کامیار محسنین، مدیر برنامهریزی و ارتباطات بینالملل سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر معتقد است ادغام جشنواره ملی فیلم فجر با جشنواره جهانی کاری سیاسی است که به سینمای ایران آسیبی جدی وارد میکند.
در کلاب هاوسی که یکشنبه(۱۶ آبان) با حضور موافقان و مخالفان ادغام جشنواره جهانی فجر با جشنواره ملی فجر برگزار شد. در این کلاب هاوس هنرمندان، منتقدان و روزنامهنگارانی چون سیدامیر سیدزاده (تهیهکننده)، محمود گبرلو (منتقد)، شادمهر راستین (منتقد و فیلمنامهنویس)، مسعود اطیابی (کارگردان)، محمدرضا لطفی (کارگردان)، ابراهیم اصغری (تهیهکننده)، کامیار محسنین (پژوهشگر، نویسنده و مترجم)، سمیه علیپور (روزنامهنگار)، مصطفی احمدی (نویسنده و کارگردان)، حسین سلطانمحمدی (منتقد) و کیوان مهرگان (مستندساز و روزنامهنگار) حضور داشتند.
کامیار محسنین، مدیر برنامهریزی و ارتباطات بینالملل سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به عنوان مخالف این ادغام حاضر شد و درباره دستاوردهای جشنواره جهانی در۶ دوره اخیر صحبت کرد. او این ادغام را کاری سیاسی دانست که آسیبی جدی به سینمای ایران وارد خواهد کرد.
جوایزی که برای فیلمسازان پل است
محسنین درباره حلقه بازاریابی برای فیلمها گفت: «اصولا یک موضوعاتی در سینمای دنیا اتفاق میافتد که ما به آنها توجه نمیکنیم. چه اتفاقی در دنیا افتاد که جشنوارههای ملی و بخشهای ملی جشنوارهها یا به کلی هستش یا بسیار کوچک شد نکتههایی که بهش اشاره کرد و قابل توجه بود همین بود که زمانی در سینمای اروپا برگزار شد و به این نتیجه رسیدند که وقتی جشنوارهای به صورت ملی برگزار میشود عمدتاً نمیتوانند فروش خوبی را در اکران های داخلی و خارجی به دست آورند چون حلقه بازاریابی آن کامل نشده است.»
او ادامه داد: «به همین دلیل در سایر کشورهای دنیا بخش ملی تعطیل شد، اولین جایی که این کار را انجام داد، جشنواره بینالمللی فیلم کن بود که بخش ملی را کامل تعطیل کرد.بعد از آن هم برلین از ۶۰ فیلم به ۱۰ فیلم رسید.»
مدیر برنامهریزی جشنواره جهانی فیلم فجر درباره تاثیر این جشنواره درباره فروش بینالمللی آثار گفت: «تجربه به ما ثابت کرده است که وقتی درباره قابلیت پخش بین المللی صحبت میکنیم چه فیلمهایی را باید انتخاب کنیم و ما هم فیلمهایی را معرفی میکنیم که شانس بالاتری برای ورود به جهان داشته باشند. در این میان یکسری فیلمساز میبینیم که همچنان تمایل دارند تا فیلم هایشان در جشنواره فجر به نمایش در بیاید با اینکه ممکن است اکران فیلمشان به خطر بیفتد، چون هر سال چهار یا پنج عنوان فیلم میتوانند در گیشه فروش موفقیت آمیزی داشته باشند و بقیه فیلمها سوخت میشوند.»
محسنین درباره نزدیک بودن جشنواره جهانی فیلم فجر به معیارهای جهانی گفت: «میگویند جشنواره فجر باید جراحی میشد، ما در دوره دوم برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر این جراحی را انجام دادیم و اگر قوانین و مقرراتی که نوشته شده است را با قوانین جهانی تطبیق دهیم متوجه میشویم که چه تغییراتی داشته است و تا چه اندازه به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم. از جشنواره گرفته تا بخش بندی و... تمام این موارد، حاصل مطالعه و تجربه حضور در جشنوارههای مختلف بود که خوشبختانه تیم برگزار کننده این تجربه را داشتند. وگرنه فیاپف در بازرسیهای مرحله به مرحله به ما هیچ درجهای نمیداد، خودشان هم هیچ رغبتی نداشتند که در شرایط فعلی درجهای به یک جشنواره ایرانی بدهند.»
هیچ اثری قلع و قمع نشد
محسنین درباره تعداد آثار ارسال شده به جشنواره گفت: «آقای اطیابی فرمودند فیلمهایی که اکران میشود، قلع و قمع میشوند. یک زمانی تعداد فیلمهایی که به جشنواره جهانی معرفی می شدند حدود ۴۰۰ عنوان بود و دبیرهای جشنواره نیز با افتخار عنوان این موضوع را مطرح میکردند. درصورتی که چهار سال پیش حدود ۶هزار فیلم متقاضی حضور در جشنواره داشتیم و مجبور شدیم به راهکارهایی بیاندیشیم که این تعداد از فیلم را محدود کنیم و امروز بالغ بر ۲۵۰۰ فیلم معرفی شده به جشنواره داریم.»
او ادامه داد: «با این تعداد دستمان باز برای انتخاب فیلم باز است. ما فیلمهایی را انتخاب نمیکنیم که نیاز به قلع و قمع شدن داشته باشد، بلکه به اندازه کافی فیلم خوب در اختیارمان هست تا بتوانیم فیلمهایی را انتخاب کنیم که در نهایت ۳۰ثانیه یا نهایتا یک دقیقه و نیم نیاز به حذف شدن داشته باشد. ما به این مقید هستیم که حتی اگر قرار است صحنهای از فیلم را تار کنیم بر سر آن با تهیه کننده و صاحب اثر به تفاهم برسیم، ما باید توافق کتبی داشته باشیم وگرنه نمیتوانیم این کار را انجام دهیم در نتیجه مجبوریم از خیر انتخاب آن فیلم بگذاریم.»
محسنین درباره خرید محصولات خارجی و جایگاه این فیلمها در ایران گفت: «در گذشته مجبور بودیم هزینههایی سنگینی را برای خرید فیلمهای سینمایی پرداخت کنیم. برخی از این فیلمها آمریکایی بودند که اتفاقا مسئولین هم آنها را دوست داشتند و در جشنواره نمایش داده میشد از پخش کننده منطقه میخریدند و هیچ کس هم روحش خبر نداشت که این فیلم در ایران به نمایش گذاشته شده است. هر بلایی هم که میخواستیم سر فیلمها میآوردیم اما ما امروز برای تمام فیلمهایی که در جشنواره نمایش داده میشود و یا برای آن اجاره بها میدهیم مجموع تمام این هزینهها برابر با خرید یکی از آن فیلمهای آمریکایی نیست. با جشنواره جهانی فیلم فجر تمام مسائل به گونهای چیده شد و پیش رفت که ما بتوانیم در مجامع بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشیم.»
این هنرمند درباره جایگاه جشنواره جهانی فیلم فجر در منطقه خاورمیانه گفت: « دوستانی در همین کشورهای همسایه از جمله قزاقستان تاجیکستان و معتقد هستند اگر جشنواره جهانی فیلم فجر از بین برود در منطقه کجا را پیدا کنیم که فیلمهایمان را با این کیفیت و به این آسانی به نمایش در بیاوریم. این را نباید فراموش کرد که فقط فیلمهای ایرانی در بازار فروش جشنواره به فروش نرسیده است. کمپانیهای قزاقستانی، گرجستانی، آذربایجانی و... موفق شدند فیلم هایشان را در این جشنواره به فروش برسانند.»
حسنین درباره اکران فیلمهای ایرانی در خارج از کشور گفت: «موضوع فعالیتهای بین المللی استمرار یک سری مذاکرات است، قرار نیست مذاکرهای که شروع میشود حتماً همان لحظه به نتیجه برسد. ممکن است این مذاکره چندین سال به طول انجامد و در نهایت به تولید مشترک یا به خرید یک بسته بزرگ فیلم از ایران ختم شود. شما نگاه کنید اکران فیلم «متری شش و نیم» در فرانسه آغاز شد و اکنون هم «جنایت بی دقت» اکران میشود و در ماه دی هم «کشتارگاه» اکران خواهد شد. اگر نگاه کنید متوجه میشوید که چقدر این اکرانها موفق هستند. تمام این موارد مرهون این مذاکرات مستمر است که فجر یکی از زنجیرههای مهم آن است.»
او درباره ادغام جشنواره گفت: «ماجرای ادغام جشنواره یک تصمیم سیاسی بود در غیر اینصورت مدیران مدارک و مذاکرات را طلب می کردند و آنها را مورد بررسی قرار میدادند.»
دردسر انتخاب اسم برای جشنواره جهانی
او درباره تلاشها برای تغییر نام جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «در دومین دوره برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر که آقای میرکریمی دبیر بودند اصرار زیادی وجود داشت که نام این جشنواره تغییر کند اما با توجه به یک سری از حساسیتها هیچ وقت با این موضوع موافقت نشد.»
محسنین درباره ضعف قوانین گفت: «هر نامی که پیشنهاد شد، یک بهانهای به آن وارد شد تا نام جشنواره تغییر پیدا نکند. نام های زیادی برای جشنواره پیشنهاد شد تهران و ایران را قبول نکردند اما پیشنهاد اسم هما هم داشتیم که با آن هم موافقت نشد. دومین موضوع اینکه یک جشنواره بین المللی برگزار میشود که مشکلات اساسی در قوانین آن وجود دارد، قوانین مصوبی که جشنواره ها به آن اتکا میکنند مرتبط به سال ۱۳۴۸ است و از آن زمان به بعد هیچ قانونی درباره جشنوارهها به تصویب نرسیده است.»
او در اینباره افزود: «طبق این قوانین هم جشنوارهها حق مالکیت هیچ چیزی را ندارند، حق افتتاح حساب به نام خودشان را ندارند، حق ندارند به شکل موسسه اداره شوند و... فکر میکنم یکی از فاکتورها برای هر جشنواره بینالمللی که داخل ایران برگزار میشود این است که باید یک سازمان یا موسسه پشتیبانِ ثبت شده داشته باشد، تا بتواند از یک حساب استفاده کند. چون خودش حق افتتاح حساب ندارد و فکر میکنم این مشکل در هیچ جای دنیا به جز ایران وجود ندارد و این موضوع احتیاج به یک بازنگری جدی دارد.»
این هنرمند درباره تعداد افرادی که در صنعت سینما فعالیت دارند گفت: «اصولا آدمهایی که در صنعت سینما فعالیت دارند و در کار پخش و برگزاری جشنوارهها هستند آنقدر در دنیا متعدد نیستند. بزرگترین گردهمایی بینالمللی این افراد، بازار کن است که با سیاهی لشکرها بین ۱۷هزار تا ۲۱هزار کارت برایشان صادر میشود. همین موضوع نشان میدهد که این یک تخصص خیلی ویژه است و تعداد کسانی که وارد این عرصه میشوند و در آن باقی میمانند خیلی کم است. از دور اول جشنواره برلین تا امروز، پنج تیم مدیریتی روی کار آمده است و به شکل مستمر از تجربه، مهارت و تواناییهای این افراد استفاده میشود.»
این کارگردان درباره ثابت نبودن مدیران و استفاده از بودجه دولتی گفت: «جشنواره کن سالهای سال با ژیل ژاکوب شناخته میشد، او سال ۱۹۶۲ میلادی وارد تیم مدیریتی جشنواره کن شد و تا چند سال پیش که میتوانست روی پا بایستد، همچنان از قدرت او استفاده میشد. اما اینجا ما موسسه و یا دبیر تثبیت شدهای نداریم، به طور مثال در مدت زمان محدود مدیران تغییر میکنند. با این بی ثباتی، خودمان خود به خود تمام پایههای که برای فعالیتهای بلند مدت ساخته میشود را تخریب میکنیم.»
او ادامه داد: «اگر یک روز اجازه میدادند که این جشنواره به شکل موسسه در بیاید، متوجه میشدند که بدون استفاده از بودجه دولتی و به شکل خودگردان میتوان کارهایی انجام داد. هرچند در تمام دنیا، بودجه دولتی به جشنوارههای اصلی تعلق میگیرد. به جز آمریکا در بقیه دنیا، دولت به سینما کمک میکند. اگر هم در آمریکا دولت کمکی به سینما نمیکند به دلیل وجود منابع سرمایه داری است. همان افرادی که به دولت آمریکا پول قرض میدهند، در سینمای آمریکا هم سرمایهگذاری میکنند و نوع دیگری از کمک را آنجا مشاهده میکنیم. ما نمیتوانیم بگوییم مانند کیارستمی فیلم نسازید چون عده زیادی با دیدن فیلمهای کیارستمی عاشق سینما شدند و حالا تمام وجودشان را به سینما اختصاص دادهاند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چنین فیلمهای ساخته میشوند.»