بنظر شما این مشکل سبب کم کاری مترجمان حرفهای میشود؟ اگر چنین هم بشود درست نیست، چون به نظرم هرچه شب تارتر، ستاره درخشانتر و دل پسندتر.
وی افزود: صرفا به عنوان یک مترجم و نه در مقام یک کنشگر و کارشناس اجتماعی، معتقد هستم که هر فرد باید در جایگاه مناسب خودش باشد و کارش را با جان و دل پیش ببرد. برای شناختن جایگاه مناسب نیز ابتدا باید خودمان را بشناسیم و با خودمان کنار بیاییم. میبینید که مارپیچ ما را باز به دنیای درون مان هدایت کرد، همان جا که آغاز هر سرآغازی است.