ساجد آدم پیرا مروج برتر کشوری در سال ۱۳۹۷ ، ایدهپرداز و مجری طرح کتابخانه سیار خانوادگی داستان زندگیاش را بر مبنای عشق به کتاب و کتابخوانی روایت کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیباچه ؛اگرچه امروزه کتابها گران شدهاند و دسترسی به آنها کمی دشوار شده است اما نمیتوان انکار کرد که این محصولات فرهنگی دوستانی خاموش اما آموزنده برای انسان به حساب میآیند.
امروزه مسئولان همه کشورها به درستی میدانند که میزان سرانه مطالعه اقشار مختلف جامعهشان گویای پیشرفت اجتماعشان در عرصه های مختلف به حساب میآید.در این میان اشخاصی هستند که اگرچه مسئول رسیدگی به وضعیت کلی کشورشان به حساب نمیآیند اما همواره تلاش میکنند با کمک گرفتن از کتاب آینده خودشان، اطرافیانشان ،جامعهشان و کشورشان را به خوبی رقم بزنند.
ساجد آدم پیرا یکی از این افراد است.او اهل شهرستان دشتیاری در استان سیستان و بلوچستان می باشد که با موتور کتابهای غیر درسی را به مناطق کم برخوردار میرساند، در گفت وگو با خبرنگار پایگاه خبری ديباچه بیان کرد: من در کودکی به خواندن کتاب علاقه بسیار داشتم. در آن زمان کتاب های غیر درسی در منطقه زندگی ما کمیاب بودند و تنها کتابخانه نزدیکمان، کتاب خانه عمومی ( شهید مدرس) شهر نِگور بود بنا بر این من کتاب های درسی برادران بزرگترم را بر میداشتم، حکایتها و داستان های جذابشان را میخواندم. زمانی که سال سوم راهنمایی بودم، برادر بزرگترم برای درس خواندن به شهر رفت. از او خواستم از کتابخانه عمونی شهر که کتاب های جذابی در خودش جای داده است، برایم کتابی بیاورد. او نیز درخواستم را اجابت کرده و کتاب داستان های کارآگاه بِلیک و مورتیمِر را از کتابخانه شهر امانت گرفته و برایم آورد.

در آن زمان انیمیشن این کتاب از تلویزیون پخش ميشد.
او افزود: من با خواندن کتاب داستان کارآگاه بِلیک و مورتیمِر متوجه شدم که کتاب های غیر درسی جذابیتهای خاصی دارند و به ما کمک میکنند تا با اندیشه و افکار افراد دیگر آشنا شویم. بعدها که دبیرستان قبول شدم و برای درس خواندن به شهر رفتم، از اول دبیرستان تا پایان پیشدانشگاهی بیشتر وقت ام را در کتابخانه عمومی شهر گذراندم. در آن سال ها، اکثر داستانها و رمانهای بخش ادبیات کتابخانه شهر را خواندم. کتابدار سابق کتابخانه عمومی؛ سرکار خانم مهدوی تاثیر بسزایی در کتابخوانتر شدن و حتی نویسنده شدنام داشته است.
سال ۱۳۹۵ از طریق یکی از دوستان با گروهی در صفحات مجازی آشنا شدم.

گروهی با عنوان" آینده نگاران دشتیاری " متشکل از جوانان بومی منطقه ( شهرستان ) دشتیاری بود که در حال تحصیل در دانشگاه های مختلف کشور بودند. در آن گروه همچنین افراد فارغ التحصیل بومی و تنی چند از اعضای انجمن حامی(حمایت از توسعه فضاهای آموزشی و فرهنگی) نیز حضور داشتند.
در آن گروه در خصوص مسائل مختلف در ارتباط با دشتیاری علی الخصوص فرهنگ و آموزش بحث و تبادل نظر میشد، راهکارهایی نیاز بیان می گردید. در آنجا، در خصوص ترک تحصیل دانش آموزان بحثی شکل گرفت که ماحصل آن تدوین طرحی با عنوان《 شناسایی بازماندگان از تحصیل و کمک به بازگشت آنان به چرخه دانش و مهارت افزایی 》بود و منطقه دشتیاری نیز به عنوان پایلوت این طرح در نظر گرفته شد، قرار شد تا جهت برگزاری جلساتی با افراد بومی و مسئولین آموزش و پرورش منطقه، مدیر ( سابق ) کارگروه آموزش انجمن حامی، سرکار خانم حبیبی به منطقه تشریف فرما شوند. قبل از حضور ایشان در منطقه، در گفت و گوهای تلفنی فی ما بین، ایشان گفتند که بنا به سابقه حضور قبلی شان و شناختی که از نوع زندگی مردم منطقه داشتند، پیشنهاد دادند که تعدادی کتاب با خودشون می آورند تا در بین کودکان اعضای خانواده ام پخش کنم. من نیز چون به کار ترویج کتابخوانی علاقمند بودم، از این پیشنهاد استقبال کردم. ایشان اول فروردین ۹۶ به منطقه آمدند و همراه خودشان ۲۵ جلد کتاب کودک و نوجوان آورده، به من تحویل دادند تا در بین کودکان خانواده مان تقسیم کنم. من نیز خانواده سه برادر و دو خواهرم را در نظر گرفته و نوبتی به آن ها کتاب ها را تحویل دادم.
" کتابخانه سیار خانوادگی " مان با پنج خانواده و با ۲۵ جلد کتاب، اول فروردین شکل گرفت.

_تا به امروز چقدر به هدف اولیه خودتان رسیده اید؟
مروجان کتابخوانی از ابتدای کارشان به دنبال ایدهآلها هستند. من نیز همانگونه بودم و تصور میکردم که برای ترویج کتابخوانی حتما باید تعداد زیادی کتاب و مکانی وسیع به عنوان کتابخانه داشته باشم اما وقتی خانم حبیبی مدیر اسبق کار گروه آموزش راهنماييام کرد، متوجه شدم که انتظار برای رسیدن به شرایط ایدهآل سنگی بزرگ است. در آن زمان متوجه شدم که باید با اتکا به امکانات موجود گام بردارم یعنی حتی اگر یک کتاب و جایی کوچک در اختیار دارم از آن به درستی برای رسیدن به هدفم استفاده کنم. بسیاری از ما شنیدهایم که فردی روی سنگ قبرش نوشته بود من ميخواستم جهان و کشورم را تغییر بدهم اما دریافتم که خود و خانوادهام را تغییر ندادهام و زمانی میتوانم جهانم را تغییر بدهم که خودم را تغییر داده باشم. ما نیز وقتی نتوانیم خانواده خودمان را کتابخوان کنیم چگونه می توانیم منطقه، استان و کشورمان را کتابخوان کنیم.
من بعد از کتابخوان کردن بعضی از اعضای خانوادهام به سراغ مدرسه روستا رفتم و با دیدن میزان علاقه بچههای مدرسه به کتابخوانی به فکر افتادم که به ایده اولیه خودم شاخ و برگ بدهم و آن را به طرحی تبدیل کنم که بتوان آن را در همه مناطق کمتر برخوردار اجرا کرد و به نتیجه رساند. در آن زمان بود که پس از شاخ و برگ دادن به طرح قبلی، " طرح کتابخانه سیار خانوادگی " شکل گرفت. هماکنون طرح من برای ترویج کتابخوانی در همه شهرستانهاي استان سیستان و بلوچستان و سایر نقاط کشور گسترش پیدا کرده و حتی به کتابخانه سیار در افغانستان و کتابخانه سیار شتری چراگ در ایالت بلوچستان پاکستان نیز کتابرسانی و همراهی داشته است.
تعداد نقاطی که در قالب طرح کتابخانه سیار خانوادگی کتاب و سایر محصولات فرهنگی از جمله بازیهای فکری به آنها ارسال میشود از شمارش خارج شدهاند. به این مناطق مشاوره دادهايم که بتوانند کتابخانههايي در مدارس، دهیاریها ، سایر اماکن عمومی و حتی خانههایشان راه اندازی کنند.
طرح ام حتی در جهت بازگشت به تحصیل دختران، توان افزایی بانوان سرپرست خانوار و تامین منابع کنکور دانش آموزان مستعد ولی نیازمند نیز همراهی هایی داشته و باعث ایجاد تحولات شگرفی شده است.
امروز نميتوانم بگویم صد در صد به هدف اولیه خودم که همانا ترویج کتابخوانی در میان همه اقشار جامعه است، رسیدهام اما در مسیر شکلگیری فرهنگ کتابخوانی در میان مردم روستا ها تحولی شگرف ايجاد کرده ایم.

چقدر برای ترویج کتابخوانی هزینه کردهايد؟
نميتوانم میزان دقیق هزینهکردم را بگویم اما باید بدانید که همه هزینه صرف شده از محل درآمدهای شخصی نبوده است زیرا من کار روی طرح تاسیس کتابخانههای سیار خانوادگی را زمانی شروع کردم که یک دانشجو بودم و درآمدی نداشتم. در اصل طرح تاسیس کتابخانههای سیار خانوادگی یک حرکت مردمی بوده و با کمک های مادی و غیر مادی افرادی از داخل و خارج ایران اجرا شده و پیش میرود.
آیا نهاد های دولتی نیز از شما حمایت کرده اند؟
من در سال ۱۳۹۷ از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مروج برتر کشوری معرفی شدم اما متاسفانه تا به امروز هیچ نهاد دولتی به صورت مستقیم از طرحام حمایت نکرده است. البته کتابخانه های عمومی شهرستان های ایرانشهر، چابهار و دشتیاری که زیر مجموعه نهاد کتابخانه های عمومی استان هستند، در جهت برگزاری جلسات کتابخانه های داوطلبانه و ... همراهی هایی داشته اند.
من فکر میکنم طرحام میتواند به راه اندازی کتابخانه های مختلف در همه مناطق روستایی و محلات شهری حتی در مناطق صعبالعبور نیز کمک کند.
در پایان جا دارد از سرکار خانم مراد، مدیر گروه " آینده نگاران دشتیاری " که تسهیلگر و فرد دغدغه مندی هستند، بابت تمام همراهی ها و راهنمایی هایشان که در پیشبرد طرح بسیار کارگشا بوده اند، تشکر و قدردانی نمایم.
گزارش از : نسرین خدایاری